English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (5 milliseconds)
English Persian
alt azimuth mounting استقرار سمت- ارتفاعی
Other Matches
altiudinal ارتفاعی
altitudinal ارتفاعی
topographical surveying نقشه برداری ارتفاعی
rated altitude ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
critical altitude ارتفاعی که از ان بالاتر کاردستگاهها مختل میشود
prepositions استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
preposition استقرار در محل پیش بینی شده استقرار در محل معین شده
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
radar altitude ارتفاعی که بوسیله راداربطور خودکار به هواپیماداده میشود ارتفاع راداری هواپیما
bed levels نقاط ارتفاعی کف کانال درامتداد محور کانال
downloading استقرار
sessility استقرار
installation استقرار
stability استقرار
establishments استقرار
localization استقرار
solidification استقرار
installations استقرار
pitch استقرار
pitches استقرار
colony استقرار
settlements استقرار
establishment استقرار
settlement استقرار
mounting استقرار
delocalization عدم استقرار
stanchion سکوی استقرار
angle of repose زاویه استقرار
lodgment area منطقه استقرار
positioning band حلقه استقرار
permanent emplacement استقرار دایمی
tent striking فرمان ضد استقرار
posteriori ازراه استقرار
reintegration استقرار مجدد
crimping groove شیار استقرار
confirmation تثبیت استقرار
seated سکوی استقرار
centralization استقرار درمرکز
seat سکوی استقرار
restoration استقرار مجدد
station استقرار یافتن
centralisation استقرار درمرکز
yoke پایه استقرار
yoke دوشاخه استقرار
stationed استقرار یافتن
stations استقرار یافتن
seats سکوی استقرار
setting ring حلقه استقرار یا ثبات
seating محل استقرار نشیمن
set up اماده بکار استقرار
equatorial mounting استقرار معدل النهاری
network topology چگونگی استقرار شبکه
downloading utility برنامه کمکی استقرار
lodgement منزل گیری استقرار
automatic font downloading استقرار خودکار فونت
lodgment منزل گیری استقرار
angle of repose حداکثر شیب استقرار
disposition استقرار یکانها و اماد درمنطقه
downloadable font فونت قابل استقرار در حافظه
metacenter نقطه استقرار وثبات یاتوازن
settling rounds تیر استقرار قنداق توپ
make up <idiom> استقرار وسایل تزئین وآرایش
location of industry تعیین محل استقرار صنعت
anchor line cable کابل استقرار چتردر هواپیما
location theory نظریه تعیین محل استقرار صنعت
settle مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
cannelure شیار استقرار پوکه روی گلوله
settles مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
sponson سکوی استقرار توپ روی برجک
cannelure شیار استقرار روکش گلوله ثاقب
gun post سوراخ محل استقرار لوله توپ
steric وابسته بطرز استقرار اجزاء اتم در فضا
trailer camp محل استقرار ترایلربااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer court محل استقرار ترایلر بااتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
trailer park محل استقرار ترایلربا اتاقهای چرخدار متصل به وسائط نقلیه
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
staging سوار شدن یا سوار کردن پرسنل در ناو یا هواپیما استقرار موقت
syzygial وابسته به جفت یانقاط متقابل وابسته به استقرار سه ستاره در خط مستقیم
sabot کمربند گلوله حلفه تمرکز یا وسیله ثبات گلوله در مسیر بوش استقرار لوله جوفی
base piece پایه پایه استقرار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com