Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
to overcrow one's rival
از پیروزی بر حریف شادی کردن
Other Matches
shut out
مانع پیروزی حریف شدن
win by retirement
پیروزی با کنار رفتن حریف
jiujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
outruns
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrun
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
underhook
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
loop
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
looped
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
reveled
شادی کردن
revels
شادی کردن
revelling
شادی کردن
revelled
شادی کردن
joys
شادی کردن
revel
شادی کردن
joy
شادی کردن
reveling
شادی کردن
exulted
شادی کردن وجدکردن
exults
شادی کردن وجدکردن
exulting
شادی کردن وجدکردن
exult
شادی کردن وجدکردن
jobilate
شادی کردن از خوشی فریاد زدن
head and arm
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
rejoices
شادی کردن وجد کردن
rejoice
شادی کردن وجد کردن
rejoiced
شادی کردن وجد کردن
dribbling
رد کردن توپ از حریف
clinching
بغل کردن حریف
clinches
بغل کردن حریف
dribbles
رد کردن توپ از حریف
clinched
بغل کردن حریف
clinch
بغل کردن حریف
dribbled
رد کردن توپ از حریف
marks
نشانه کردن حریف
dribble
رد کردن توپ از حریف
mark
نشانه کردن حریف
put the ball on the floor
رد کردن توپ از حریف
to triumph over the enemy
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
hooking
سد کردن غیرمجاز حریف باچوب
parry
دفع کردن حمله حریف
squeezes
سد کردن مدافع حریف با دونفر
squeezed
سد کردن مدافع حریف با دونفر
finger hold
خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
parrying
دفع کردن حمله حریف
squeeze
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parried
دفع کردن حمله حریف
interference
سد کردن غیرمجاز راه حریف
simple leg ride
شگک خراب کردن حریف
shoulder block
سد کردن حریف با ضربه شانه
squeezing
سد کردن مدافع حریف با دونفر
parries
دفع کردن حمله حریف
change of engagement
وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
overplayed
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
near all
نزدیک کردن شانههای حریف به تشک
hip check
سد کردن راه حریف با کمر وباسن
overplay
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
to row back
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
hook check
سد کردن راه چوب حریف ازعقب
wraparound check
سد کردن چوب حریف گوی دارباچوب
kneeing
خطای سد کردن راه حریف بازانو
sweat out
بازحمت حریف را از میدان بدر کردن
to backtrack
<idiom>
<verb>
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
overplays
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
overplaying
حریف را ناچار به تغییر محل کردن
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
hitting
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
disengaging
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
disengages
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
flea flicker
پاس اشفته برای گیج کردن حریف
jabs
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jab
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbed
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
jabbing
بلند کردن گوی با چوب از جلوچوب حریف
disengage
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله
spearing
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clips
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
speared
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
spear
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
straight arm
حریف را با مشت جلو امده ازخود دور کردن
angle block
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف
to turn the tables on any one
وسائل بهبودوضع خودرانسبت به وضع حریف فراهم کردن
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
spears
سد کردن راه حریف با کوفتن کلاه خود به سینه او
clippings
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
stunts
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
double leg pick up
زیر و عوض کردن دست و افت کامل حریف کشتی
high leg attack and shoulder control
زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
stunt
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
poke check
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف
scores
پیروزی
scored
پیروزی
conquests
پیروزی
score
پیروزی
victories
پیروزی
victory
پیروزی
beats
پیروزی
beat
پیروزی
achievement
پیروزی
conquest
پیروزی
takes
پیروزی
win
پیروزی
wins
پیروزی
triumph
پیروزی
triumphs
پیروزی
triumphed
پیروزی
triumphing
پیروزی
victoriousness
پیروزی
victoriously
با پیروزی
take
پیروزی
protection
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
conquer
پیروزی یافتن بر
paean
پیروزی نامه
garrison finish
پیروزی غیرمنتظره
winnable
شایسته پیروزی
win on points
پیروزی با امتیاز
victory stele
لوح پیروزی
victory day
روز پیروزی
successes
پیروزی نتیجه
success
پیروزی نتیجه
trophies
یادگاری پیروزی
conquering
پیروزی یافتن بر
v day
روز پیروزی
steals
پیروزی غیرمنتظره
steal
پیروزی غیرمنتظره
paeans
پیروزی نامه
secure of victory
مطمئن به پیروزی
triumphal cloumn
برج پیروزی
V-signs
علامت پیروزی
wins
پیروزی برد
trophies
نشان پیروزی
trophy
نشان پیروزی
conquers
پیروزی یافتن بر
win
پیروزی برد
nike
الهه پیروزی
V-sign
علامت پیروزی
triumphal
حاکی از پیروزی
trophy
یادگاری پیروزی
skate off
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
joy
شادی
rejoicings
شادی
jubilation
شادی
glee
شادی
pleasance
شادی
rejoicing
شادی
joyance
شادی
gaiety
شادی
gala
شادی
airiness
شادی
joyless
بی شادی
curvet
شادی
exultation
شادی
capers
شادی
revelery
شادی
caper
شادی
capered
شادی
galas
شادی
joys
شادی
paeans
پیروزی نامه نوشتن
sudden victory
پیروزی در وقت اضافی
pull it out
پیروزی در واپسین لحظات
win by knockout
پیروزی با ناک اوت
triumphantly
فاتحانه فریاد پیروزی
achievements
پیروزی کار بزرگ
triumphant
فاتحانه فریاد پیروزی
pewter
جام پیروزی جایزه
paean
پیروزی نامه نوشتن
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
happiness
شادی خوشنودی
high jinks
سروصدا و شادی
plaudit
هلهله شادی
merriment
ابراز شادی
cock-a-hoop
شادی کنان
exultance
وجد و شادی
effervescence
طراوت و شادی
mirthfulness
شادی ونشاط
breezy
شادی بخش
fool's paradise
شادی احمقانه
jubilee
روز شادی
joie de vivre
زیست شادی
jubilate
فریاد شادی
jubilees
روز شادی
mirth
نشاط شادی
acclamation
تحسین و شادی
joyously
از روی شادی
f.mirth
شادی جشن
banzai
هلهله شادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com