English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (22 milliseconds)
English Persian
swing bar اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bell اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
Other Matches
lateral raise تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
front raise تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
abdominal endurance ورزشهای تقویت عضلههای شکم
lat machine دستگاه تقویت کننده عضلههای پشت
legg press تمرین تقویت عضلههای پا بافشار دادن وزنه به بالا با پاخوابیده به پشت
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
super set مجموعه تمرینها برای عضلههای خاص
ctenoid شانه مانند
metronome اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
hemacytometer اسبابی برای شمارش گویچههای خون
metronomes اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
dichroscope اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
gimbals اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
skiascope اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
humidistat اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
gimbal ring اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
change up جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
fins جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fin جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
printwheel چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
thrust فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
gas fittings اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
spaced armor دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
iron boot کفش اهنی تمرینی برای تقویت عضله پا
knee flexion and extension machine دستگاه بدن سازی برای تقویت عضلات ساق پا
hydroponics رشد ونمو گیاهان درابهای مغذی برای تقویت ان
position مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
core binder ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
dumbbell دنبل
apostame دنبل
phlegmon دنبل
dumbbells دنبل
abscess ابسه دنبل
abscesses ابسه دنبل
maturative دنبل ساز
phlegmonic دنبل دار
phlegmonous دنبل دار
pergameneous مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
they were nuts to him برای او مانند نقل و نبات بود
iodoform ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
hackle شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
represent عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represented عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
represents عمل کردن مانند نشانه برای چیزی
The theatre is the obvious thing for an extrovert like me. تیاتر واضحترین جا برای برونگرایی مانند من است.
phlegmon اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
stope حفره پله مانند برای استخراج سنگ معدن
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
colony موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
hundreds and thousands یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
bay یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
head to head رقابت شانه به شانه
drencher اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
cleco fastener وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
Biomimicry تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
phonendoscope اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
aeroscope اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
myocardiograph اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
trigonometer اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
inhalator اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
buddy system سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
texture mapping 1-جلوههای ویژه گرافیک کامپیوتری با استفاده از الگوریتم هایی برای تولید تصویری که مانند سطح چیزی به نظر می آید.
turnspit اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
pulper اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
corer اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
munchies [Colloquial] غذای برای ریز ریز خوردن [مانند تخمه یا پسته]
eidograph اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
fanner غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
dioptometer اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
durometer اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
transmissions سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
phonopore اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
eudiometer اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
the humeral bone بازو
upper arm بازو
brachium بازو
arm بازو
humeeerus بازو
forearms بازو
grain بازو
forearm بازو
respirators اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
panopticon نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
respirator اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmick اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
gimmicks اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
light trap اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
ApacheÔ HTTPD معروفترین محصول نرم افزاری وب سرور که مانند یک بزرگراه آماده است و به شما برای نصب وب سرور امکان میدهد
patent anchor لنگر بی بازو
the humeral bone استخوان بازو
humeeerus استخوان بازو
humeruses استخوان بازو
humerus استخوان بازو
humeri استخوان بازو
brassart زره بازو
armbands بازو بند
armband بازو بند
muscular strength زور بازو
lacrosse بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
hen hawk ضربه از زیر بازو
shovel pass پاس از زیر بازو
shovel pass پاس اززیر بازو
brachium هر عضوی شبیه بازو
wrist wrestling مسابقه نیروی بازو
chevrons دستکش ارم بازو
cubitus ساعد پیش بازو
chevron دستکش ارم بازو
arm wrestling مسابقه نیروی بازو
brachio <prefix> وابسته به بازو [پزشکی]
bushbaby گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbabies گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
open faced دارای سیمای بازو بی تزویر
arm hand steadiness test ازمون استواری دست و بازو
more power to your elbow خدازور بازو بشما بدهد
armless <adj.> بی بازو [در آخر جمله می آید]
chevron درجه نظامی روی بازو
chevrons درجه نظامی روی بازو
jackknife بازو بسته شونده شیرجه رفتن
lamellate لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous فسیل مانند سنگواره مانند
housekeeping عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
extends کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunge حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extending کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
dog paddle شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
extend کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
telephone repeater دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
dress guard اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
scoop شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooping شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoops شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooped شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
bar printer چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
epaule شانه
shouldering شانه
iekke شانه ها
boek bou شانه
shoulders شانه
pitchfork شانه
combings دم شانه
harrower شانه زن
pitchforks شانه
omoplate شانه
master slave manipulator یک شانه
scapulas شانه
scapula شانه
combing شانه
combed شانه
beater شانه
shouldered شانه
comb شانه
shoulder شانه
adjustable wheel چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
clips شانه فشنگ
teazel شانه زدن
curries شانه یا قشوکردن
hoopoe شانه بسر
teazle شانه زدن
epauliere زره شانه
epauliere شانه پوش
flax comb شانه کتان
clippings شانه فشنگ
teazles شانه چوپان
verge شانه نااستوار
clip شانه فشنگ
brushed شانه خورده
hard shouder شانه راست
clipped شانه فشنگ
curry شانه یا قشوکردن
soft shoulder شانه هموار
lapwing شانه بسر
flush shoulder شانه همسطح
flush shoulder شانه همکف
shoulder of road شانه راه
pectinated شانه دار
hatchel شانه کتان
harnessing بند شانه
teasels شانه چوپان
harnessed بند شانه
teasel شانه چوپان
neck and neck شانه بشانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com