Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
card-carrying
دارای کارت عضویت
card-carrying
عضو رسمی
card-carrying
دو آتشه
card-carrying
واقعی
Other Matches
carrying
گذشتن گوی از یک نقطه یا شی ء مسافتی که گوی در هوا می پیماید
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying
رانینگ
carrying
جبران ضعف یار
carrying
انتقال دادن
carrying
تیررسی حالت دوش فنگ
carrying
تیر رسی داشتن
carrying
روپوش پرچم
carrying
حمل ونقل کردن
carrying
حمل کردن
carrying
حمل غیرمجاز توپ
carrying
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carrying
زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying
رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
carrying
خیر ناشی از جمع کننده در وام ایجاد شده
carrying
محل ذخیره سازی وام های ایجاد شده در جمعهای موازی به جای ارسال مستقیم
carrying
وام ایجاد شده در جمع کننده ناشی از سیگنال وام ورودی
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
عملی که در آن یک وام در جمع کننده تولید وام میکند و همه در یک عمل رخ می دهند
carrying
وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carrying
نشانه وقوع وام
carrying
سیگنال مدار جمع کننده برای بیان کامل بودن تمام عملیات وام ها
carrying
بدوش گرفتن
carrying
بردن
carrying
رقم نقلی
carrying-trade
تجارت حمل و نقل
carrying handle
دستهحمل
carrying trade
صنعت حمل و نقل
carrying business
صنعت حمل و نقل
carrying-trade
صنعت حمل و نقل
carrying business
تجارت حمل و نقل
carrying trade
تجارت حمل و نقل
carrying vessel
کشتی باربری
carrying charge
هزینه حمل و نقل
carrying capacity
خورند
carrying capacity
فرفیت برد
inflated carrying tyre
لاستیکعاجدار
carrying out
[of a death sentence]
اجرا
[حکم اعدام]
current carrying conductor
رسانای حامل بار
card
مقوا
card
کارت ویزیت بلیط
ID card
شناسنامه
ID card
کارت شناسایی
card
کارت
greetings card
کارتتبریک
card
مین فلز برای تختههای مدار
card
ورق بازی گنجفه
card
ورق
card
کارت تبریک کارت عضویت
card
وسیلهای که به طور خودکار کارت پانچ را درون دستگاه خواننده قرار میدهد
card
سوراخی که در موازات بلندترین لبه کارت قرار دارد
card
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card
برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card
ترکیبی از سوراخهای پانچ شده که معرف حروف روی پانچ کارت است
card
وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
card
بخشی از حافظه که حاوی نمایش داقیق اطلاعات روی کارت است
card
روشی که در آن سطرها و ستون ها طوری مرتب می شوند که نشان دهنده فیلدهای دادهای و حروف در کارت پانچ باشند
card
کارتی با سوراخهای پانچ شده روی آن برای نمایش داده
card
برگ
card
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card
وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card
بخشی از ستون کارت که برای یک نوع داده در نظر گرفته شده است
card
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند
card
خط ی از اطلاعات پانچ شده درباره یک حرف که موازی با قسمت کوتاه تر کارت است
card
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
card
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card
برگه
card
امتیاز معین را درهربخش ازبازی بدست اوردن
card
ماشین پرداخت پارچه
card
پنبه زنی
card
یک کارت پانچ
card
قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
card
ورق بازی کردن
card
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
card
فرمی که حاوی تخته اصلی است که روی آن تختههای حلقوی چاپ شده قابل نصب هستند تا یک سیستم انعط اف پذیر ایجاد شود
card
ماشینی که در کارت پانچ سوراخ ایجاد میکند
punch card
کارت منگنه
punch card
برگ منگنه
safety card
کارت تامین جنگ افزار
punched card
کارت کارمندی که در مقابل هرروز یا هر ساعت کار انراسوراخ کنند
safety card
کارت تامین اتشبار
punched card
کارت پانچ شده
red card
علامت اخراج اخراج بازیگر
red card
کارت قرمز
range card
کارت تیر سلاح جدول تیر سلاح
range card
کارت برد
ram card
RAکارت
race card
برنامه اسب دوانی
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
punched card
کارت منگنه
punched card
کارت منگنه شده
post card
کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
key card
کارت کلید کامپیوتر
job card
کارت برنامه
job card
کارت کار
interface card
کارت رابط
input card
کارت ورودی
inlay card
کارت شناسایی درون نوار یا جعبه دیسک
identification card
کارت شناسایی
ibm card
کارت 08 ستونی
key card
کارت اصلی حروف رمز کامپیوتر
ledger card
کارت معین
post card
کارت پستال
playind card
ورق گنجفه
paper card
کارت کاغذی
magnetic card
کارت مغناطیسی
logic card
کارت منطقی
letter card
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
hollerith card
کارت هالریت
smart card
کارت هوشمند
index card
کارتشاخص - کارت Index
cheque card
کارتشناساییمخصوصدریافتچک
cash card
کارتمخصوصگرفتنپول
card vote
کنارهگیریبهنفعکسی
boarding card
کارتمخصوصیکهمسافرانباید بههمراهداشتهباشند
high card
کارتبالا
card support
حافظورق
green card
کارت سبز
To play ones last card
آخرین تیر ترکش رارها کردن
He is a loose card .
خیلی ول است
vaccination card
دفترچه مایه کوبی
to get
[be given]
your card
[British E]
<idiom>
برگه اخراج از شغل را گرفتن
[اصطلاح روزمره]
card-cut
[برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
vaccination card
دفترچه واکسیناسیون
trump card
<idiom>
استفاده از وسیله قدیمی اگر هیچ چیز دیگرکار نکند
card up one's sleeve
<idiom>
برای روز مبادا نگهداشتن
card-indexes
رجوع شود به file card
card-index
رجوع شود به file card
trailer card
کارت پشت بند
to play one's card well
از فرصت خود استفاده کامل کردن
to palm a card
برگی را در دست غیباندن
time card
کارتی که ساعت حضور وغیاب کارگر روی ان قید میشود گاه برگ
tape to card
از نوار به کارت
summary card
کارت خلاصه
stub card
ته کارت
storm card
طوفان نمای دریایی
visiting card
کارت ویزیت
visiting card
کارت اسم درفرانسه
card sharps
برگزن
card sharps
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
card sharp
برگزن
card sharp
قمارباز ماهری که ورق جور میکند و برگ میزند
yello card
اخطار
yello card
کارت زرد
we left a card on him
کارتی در خانه اش گذاشتیم
visting card
کارت ویزیت
card row
سطر کارت
card hopper
ناودان کارت
card guide
راهنمای کارت
card format
قالب کارت
card file
پرونده کارتی
card field
فیلد کارت
card field
میدان کارت
card feed
خورد کارت
card face
رویه کارت
card hopper
قسمت جهنده کارت
card image
تصویر کارت
card reproducer
تولیدکننده دوباره کارت
card reader
کارت خوان
card rack
جای کارت
card rack
طاقچه کارت
card punch
دستگاه کارت منگنه
card punch
کارت منگنه کن
card loader
کارت بارکن
card loader
بار کننده کارت
card jam
گیر کردن کارت
card deck
دسته کارت
card deck
دستینه کارت
bin card
کارت مصرف محتویات فرف
aperture card
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
account card
کارت حساب
report card
کارنامه
identity card
شناسنامه
credit card
کارت اعتباری
credit card
کارت یاورقه خرید نسیه
playing card
گنجفه
playing card
ورق گنجفه
playing card
ورق بازی , برگ
calibration card
کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
calling card
کارت ویزیت
card column
ستون کارت
card code
کد کارت
card code
رمز کارت
card cage
محفظه کارت
card board
مقوای نازک
card bed
بستر کارتها
binary card
کارت دودویی
card aligner
هم تراز کننده کارت
wild card
روشی که به یک سیستم عامل امکان میدهد تا روی چندین فایل با نامهای مرتبط عملکرد مفیدی داشته باشد
debit card
کارت بدهی
face card
بی بی یاسرباز
continuation card
کارت ادامه
face card
ورق شاه
face card
ورق صورت
control card
کارت کنترل
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
controller card
کارت کنترل کننده
coulmn card
کارت 69 ستونه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com