Dictiornary-Farsi | اشکار ساختن | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 212 (3 milliseconds)

English	Persian
known	اشکار ساختن
decrypt	اشکار ساختن
frequency demodulation	اشکار ساختن
kithe	اشکار ساختن
let out	اشکار ساختن
to lay open	اشکار ساختن
to make known	اشکار ساختن


Search result with all words

manifest	اشکار اشکار ساختن
manifested	اشکار اشکار ساختن
manifesting	اشکار اشکار ساختن
manifests	اشکار اشکار ساختن
disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
Other Matches

scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
patent	اشکار
conspicuous	اشکار
patented	اشکار
opened	اشکار
crying	اشکار
apparent	اشکار
overt	اشکار
open-and-shut	اشکار
open and shut	اشکار
open	اشکار
opens	اشکار
evident	اشکار
semblable	اشکار
flagrant	اشکار
out	اشکار
plains	اشکار
inevidence	اشکار
plainest	اشکار
plainer	اشکار
out-	اشکار
plain	اشکار
uncovered	اشکار
clears	:اشکار
clearest	:اشکار
patenting	اشکار
patents	اشکار
clear	:اشکار
clearer	:اشکار
burning disgrace	اشکار
outed	اشکار
inapparent	نا اشکار
obvious	اشکار
explicit	اشکار
flagrantly	باوقاحت اشکار
revealed preference	رجحان اشکار
revealed preference	ترجیح اشکار
signaled	اشکار مشخص
self evident	خود اشکار
self explaining	واضح اشکار
detection	اشکار سازی
avowal	افهار اشکار
revealer	اشکار کننده
roundly	بی پرده اشکار
bares	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
baring	ساده اشکار
lay open	اشکار کردن
reveals	اشکار کردن
it will manifest it self	اشکار خواهد شد
revealed	اشکار کردن
reveal	اشکار کردن
avowals	افهار اشکار
conspicuous defect	عیب اشکار
decryption	اشکار سازی
signalled	اشکار مشخص
explicit cost	هزینه اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
explicit behavior	رفتار اشکار
evident to any one	نزدهمه اشکار
signal	اشکار مشخص
barer	ساده اشکار
bared	ساده اشکار
bare	ساده اشکار
notoriously	بطور اشکار
patently	بطور اشکار
self explanatory	واضح اشکار
self-explanatory	واضح اشکار
undisguised	اشکار بی تلبیس
detect	اشکار کردن
detected	اشکار کردن
detecting	اشکار کردن
detects	اشکار کردن
market overt	بازار اشکار
manifester	اشکار کننده
manifestative	اشکار سازنده
manifest need	نیاز اشکار
visible	مرئی اشکار
manifestation	اشکار سازی
manifestations	اشکار سازی
amende honorable	عذرخواهی اشکار
explicit	اشکار صاف
public	عامه اشکار
display	اشکار کردن
axiom	حقیقت اشکار
axioms	حقیقت اشکار
to reveal itself	اشکار شدن
visible balance	تراز اشکار
opens	ازاد اشکار
opened	ازاد اشکار
transpicuous	روشن اشکار
transpicuous	فرا اشکار
open	ازاد اشکار
unfold	اشکار کردن
displayed	اشکار کردن
unfolded	اشکار کردن
unfolding	اشکار کردن
glaring	اشکار مشهور
displays	اشکار کردن
unfolds	اشکار کردن
displaying	اشکار کردن
apparent electromotive force	نیروی برقرانی اشکار
untold	بی حساب اشکار نشده
manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار
palpably	بطور محسوس یا اشکار
manifest dream content	محتوای اشکار رویا
overt homosexuality	همجنس خواهی اشکار
revelations	اشکار سازی افشاء
plain text	متن واضح و اشکار
open to the public	اشکار در نزد همه
palpable	قابل لمس اشکار
revelation	اشکار سازی افشاء
it is obvious that	اشکار یا بدیهی است که
self revelation	خود اشکار سازی
manifesting	صورت بار اشکار
manifested	صورت بار اشکار
manifest	صورت بار اشکار
manifests	صورت بار اشکار
the secret will open to me	ان راز بمن اشکار
to make public	اشکار یا علنی کردن
obviously	بطور اشکار یا معلوم
quarry	اشکار کردن معدن سنگ
to breathe one's simplicity	بسادگی کسی اشکار شدن
unfolds	فاش کردن اشکار شدن
peep	جوانه زدن اشکار شدن
unfolding	فاش کردن اشکار شدن
quarries	اشکار کردن معدن سنگ
unfold	فاش کردن اشکار شدن
taylor manifest anxiety scale	مقیاس اضطراب اشکار تیلور
peeped	جوانه زدن اشکار شدن
peeps	جوانه زدن اشکار شدن
unfolded	فاش کردن اشکار شدن
quarrying	اشکار کردن معدن سنگ
peeping	جوانه زدن اشکار شدن
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
to speak one's mind	اندیشه خود را اشکار کردن رک سخن گفتن
noises	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
noise	اختلال در سیگنال به علت اشکار در مدتهای زمانی کوتاه
cold fault	نقص کامپیوتر که به محض روشن کردن اشکار میشود
ultrasonic inspection	متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
federal privacy act	قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
it was publicly known	همه میدانستند در نظر همه اشکار بود
uncovers	اشکار کردن برهنه کردن
uncover	اشکار کردن کشف کردن
uncover	اشکار کردن برهنه کردن
uncovering	اشکار کردن کشف کردن
uncovering	اشکار کردن برهنه کردن
uncovers	اشکار کردن کشف کردن
confect	ساختن
fabricate	ساختن
idolises	بت ساختن
bulid	ساختن
idolizes	بت ساختن
idolized	بت ساختن
idolising	بت ساختن
idolizing	بت ساختن
produces	ساختن
minted	ساختن
produce	ساختن
produced	ساختن
minting	ساختن
idolize	بت ساختن
mints	ساختن
carbonize	کک ساختن
mint	ساختن
fabricated	ساختن
composes	ساختن
compose	ساختن
fashion	مد ساختن
pill	حب ساختن
pills	حب ساختن
fashioning	مد ساختن
create	ساختن
upgrading	ساختن
upgrades	ساختن
makes	ساختن
build	ساختن
buildings	ساختن
builds	ساختن
upgrade	ساختن
upgraded	ساختن
fashions	مد ساختن
fashioned	مد ساختن
invent	ساختن
unifies	تک ساختن
unify	تک ساختن
unifying	تک ساختن
fabricating	ساختن
fabricates	ساختن
invented	ساختن
inventing	ساختن
creates	ساختن
creating	ساختن
put-up	ساختن
put up	ساختن
idolised	بت ساختن