English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 100 (7 milliseconds)
English Persian
societies اشتراک مساعی
society اشتراک مساعی
Search result with all words
cooperate اشتراک مساعی کردن
synergetic دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
synergic با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
synergy کار توام اشتراک مساعی
Other Matches
team up تشریک مساعی
collaborate تشریک مساعی
by the good offices of با مساعی جمیله
by the good of با مساعی جمیله
best efforts بهترین مساعی
collaborating تشریک مساعی
collaborates تشریک مساعی
collaborated تشریک مساعی
cooperatively با تشریک مساعی
good office مساعی جمیله
good offices مساعی جمیله
strenuosity بذل مساعی
bend بذل مساعی کردن
cooperation همکاری تشریک مساعی
collaborative purchase خرید با تشریک مساعی
joint hands تشریک مساعی کردن
team up توحید مساعی کردن
cooperative وابسته به تشریک مساعی
cooperate تشریک مساعی کردن
join hands توحید مساعی کردن
self raised ترقی کرده در اثر مساعی خود
coordination تشریک مساعی تطبیق دادن هم اهنگ کردن
subescription اشتراک
communality اشتراک
intercommunity اشتراک
subsoription اشتراک
abonne حق اشتراک
intersection اشتراک
intersections اشتراک
meets اشتراک
meet اشتراک
subscription اشتراک
participation اشتراک
sharing اشتراک
subscriptions اشتراک
unity اشتراک
throughput time اشتراک زمانی
data sharing اشتراک داده
franchise حق اشتراک تجاری
mystic participation اشتراک رمزی
shared logic منطق اشتراک
shareware اشتراک افزار
resource sharing اشتراک منبع
unions اشتراک منافع
union اشتراک منافع
resource sharing اشتراک در منابع
overlapping دارای اشتراک
overlaps اشتراک داشتن
time sharing اشتراک وقت
time sharing اشتراک زمانی
abonne وجه اشتراک
overlapped اشتراک داشتن
common statement حکم اشتراک
overlap اشتراک داشتن
osculation تماس اشتراک صفات
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
Count me in! من حاضرم برای اشتراک!
Intersection [set theory] اشتراک [مجموعه] [ریاضی]
solidarity اشتراک منافع ومسئولیتها
cost sharing contract قرارداد اشتراک در هزینه ها
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
collectivism اعتقاد به این مسئله که جامعه باید به وسیله مساعی جمعی وهمکاری همه احاد ان اداره شود
duumvirate اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
subsoription وجه اشتراک پول ابونمان
parallelism ترادف عبارات اشتراک وجه
subscription وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
OCE مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
joint بند بند کردن مساعی مشترک
to make an effort سعی کردن بذل مساعی کردن
opens مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tops نرم افزاری که به Apple Macintosh و IBMPC امکان اشتراک فایلهای شبکه را میدهد
open مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opened مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
helo پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
netware که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
colombo plan طرح ایجاد شده به وسیله وزیران خارجه ملتهای مشترک المنافع بریتانیا در سال 0591 که هدف ان تشریک مساعی درکمک به رشد اقتصادی کشورهای اسیایی جنوب وجنوب شرقی است
to use effort کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
dunkrik treaty معاهده منعقده بین انگلستان وفرانسه به سال 7491 که هدف ان تشریک مساعی دودولت در صورت تجاوز یاتهدید به تجاوز از طرف المان و نیز برقراری تماس اقتصادی دایم بود
communication کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
Appleshare نرم افزاری که به کامپیوتر Macintosh Apple اجازه اشتراک فایل ها و چاپگرها را با استفاده از یک فایل سرور میدهد
Mamihlapinatapai نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
FTP استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
cross compiling assembling روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
Windows Explorer گونهای از ویندوز که حاوی توابع ابتدایی اشتراک فایل peer-to-Peer است و نیز پست الکترونیکی , فکس و امکان زمان بندی
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com