Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 35 (3 milliseconds)
English
Persian
key
کی
[جزیره ای کوچک در ایالت فلوریدا]
key
کلید
key
راهنما
key
وسیله راه حل
key
کلیدبستن
key
کلید کردن
key
[با آچار بستن]
key
آچار
key
جا انگشتی
key
[حرکت کلیدی شطرنج]
key
کلید کردن
key
خار
key
قطعه ای کاغذ بالای کلیدهای مخصوص برای یادآوری به اپراتور تابع های خاص
key
کلیدی که یک حرف را تولید میکند
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
key
ماشین پانچ داده در کارت پانج به وسیله یک صفحه کلید
key
صدای تولید شده توسط کامپیوتر که به اپراتور اجازه میدهد تا بداند که کلید انتخاب شده ثبت شده است
key
ترکیب دو یا چند کلید که تابعی را انجام می دهند وقتی با هم انتخاب شوند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
key
کلیدی که نشانه گر یا نوک چاپ را به ابتدای خط بعد روی صفحه یا ماشین تایپ یا چاپگر می برد
key
کلیدی که کار مخصوص یا مجموعه دستوراتی دارد
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
key
کلیدی که ورودیهای یک رکورد را مشخص میکند
key
وارد کردن متن یا دستورات از طریق صفحه کلید
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key
کلیدی که تابع دومی برای آن کلید دارد.
key
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
key
کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
key
کد شناسایی یا کلمه ای که برای رکورد ذخیره شده یا یک داده به کار می رود
key
ترکیب خاص حروف و اعداد که برای رمزگشایی متن های رمزدار به کار می رود
key
زبانه
key
کوک کردن
key
<adj.>
حساس
key
مهم
Partial phrase not found.
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com