English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English Persian
master off استاد شمشیربازی
Other Matches
fence شمشیربازی
escrime شمشیربازی
fences شمشیربازی
fencing مسابقه شمشیربازی
salle d'armes زمین شمشیربازی
field of play پیست شمشیربازی
escrime شمشیربازی کردن
ground judge داور زمین شمشیربازی
fencing time زمان مسابقه شمشیربازی
inside lines خطوط حمله شمشیربازی
lanista شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
guard line خط اغاز مسابقه شمشیربازی
piste زمین شمشیربازی 2 در 41متر
strip سطح پیست شمشیربازی
shinai خیزران شمشیربازی ژاپنی
singlestick چوب مخصوص تمرین شمشیربازی
kendo شمشیربازی ژاپنی باخیزران و با هر دو دست
president مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
presidents مدیر یا رئیس مسابقه شمشیربازی
fence off کوشش برای کسب مقام نخست شمشیربازی
mask کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
masks کلاه مخصوص شمشیربازی سر روباه شکار شده
novices جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
novice جزء برندگان قرارگرفتن شمشیربازی که امتیاز منفی ندارد
instructor استاد
instructors استاد
skilful استاد
craftsmaster استاد
wright استاد
professors استاد
adept استاد
maestros استاد
maestro استاد
professor استاد
master استاد شطرنج
master ارباب استاد
past masters استاد پیشین
past masters استاد قدیمی
mastered ارباب استاد
mastered استاد شطرنج
masters ارباب استاد
handy استاد در کارخود
handiest استاد در کارخود
adjoint معاون استاد
chess master استاد شطرنج
handier استاد در کارخود
past master استاد قدیمی
tutors استاد راهنما
tutored استاد راهنما
master workman استاد کار
elaborate ساخت استاد
tutor استاد راهنما
elaborated ساخت استاد
elaborates ساخت استاد
elaborating ساخت استاد
past master استاد پیشین
masters استاد شطرنج
tilted شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foiling مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
tilt شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
tilts شیب داشتن مسابقه نیزه سواری شمشیربازی سواره درقرون وسطی
foil مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foils مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
foiled مسابقه شمشیربازی فویل شمشیر با گارد کاسهای وتیغه قابل انعطاف
analyst استاد تجزیه روانکاو
practice makes perfect کارکن تا استاد شوی
grandmaster استاد بزرگ شطرنج
philologist استاد زبان شناسی
analysts استاد تجزیه روانکاو
grandmasters استاد بزرگ شطرنج
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guards حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
donnish وابسته به یا همانند استاد دانشگاه
As a university professor , his performance stank. طرف گند زد به هر چه استاد دانشگاه !
black belts کمربند سیاه استاد جودو
regius professor استاد منصوب ازطرف پادشاه
he is a past master in او در استاد یا کهنه کار است
international master استاد بین المللی شطرنج
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
black belt کمربند سیاه استاد جودو
The professor stepped into the classroom. استاد بداخل کلاس قدم گذاشت
The professor knows what he is talking about. استاد ازروی اطلاع صحبت می کند
to live in پیش استاد یا کارفرمای خودغذا خوردن
dons رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donning رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
don رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
donned رئیس یا استاد یا عضو دانشکده پوشیدن
Freemason [استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
school doctor استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
following my lead یک جور بازی که هر بازیکن را وادار میکنند هرکاری که استاد کرد او نیز بکند
Mohtasham design طرح محتشمی [اینگونه طرح ها منسوب به استاد محتشم کاشانی بافنده مشهور کاشان می باشد.]
coach کمک مربی کمک استاد
coaches کمک مربی کمک استاد
coached کمک مربی کمک استاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com