English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
armouries اسلحه خانه
armoury اسلحه خانه
armory اسلحه خانه
Other Matches
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
raider دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
lady help زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
mansion house خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
our neighbour door کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
homebody ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
hound's tooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
honeycombs ارایش شش گوش خانه خانه کردن
houndstooth check طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb ارایش شش گوش خانه خانه کردن
Honey comb design طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
weigh house قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular لانه زنبوری خانه خانه
bagnio فاحشه خانه جنده خانه
garde manger سرد خانه اشپز خانه
i do not know your house خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cell جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
bare handed بی اسلحه
weapon اسلحه
armless بی اسلحه
weapons اسلحه
unarmed بی اسلحه
triggered ماشه اسلحه
triggers ماشه اسلحه
cold steel اسلحه سرد
weapons اسلحه حربه
light armed سبک اسلحه
safety lock ضامن اسلحه
weapon اسلحه حربه
maximum range بردنهایی اسلحه
thumb شستی اسلحه
antiaircraft اسلحه ضد هوایی
arm of precision اسلحه دقیق
arm اسلحه گرم
d. armour اسلحه دفاع
fire arms اسلحه ی گرم
thumbs شستی اسلحه
armourer اسلحه ساز
Elaborate اسلحه بزرگ
weaponry اسلحه سازی
heavy armed سنگین اسلحه
armorer اسلحه ساز
ordnance اسلحه ومهمات
misfires گیرکردن اسلحه
misfired گیرکردن اسلحه
misfire گیرکردن اسلحه
thumbed شستی اسلحه
armouries اسلحه قوزخانه
firearms اسلحه گرم
holsters جلد اسلحه
holster جلد اسلحه
firearm اسلحه گرم
trigger ماشه اسلحه
armoury اسلحه قوزخانه
stoppage گیر در اسلحه
thumbing شستی اسلحه
Ten firearms . ده قبضه اسلحه
weaponary مربوط به اسلحه
stoppages گیر در اسلحه
piece اسلحه گرم
side arm اسلحه کمری
side arms اسلحه کمری
single shot اسلحه تک تیر
pieces اسلحه گرم
repeating firearm اسلحه خودکار
shooting iron اسلحه گرم
honey comb خانه خانه کردن
ranges یک خانه یا تعدادی خانه
ranged یک خانه یا تعدادی خانه
range یک خانه یا تعدادی خانه
biathlon اسکی صحرانوردی با اسلحه
armory کارخانهء اسلحه سازی
magazine مخزن خشاب اسلحه
magazines مخزن خشاب اسلحه
chamber خزانه فشنگ در اسلحه
poppers اسلحه صدا دار
armorer نگهبان اسلحه زراد
missile اسلحه پرتاب کردنی
ranging تنظیم کردن اسلحه
popper اسلحه صدا دار
hold-ups با اسلحه سرقت کردن
hold-up با اسلحه سرقت کردن
hold up با اسلحه سرقت کردن
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
muzzling دهانه لوله اسلحه
armor bearer حامل اسلحه زرهدار
muzzles دهانه لوله اسلحه
muzzled دهانه لوله اسلحه
muzzle دهانه لوله اسلحه
chambers خزانه فشنگ در اسلحه
missiles اسلحه پرتاب کردنی
cleaning rod سمبه نظافت اسلحه
velite سرباز سبک اسلحه
to sight gun نشان کردن اسلحه
light infantry پیاده سبک اسلحه
to decommission weapons اسلحه ها را غیردایر کردن
To lay down ones arms . اسلحه رابزمین گذاشتن
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
to decommission weapons اسلحه ها را از کار انداختن
lift fire زیادکردن برد اسلحه
stock دسته ابزار و اسلحه
disassemble بازکردن اسلحه یا موتور
to carry a weapon اسلحه ای با خود حمل کردن
freeing کمی محدودیت نوع اسلحه
to pack a weapon [colloquial] اسلحه ای با خود حمل کردن
clanged صدای بهم خوردن اسلحه
free کمی محدودیت نوع اسلحه
light horse سوار نظام سبک اسلحه
To drow ( pull ) a gun on some one . بروی کسی اسلحه کشیدن
bore قطر داخلی لوله اسلحه
bores قطر داخلی لوله اسلحه
freed کمی محدودیت نوع اسلحه
frees کمی محدودیت نوع اسلحه
firing pin سوزن گلنگدن اسلحه اتشی
shooting position حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
to call to arms اعلام دست به اسلحه کردن
caliber قطر داخلی لوله اسلحه
gun-running واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
gunfighter کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
to be packing [heat] [colloquial] اسلحه ای با خود حمل کردن
clang صدای بهم خوردن اسلحه
arm اسلحه دستهء صندلی یا مبل
clangs صدای بهم خوردن اسلحه
gun running واردکردن اسلحه درکشوری بطورقاچاق
cant اسلحه را درهدفگیری کمی کج کردن
clanging صدای بهم خوردن اسلحه
the house is in my possession خانه در تصرف من است خانه در دست من است
karate فن ژاپونی دفاع بدون اسلحه کاراته
hussar سرباز سواره نظام سبک اسلحه
boresight میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
big bore اسلحه دارای کالیبر بزرگ بیش از 220
flatling زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
brigands سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
flatlings زده شده از طرف پهن اسلحه از پهنا
tacit تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
judo فن دفاع بدون اسلحه ژاپونی کشتی جودو
brigand سارق مسلح سرباز پیاده سبک اسلحه
doubled up دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
doubled دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
double دومین تیر پرتاب شده از یک اسلحه نیم خودکار
phalanxes دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
phalanx دسته بهم فشرده پیاده نظام سنگین اسلحه
assembly بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع یکانها
contraband of war قاچاق اسلحه ومهمات جنگی و متفرعات ان از قبیل بنزین و لاستیک
to frisk [a person] دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
break حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
breaks حرکت سگ جهت اوردن شکار بازکردن بدنه اسلحه دویدن قبل ازصدای تپانچه
armory training اموزش جنگ افزارداری اموزش اسلحه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
autoloader اسلحه خودکار یا نیمه خودکار
safety stop ضامن اسلحه گیره ضامن
furnace house خانه
honeycomb خانه خانه
honeycombs خانه خانه
quarterage خانه
dwelling خانه
materfamilias زن خانه
dwellings خانه
lares خانه
lar خانه
alveolate خانه خانه
cellulated خانه خانه
i was under his roof در خانه
houseless بی خانه
double-fronted خانه دو در
her house خانه ان زن
her house خانه اش
tersellated خانه خانه
within doors در خانه
houseroom جا در خانه
unsheltered <adj.> بی خانه
housing خانه ها
roommate هم خانه
roommates هم خانه
door to door خانه به خانه
door-to-door خانه به خانه
cellular خانه خانه
pieds-a-terre خانه
checkered خانه خانه
pied-a-terre خانه
cloisonne خانه خانه
housed خانه
socket خانه
lodge خانه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com