Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
have something on someone
<idiom>
اطلاعاتی درموردکار خطای شخص داشتن
Other Matches
in on
<idiom>
اطلاعاتی داشتن درمورد
talk shop
<idiom>
درموردکار شخصی صحبت کردن
counterintelligence survey
بررسی ضد اطلاعاتی تحقیقات ضد اطلاعاتی
faulted
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
charging
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
horizontal error
خطای بر دو سمت خطای افقی
errors
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
error
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود
magnetic deviation
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
data banks
بانک اطلاعاتی
information routing
مسیریابی اطلاعاتی
intelligence summary
خلاصه اطلاعاتی
intelligence cycle
مدار اطلاعاتی
intelligence annex
پیوست اطلاعاتی
information service
خدمت اطلاعاتی
bulletins
نشریه اطلاعاتی
information system
سیستم اطلاعاتی
agents
عامل اطلاعاتی
information networks
شبکههای اطلاعاتی
information banks
بانکهای اطلاعاتی
information bits
بیتهای اطلاعاتی
knowledge work
کار اطلاعاتی
knowledge industries
صنایع اطلاعاتی
agent net
شبکه اطلاعاتی
information service
سرویس اطلاعاتی
bulletin
نشریه اطلاعاتی
data bank
بانک اطلاعاتی
agent
عامل اطلاعاتی
automated intelligence file
پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
helpdesk
میز کمک
[اطلاعاتی]
help desk
میز کمک
[اطلاعاتی]
double agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
periodic intelligence report
گزارش نوبهای اطلاعاتی
on line information service
سرویس اطلاعاتی مستقیم
double agents
عامل اطلاعاتی دو جانبه
dual agent
عامل اطلاعاتی دو جانبه
cumpuserve
سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
intelligence summary
خلاصه وضعیت اطلاعاتی
aisp
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
association in information systems
انجمن متخصصین سیستمهای اطلاعاتی
shannon
اندازه محتوای اطلاعاتی یک ارسال
officers call
نشریه اطلاعاتی مخصوص افسران
irm
Resourese Informationمدیر منابع اطلاعاتی anager
inside information
اطلاعاتی که بمردمان بیرون داده میشود
list
چاپ یا نمایش دادن موضوعات اطلاعاتی خاص
shirt-tails
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
shirt-tail
اطلاعاتی که در آخر مقالهی روزنامه افزوده میشو
compuserve
یکی از مهمترین سرویسهای اطلاعاتی line-on وابسته به آمریکا
We would appreciate it if you could provide us with some information about ...
ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
the source
خدمات سودمند اطلاعاتی وقابل دسترس برای مشترکین
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
header
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
ip
شرکت یا کاربری که اطلاعاتی درباره استفاده سیستم ویدیویی است
qube
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
reveals
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
revealed
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
reveal
نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
status
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
status
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد
headers
پانچ کارت حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهای مجموعه
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
master
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
status
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
masters
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
aspect
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
aspects
کارتی که حاوی اطلاعاتی درباره متن ها در سیستم بازیابی اطلاعات است
devices
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
providers
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
provider
شرکت یا کاربری که منبع اطلاعاتی برای استفاده در سیستم ویدیویی فراهم میکند.
approved data
سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
CDs
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
CD
وسیله مکانیکی که با استفاده از اشعه لیزر باریک اطلاعاتی را از روی سطح دیسک می خواند
header
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
headers
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
Q Channel
یکی از هشت کانال اطلاعاتی که داده مشخص کننده شیار و زمان گردش مطلق را نگهداری میکند
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
requested
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
request
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requests
متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
RIFF
فایل که حاوی اطلاعاتی است که با قالب فایل RIFF فرمت میشود
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
poaching
دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
upkeep
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
Internetwork Packet Exchange
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه است
IPX
پروتکل شبکه توسعه یافته توسط Novell که برای ارسال بستههای اطلاعاتی روی شبکه به کار می رود
cumulative error
خطای کل
foot fault
خطای پا
freedom of information act
قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
apparent error
خطای فاهری
backcourt violation
خطای 01 ثانیه
measuring error
خطای سنجش
accidental error
خطای تصادفی
continuous error
خطای پیوسته
continuous error
خطای متوالی
accumulated error
خطای انباشته
cumulative error
خطای جمعی
hacking
خطای بدنی
average error
خطای میانگین
mean error
خطای میانگین
tolerance
خطای مجاز
burst error
خطای قطاری
traveling
خطای رانینگ
memory illusion
خطای یاد
determinate error
خطای معین
dimensional error
خطای اندازه
logical error
خطای منطقی
anticipatory error
خطای انتظاری
logic error
خطای منطقی
backcourt foul
خطای شخصی
uncertainties
خطای تخمینی
uncertainty
خطای تخمینی
balked
خطای توپزن
balking
خطای توپزن
chance error
خطای تصادفی
balks
خطای توپزن
chromatic aberration
خطای رنگی
baulked
خطای توپزن
civil wrong
خطای مدنی
baulking
خطای توپزن
balk
خطای توپزن
absolute error
خطای مطلق
observation error
خطای مشاهده
money illusion
خطای پولی
malfeasance
خطای اداری
handling
خطای دست
offensive foul
خطای حمله
optical illusion
خطای باصره
optical illusions
خطای باصره
major foul
خطای عمده
common foul
خطای عادی
parallax distortion
خطای پارالکس
accidental error
خطای اتفاقی
machine error
خطای ماشین
parity error
خطای مقایسه
permanent error
خطای دائمی
permanent error
خطای ماندنی
personal error
خطای شخصی
constant error
خطای ثابت
computational mistake
خطای محاسباتی
baulks
خطای توپزن
parallax distortion
خطای توازی
matching error
خطای تطبیقی
intentional foal
خطای عمدی
charge
خطای حمله
he did me a great wrong
خطای بزرگی .....
spherical aberration
خطای کروی
standard error
خطای معیار
standard error
خطای استاندارد
standard error
خطای معدل
standard error
خطای پایه
standard error
خطای استانده
syntax error
خطای نحوی
charges
خطای حمله
space error
خطای فضایی
soft error
خطای ملموس
fractional error
خطای نسبی
frequency error
خطای فرکانس
tolerances
خطای مجاز
service over
خطای سرویس
breaches
خطای رد یک توافق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com