English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English Persian
unkennel از سوراخ یا لانه بیرون کردن
Other Matches
unearthing از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearth از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearths از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
bolts تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
to turn out بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
With soft words one may persuade a serpent out of . <proverb> با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
anthill خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
to pink out leather چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
formicarm لانه مورچه لانه مور
formicary لانه مورچه لانه مور
perforation عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
earth حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinkest سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
kennels لانه کردن
holing در لانه کردن
hole در لانه کردن
holes در لانه کردن
holed در لانه کردن
kennel لانه کردن
cancellate سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
nestles لانه کردن اسودن
burrows زیرزمین لانه کردن
burrowed زیرزمین لانه کردن
burrowing زیرزمین لانه کردن
nestled لانه کردن اسودن
nestle لانه کردن اسودن
nerds اشیانه لانه کردن
nerd اشیانه لانه کردن
burrow زیرزمین لانه کردن
riddle سوراخ سوراخ کردن
riddles سوراخ سوراخ کردن
honey combing روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
centered سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
to strain at a gnat ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
gruyere cheese پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate ثقبه دار سوراخ سوراخ
scuttling سوراخ کردن
pool سوراخ کردن
broach سوراخ کردن
pools سوراخ کردن
scuttle سوراخ کردن
punch سوراخ کردن
punched سوراخ کردن
punches سوراخ کردن
pooled سوراخ کردن
to set abroach سوراخ کردن
to drill through سوراخ کردن
to punch a hole in سوراخ کردن
foraminate سوراخ کردن
broached سوراخ کردن
to break open سوراخ کردن
scuttled سوراخ کردن
drill سوراخ کردن
drilled سوراخ کردن
drills سوراخ کردن
to burn a hole سوراخ کردن
to pick a hole in سوراخ کردن
stabs سوراخ کردن
wear a hole in سوراخ کردن
gores سوراخ کردن
stabbed سوراخ کردن
stab سوراخ کردن
scuttles سوراخ کردن
to poke a hole in any thing سوراخ کردن
transfix سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن
delving سوراخ کردن
perforate سوراخ کردن
delved سوراخ کردن
delves سوراخ کردن
bore سوراخ کردن
pierces سوراخ کردن
bores سوراخ کردن
pierce سوراخ کردن
perforating سوراخ کردن
perforates سوراخ کردن
delve سوراخ کردن
steek سوراخ کردن
incising سوراخ کردن
goring سوراخ کردن
broaching سوراخ کردن
gore سوراخ کردن
boring سوراخ کردن
gored سوراخ کردن
to peck a hole in با نوک سوراخ کردن
punches مهر کردن سوراخ
punch مهر کردن سوراخ
punch سوراخ ایجاد کردن
punched مهر کردن سوراخ
prongs باچنگ ک سوراخ کردن
punctures سوراخ کردن شکست
hollow forge سوراخ کردن گرم
punched سوراخ ایجاد کردن
lack vt با گلوله سوراخ کردن
burring بامته سوراخ کردن
burrs بامته سوراخ کردن
pertusion عمل سوراخ کردن
burred بامته سوراخ کردن
lancinate بانیزه سوراخ کردن
tusks سوراخ کردن یا کندن
burr بامته سوراخ کردن
punches سوراخ ایجاد کردن
puncturing سوراخ کردن شکست
prong باچنگ ک سوراخ کردن
back drill از پشت سوراخ کردن
punctured سوراخ کردن شکست
broaching سوراخ کردن قایق
broached سوراخ کردن قایق
gride سوراخ کردن فرورفتن
peck بانوک سوراخ کردن
broaches سوراخ کردن قایق
transfixion عمل سوراخ کردن
puncture سوراخ کردن شکست
pecked بانوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
pecking بانوک سوراخ کردن
to tear a hole in سوراخ یا پاره کردن
tusk سوراخ کردن یا کندن
spit سوراخ کردن تف انداختن
spits سوراخ کردن تف انداختن
precision bore سوراخ کردن دقیق
pecks بانوک سوراخ کردن
broach سوراخ کردن قایق
peeping از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
luxate از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
slot سوراخ کردن شکاف کوچک
puncture سوراخ کردن پنچر شدن
slotting سوراخ کردن شکاف کوچک
slots سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing سوراخ کردن پنچر شدن
jabs خنجر زدن سوراخ کردن
drill سوراخ کردن چاه کندن
notches شکاف چوبخط سوراخ کردن
jab خنجر زدن سوراخ کردن
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
notch شکاف چوبخط سوراخ کردن
jabbing خنجر زدن سوراخ کردن
punctured سوراخ کردن پنچر شدن
jabbed خنجر زدن سوراخ کردن
punctures سوراخ کردن پنچر شدن
drills سوراخ کردن چاه کندن
drilled سوراخ کردن چاه کندن
eject بیرون کردن
fire out بیرون کردن
exorcizes بیرون کردن
to fire out بیرون کردن
swaps بیرون کردن
exorcizing بیرون کردن
exorcises بیرون کردن
exorcising بیرون کردن
exorcised بیرون کردن
to pack off بیرون کردن
to hunt out بیرون کردن
exorcized بیرون کردن
cashiers بیرون کردن
outcrop سر بیرون کردن
cashier بیرون کردن
outcrops سر بیرون کردن
to hunt away بیرون کردن
to drum out بیرون کردن
eliminates بیرون کردن
to drive out بیرون کردن
eliminating بیرون کردن
swopped بیرون کردن
to charm away بیرون کردن
force بیرون کردن
swapped بیرون کردن
swap بیرون کردن
ejecting بیرون کردن
to stuck out بیرون کردن
eliminated بیرون کردن
to send down بیرون کردن
eliminate بیرون کردن
to give the sack بیرون کردن
swopping بیرون کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com