English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English Persian
pronouncement اعلامیه رسمی
pronouncements اعلامیه رسمی
Search result with all words
placard اعلامیه رسمی اعلان
placards اعلامیه رسمی اعلان
Other Matches
manifestos اعلامیه اعلامیه دادن
manifestoes اعلامیه اعلامیه دادن
manifesto اعلامیه اعلامیه دادن
returning گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
return گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
officious نیمه رسمی شبهه رسمی
officiary مامور رسمی مقام رسمی
solemn form در CL تصدیق وصیتنامه یا از طریق رسمی یعنی در دادگاه است یا ازطریق غیر رسمی یا عادی است که توسط دفاتر اسنادرسمی به عمل می اید
acknowledgements اعلامیه
statements اعلامیه
declarations اعلامیه
acted اعلامیه
act اعلامیه
communique اعلامیه
assertion اعلامیه
declaration اعلامیه
pronunciamento اعلامیه
notice اعلامیه
noticed اعلامیه
notices اعلامیه
manifestoes اعلامیه
manifestos اعلامیه
manifesto اعلامیه
statement اعلامیه
acknowledgement اعلامیه
advice اعلامیه
acknowledgments اعلامیه
noticing اعلامیه
consignment note اعلامیه حمل
declaration اعلامیه اعلام
credit note اعلامیه بستانکاری
declaration اعلامیه دادخواست
declarations اعلامیه اعلام
declarations اعلامیه دادخواست
credit notes اعلامیه بستانکاری
proclamation بیانیه اعلامیه
proclamations بیانیه اعلامیه
communist manifesto اعلامیه کمونیستی
credit advice اعلامیه بستانکار
debt advice اعلامیه بدهکار
delivery notice اعلامیه تحویل
home use entry اعلامیه مصرف
notice to mariner اعلامیه دریایی
bill of rights اعلامیه حقوق
manifested خبر اعلامیه
manifesting خبر اعلامیه
manifests خبر اعلامیه
statement صورتحساب اعلامیه
statements صورتحساب اعلامیه
manifest خبر اعلامیه
plateform اعلامیه حزبی
receipt statement اعلامیه ورود
exchange devaluation تنزل رسمی قیمت ارز تضعیف رسمی ارز
proclamations اعلامیه پخش کردن
proclamation اعلامیه پخش کردن
home use entry اعلامیه مصرف شخصی
deposit slip اعلامیه پرداخت سپرده
plateform اعلامیه سیاست دولت
bill of human rights اعلامیه حقوق بشر
declaration of the rights of man اعلامیه حقوق بشر
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
propagation پخش امواج یا اعلامیه
leafleting اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflets اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leafleted اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
leaflet اعلامیه اوراق تبلیغاتی اعلان
clearance inwards اعلامیه ورود کشتی به گمرک
general average statement صورت یا اعلامیه خسارت کلی
universal declaration of human rights اعلامیه جهانی حقوق بشر
international bill of the right of man اعلامیه جهانی حقوق بشر
notice اعلامیه [روی تابلو یا ستون آگهی]
leaflet bomb بمب حاوی اعلامیه یا اوراق تبلیغاتی
bill of rights اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
bill اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
bills اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
tripartite declaration of 0 اعلامیه سه جانبه 0591 اعلامیهای که در ان دولتهای امریکا و انگلستان و فرانسه امامیت ارضی اسرائیل و نیزوضع موجود فلسطین راتضمین کردند
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
emancipation proclamation اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
official رسمی
solemn رسمی
orthodox رسمی
formal رسمی
institutional رسمی
formmal رسمی
dress uniform انیفرم رسمی
career دوره رسمی
vestment لباس رسمی
throwaway غیر رسمی
aregular cook اشپز رسمی
card-carrying عضو رسمی
careered دوره رسمی
protest اعتراض رسمی
protests اعتراض رسمی
protests واخواست رسمی
protest واخواست رسمی
protesting اعتراض رسمی
protesting واخواست رسمی
protested اعتراض رسمی
insignia مدال رسمی
careers دوره رسمی
insignia نشان رسمی
careering دوره رسمی
official عالیرتبه رسمی
official موثق و رسمی
Full dress. Formal dress. لباس رسمی
free and easy <idiom> غیر رسمی
stand on ceremony <idiom> رسمی بودن
protested واخواست رسمی
official receipt رسید رسمی
official religion دین رسمی
prontonotary سردفتراسناد رسمی
prothonotary سردفتراسناد رسمی
public submission مناقصه رسمی
noterial document سند رسمی
nonformal غیر رسمی
mare's tail هپوریس رسمی
letter de chancellerie نامه رسمی
legalization شناسایی رسمی
intrant ورود رسمی
insigne مدال رسمی
insigne نشان رسمی
semi official نیمه رسمی
official document سند رسمی
official authorities مراجع رسمی
official channels مجاری رسمی
officialize رسمی کردن
official rate نرخ رسمی
official prices قیمتهای رسمی
official meeting اجتماع رسمی
official meeting ملاقات رسمی
official language زبان رسمی
official jurnal روزنامه رسمی
officiously بطورغیر رسمی
official deed سند رسمی
official communications ابلاغیه رسمی
official channels طرق رسمی
hansard مذاکرات رسمی
semi officially بطورنیم رسمی
speedwell سیزاب رسمی
contracts under seal عقد رسمی
official gazette روزنامه رسمی
standard time زمان رسمی
state religion مذهب رسمی
statute mile مایل رسمی
communique ابلاغ رسمی
cognizance اخطار رسمی
bonspiel مسابقه رسمی
boarding call بازدید رسمی
solemn form طریقه رسمی
smallage کرفس رسمی
dress suit لباس رسمی شب
semiformal نیمه رسمی
formal review بررسی رسمی
formal review سان رسمی
formal group گروه رسمی
formal education اموزش رسمی
formal accountability ذیحسابی رسمی
extra official غیر رسمی
semiofficial نیمه رسمی
driss uniform لباس رسمی
tux لباس رسمی
formalize رسمی کردن
formalising رسمی کردن
formalises رسمی کردن
formalised رسمی کردن
placards پروانه رسمی
placard پروانه رسمی
reprimands توبیخ رسمی
officials مقامات رسمی
formalized رسمی کردن
formalizes رسمی کردن
formalizing رسمی کردن
noting نامه رسمی
notes نامه رسمی
note نامه رسمی
reprimand توبیخ رسمی
reprimanded توبیخ رسمی
reprimanding توبیخ رسمی
audiences ملاقات رسمی
returning گزارش رسمی
returns گزارش رسمی
functions ایین رسمی
functioned ایین رسمی
function ایین رسمی
returned گزارش رسمی
return گزارش رسمی
audience ملاقات رسمی
positioned شغل رسمی
position شغل رسمی
talking-to سرزنش رسمی
unofficial غیر رسمی
officiated مقام رسمی
bank holidays تعطیلات رسمی
informal غیر رسمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com