Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (10 milliseconds)
English	Persian
era	اغاز تاریخ عصر
eras	اغاز تاریخ عصر
Other Matches
backdating	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdated	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate	تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedates	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
martyrology	تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
antedated cheque	چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
antedate	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated	پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
date	تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
prehistory	ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
hagiology	تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
dates	تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
face off	رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawn	اغاز اغاز شدن
dawning	اغاز اغاز شدن
dawned	اغاز اغاز شدن
dawns	اغاز اغاز شدن
protohistory	تاریخ ماقبل تاریخ
scratch line	خط اغاز
inchoation	اغاز
initation	اغاز
entrance	اغاز
entrances	اغاز
entranced	اغاز
entrancing	اغاز
beginning	اغاز
beginnings	اغاز
terminus a que	اغاز
abinitio	از اغاز
initiation	اغاز
getaway	اغاز
getaways	اغاز
kick-offs	اغاز
kick-off	اغاز
insteps	اغاز
authorship	اغاز
incipience or ency	اغاز
initio	در اغاز
instep	اغاز
primordium	اغاز
get away	اغاز
origins	اغاز
origin	اغاز
originationu	اغاز
commencement	اغاز
venues	اغاز
venue	اغاز
exordium	اغاز
kick off	اغاز
outset	اغاز
jump off	اغاز
onset	اغاز
inception	اغاز
lead off	اغاز کردن
initial point	نقطه اغاز
initial	واقع در اغاز
initiates	اغاز کردن
som	اغاز پیام
initiating	اغاز کردن
soft start	اغاز نرم
nodal point	نقطه اغاز
start of taxt	اغاز متن
initiated	اغاز کردن
leadoff	اغاز ضربت
alpha	اغاز شروع
alphas	اغاز شروع
revivals	اغاز رونق
revival	اغاز رونق
start bit	بیت اغاز
initiate	اغاز کردن
start of message	اغاز پیام
start of heading	اغاز سرفصل
self initiated	خود اغاز
debuts	اغاز کار
initialed	واقع در اغاز
takeoffs	اغاز پرش
begins	اغاز شدن
begins	اغاز کردن
commenced	اغاز کردن
commences	اغاز کردن
commencing	اغاز کردن
push off	اغاز کردن
begin	اغاز شدن
takeoff	اغاز پرش
debut	اغاز کار
inaugurating	اغاز کردن
uppermost	از اغاز از ابتدا
initials	واقع در اغاز
inaugurate	اغاز کردن
inaugurated	اغاز کردن
jump off	اغاز حمله
initialling	واقع در اغاز
inaugurates	اغاز کردن
initialled	واقع در اغاز
introductive	اغاز کننده
initialing	واقع در اغاز
begin	اغاز کردن
alpha and omega	اغاز و فرجام
inaugurator	اغاز کننده
incept	اغاز کردن
launches	اغاز کردن
from a to izzard	از اغاز تا انجام
commence	اغاز کردن
birth	اغاز زاد
birth	اغاز کردن
births	اغاز زاد
at first	در اغاز کار
at the start	در اغاز کار
births	اغاز کردن
primes	درجه یک اغاز
wire to wire	از اغاز تا فرجام
launch	اغاز کردن
launched	اغاز کردن
launching	اغاز کردن
to take to	اغاز نهادن
incipit	شروع و اغاز
prime	درجه یک اغاز
primed	درجه یک اغاز
thru	از اغاز تاانتها
inchoate	اغاز کردن
to push off	اغاز کردن
christmas tide	هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
new departure	اغاز رویه تازه
pullulate	اغاز توسعه نهادن
wires	خط اغاز یا پایان مسابقه
guard line	خط اغاز مسابقه شمشیربازی
jump the gum	خطا در اغاز پرش
flagman	پرچم دار خط اغاز
initial boiling point	نقطه اغاز جوشش
kick off	ضربه اغاز بازی
eolithic	متعلق به اغاز عصرسنگ
multilaunching	اغاز بکار چندتایی
grid start	حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
stages	قراردادن اتومبیل در خط اغاز
exordial	مربوط به اغاز یا مقدمه
hajime	اغاز مبارزه کاراته
stage	قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stagger	خط اغاز مسیر هر دونده
kickoff	ضربه اغاز بازی
set position	اماده در نقطه اغاز
originating	اغاز شدن یاکردن
originates	اغاز شدن یاکردن
originated	اغاز شدن یاکردن
originate	اغاز شدن یاکردن
corrosive attack	اغاز و توسعه خورندگی
upfield	نقطه اغاز بازی
start bit	ذرهء اغاز نما
to take arms	جنگ اغاز کردن
staggers	خط اغاز مسیر هر دونده
staggering	خط اغاز مسیر هر دونده
prefacing	اغاز پیش گفتار
prefaces	اغاز پیش گفتار
decadence	فساد اغاز ویرانی
reoccupy	دوباره اغاز کردن
wire	خط اغاز یا پایان مسابقه
aurora	سرخی شفق اغاز
preface	اغاز پیش گفتار
prefaced	اغاز پیش گفتار
through	از اغاز تا انتها کاملا
eras	تاریخ
dateless	بی تاریخ
appointments	تاریخ ها
date [appointment]	تاریخ
appointed days	تاریخ ها
appointment	تاریخ
appointed day	تاریخ
dates [appointments]	تاریخ ها
era	تاریخ
histories	تاریخ
history	تاریخ
as of	از تاریخ
date	تاریخ
dates	تاریخ
with effect from	از تاریخ ...
as from	از تاریخ ,
no date	بی تاریخ
undated	بی تاریخ
coeval	هم تاریخ
coetaneous	هم تاریخ
epoch	اغاز فصل جدید عصر
epochs	اغاز فصل جدید عصر
jump spin	چرخش با اغاز پرش بهوا
inchoative	تازه اغاز شده اغازی
bump start	اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
false starts	اغاز نادرست خطا در شروع
begins	اغاز نهادن شروع کردن
begin	اغاز نهادن شروع کردن
scored	فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
score	فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
repositional	با حروف اضافه اغاز شده
tee off	اغاز کردن محکم زدن
to pipe up	زدن یا خواندن اغاز کردن
scores	فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
overtures	اغاز عمل پیش در امد
overture	اغاز عمل پیش در امد
initial	پاراف در اغاز قرار دادن
initialed	پاراف در اغاز قرار دادن
initialing	پاراف در اغاز قرار دادن
false start	اغاز نادرست خطا در شروع

Recent search history
Search history is off. Activate

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com