| Total search result: 201 (23 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| to pull strings |
از رابطه ها برای پارتی بازی استفاده کردن |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| favouritism |
پارتی بازی کردن |
| favoritism |
پارتی بازی |
| to make friends [to make connections] |
رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی] |
| indexing |
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن |
| publishes |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
| published |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
| publish |
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات . |
| to pick up somebody [to find sexual partners] |
بلند کردن کسی [زنی] [برای رابطه جنسی] [اصطلاح روزمره] |
| billiard point |
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن |
| user freindly |
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد |
| time |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
| timed |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
| times |
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش |
| warm up <idiom> |
گرم کردن (برای بازی) |
| wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
| game |
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود |
| inning |
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ |
| microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
| to pair somebody off [up] with somebody |
کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد] |
| game |
joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن |
| electronic |
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده |
| public |
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی |
| fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
| fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
| fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
| vertical |
نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی |
| idlest |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| idles |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| idled |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| idle |
که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده |
| to have connections |
رابطه داشتن [با مردم برای هدفی] |
| eat one's cake and have it too <idiom> |
هم استفاده کردن وهم برای مبادا نگهداشتن |
| quads |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
| quad |
چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند |
| composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
| to push for an answer [in reference to something] |
برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی] |
| steal |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |
| throw one's weight around <idiom> |
ازنفوذ کسی برای رسیدن به چیزی استفاده کردن |
| steals |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |
| ieee |
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود |
| duplex |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
| duplexes |
دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود |
| predigest |
بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن |
| I am a great believer in using natural things for cleaning. |
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم. |
| asynchronous |
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند |
| PPP |
که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود |
| wimp |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| wimps |
نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند |
| badminton |
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان |
| color code |
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها |
| ratioing |
کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی |
| job |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
| jobs |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
| Hamming code |
سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود |
| c |
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع |
| cats |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
| doubled up |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
double |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
| opened |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
| doubled |
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود |
| opens |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
| open |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
| aperture mask |
استفاده در صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای قرمز و سبز و آبی |
| straight line coding |
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر |
| precision |
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت |
| executive information system |
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت |
| through the green |
منطقه قابل استفاده در بازی گلف |
| ciphers |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
| cyphers |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
| cipher |
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند. |
| multiple |
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن |
| literacy |
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی |
| gert |
technique review &evaluation graphicalروشی برای فرموله کردن وارزیابی سیستمها با استفاده از یک مشی شبکهای |
| psychomancy |
رابطه با روح رابطه ارواح باهم |
| muff |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
| muffed |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
| muffing |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
| muffs |
مبدل حرارتی اگزوز که ازگرمای گازهای خروجی برای گرم کردن کابین هواپیما استفاده میکند |
| pyrotechnic |
مربوط به استفاده ازاتش درعلم وهنر اتش بازی |
| authoring |
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM |
| QBE |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| misplay |
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن |
| Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
| paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
| to make a trick |
با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی] |
| infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
| c |
استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران |
| cultivation |
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد |
| scans |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scan |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| scanned |
وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند |
| hollerith code |
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند |
| TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
| authentication |
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است |
| algebra |
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن |
| shares |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
| share |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
| shared |
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ |
| drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
| drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
| batch |
یک پارتی |
| batches |
یک پارتی |
| parthian |
پارتی |
| bituminous paint |
رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود |
| party |
پارتی متخاصم |
| garden party |
گاردن پارتی |
| garden parties |
گاردن پارتی |
key |
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند |
| exploit |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
| exploits |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
| exploiting |
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن |
| equation of exchange |
همچنین نگاه کنید به "رابطه فیشر "معادله مبادلات بیان رابطه بین حجم پول در گردش سرعت گردش پول |
| One point for you. |
یک درجه امتیاز [ بازی] برای تو. |
| backbone |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
| backbones |
مسیر ارتباطی با سرعت و فرفیت بالا که به زیر شبکههای کوچکتر وصل است و معمولاگ برای وصل کردن سرور ها به شبکه استفاده میشود |
| to make a connection |
رابطه ای برقرار کردن |
break away |
قطع رابطه کردن |
| draught board |
تخته شطرنجی برای بازی چکرز |
| speculative demand for money |
تقاضای سفته بازی برای پول |
| for the benefit of |
برای استفاده |
| What is in it for me ? |
برای من چه استفاده ای ؟ |
| realises |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realizing |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realizing the palette |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realizes |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
realize |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realising |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realised |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| realized |
انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم |
| to discontinue relations [with somone] |
رابطه قطع کردن [با کسی] |
| flippy |
دیسک دو لبه که در درایو تک لبه استفاده شود. بنابراین برای خواندن طرف دیگر برای جابجا شود |
| asynchronous |
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده |
| air cooled oil cooler |
نوعی خنک کننده روغن که ازجریان هوا برای خنک کردن روغن استفاده میکند |
| sit on a lead |
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد |
| sit on the ball |
بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد |
| game |
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود |
| ski run |
سرازیری یا مسیر مناسب برای اسکی بازی |
log wood |
درخت بقم [در بافت این گیاه ماده رنگینی بنام هماتوکسیلین وجود دارد که برای ساخت رنگینه های قرمز، بنفش، آب و خاکستری مورد استفاده قرار می گیرد و برای الیاف پشم و ابریشم مناسب است.] |
| delivery leadtime |
زمان تحویل اولین پارتی وسایل |
| nexus |
رابطه رابطه داخلی |
| speculative demand for money |
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی |
| par |
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف |
| alpha beta technique |
روشی در هوش مصنوعی برای حل بازی ها و مشکلات استراتژیک |
| cutback |
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان |
| cutbacks |
بازی بدون توپ برای گریز ازچنگ مدافعان |
| security blanket <idiom> |
استفاده از چیزی برای راحتی |
| office |
مناسب برای استفاده در شرکت |
| copy for private use |
نسخه برای استفاده شخصی |
| offices |
مناسب برای استفاده در شرکت |
| readied |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| It's for my personal use. |
برای استفاده شخصی است. |
| readying |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| readies |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| ready |
مناسب برای استفاده از یا فروش . |
| approval |
توافق برای استفاده از چیزی |
| structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
| best ball |
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز |
| white slave |
استفاده از زن برای فحشاء تجارت ناموس |
cat |
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت |
| subreption |
اختفای حقایق برای استفاده خود |
| to store up something |
انباشتن چیزی برای استفاده در آینده |
| turn over <idiom> |
به کسی برای مراقبت با استفاده سپردن |
| cats |
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت |
| peonage |
استفاده از غلام برای کارهای بندگی |
| cai |
استفاده از کامپیوتر برای آموزش یک موضوع |
| to make [commit] a faux pas |
اشتباه اجتماعی کردن [در رابطه با رفتار بین مردم] |
| beach balls |
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر |
| lag |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
| lagged |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
| beach ball |
توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر |
| lags |
زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی |
| defect skipping |
روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است |
| elegant |
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند |
primary key |
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.] |
| bug taper |
ریسمان مناسب برای استفاده از طعمه زیر اب |
| plant |
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا |
horn socket |
[وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود] |
| angary |
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف |
| plants |
ذخیره نتیجه در حافظه برای استفاده بعدا |
| patents |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| registers |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
| patented |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| patent |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| turbo porolog |
POROLO برای استفاده روی کامپیوتر شخصی |
| patenting |
حق ثبت شده انحصاری برای استفاده از اختراعی |
| batteries |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
| alternated |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| battery |
استفاده از باتری برای وسایل با حافظه قرار |
| register |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
| alternate |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| registering |
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود |
| alternates |
برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره |
| tees |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
| teeing |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
| teed |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |
| tee |
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا |