Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English
Persian
state
افهار داشتن افهارکردن
state-
افهار داشتن افهارکردن
stated
افهار داشتن افهارکردن
states
افهار داشتن افهارکردن
stating
افهار داشتن افهارکردن
Other Matches
remarks
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarking
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remarked
افهار داشتن افهار نظریه دادن
remark
افهار داشتن افهار نظریه دادن
declare
افهار داشتن
say
افهار داشتن
declares
افهار داشتن
declaring
افهار داشتن
says
افهار داشتن
giggling
با خنده افهار داشتن
giggle
با خنده افهار داشتن
giggled
با خنده افهار داشتن
giggles
با خنده افهار داشتن
avers
بطور قطع افهار داشتن
averred
بطور قطع افهار داشتن
averring
بطور قطع افهار داشتن
aver
بطور قطع افهار داشتن
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
stateable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
statable
افهار کردنی قابل افهار یا توضیح
affirms
افهارکردن
affirming
افهارکردن
affirmed
افهارکردن
swan
افهارکردن
swans
افهارکردن
froths
افهارکردن نمایاندن
frothing
افهارکردن نمایاندن
frothed
افهارکردن نمایاندن
froth
افهارکردن نمایاندن
professing
افهارکردن تدریس کردن
enouce
تلفظ کردن افهارکردن
profess
افهارکردن تدریس کردن
to give utterance to
افهارکردن بسخن دراوردن
professes
افهارکردن تدریس کردن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
longs
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
statements
افهار
testimony
افهار
testimonies
افهار
declaration
افهار
declarations
افهار
showing
افهار
predication
افهار
avouchment
افهار
indigitation
افهار
allegation
افهار
say-so
افهار
say so
افهار
adduction
افهار
adductor
افهار
affirmance
افهار
statement
افهار
showings
افهار
saying
افهار
sayings
افهار
allegations
افهار
enouncement
افهار
utterance
افهار
utterances
افهار
proposal
افهار
proposals
افهار
dixit
افهار
affirmations
افهار قطعی
statement of a claim
افهار نامه
stater
افهار دارنده
suggester
افهار کننده
pooh-pooh
افهار تنفروانزجار
pooh-poohs
افهار تنفروانزجار
affirmation
افهار قطعی
utterer
افهار کننده
pooh-poohed
افهار تنفروانزجار
pooh-poohing
افهار تنفروانزجار
resent
افهار تنفرکردن از
manifest
افهار نامه
manifested
افهار نامه
manifesting
افهار نامه
resenting
افهار تنفرکردن از
manifests
افهار نامه
signification
تعیین افهار
avowals
افهار صریح
avowals
افهار اشکار
option
افهار میل
generalities
افهار عمومی
options
افهار میل
generality
افهار عمومی
expresses
افهار کردن
expressed
افهار کردن
express
افهار کردن
resented
افهار تنفرکردن از
assertion
افهار مثبت
suggestions
افهار عقیده
expressions
افهار عبارت
expression
افهار عبارت
says
حرف افهار
resents
افهار تنفرکردن از
avowal
افهار صریح
say
حرف افهار
avowal
افهار اشکار
suggests
افهار کردن
suggesting
افهار کردن
suggested
افهار کردن
suggest
افهار کردن
expressing
افهار کردن
suggestion
افهار عقیده
remarking
افهار بیان
asserter
افهار کننده
assertor
افهار کننده
misstatement
افهار غلط
asseveration
افهار جدی
pooh pooh
افهار تنفروانزجار
remark
افهار بیان
submission
افهار نظریه
cumlaude
با افهار تقدیر
condolences
افهار تاسف
condolence
افهار تاسف
declaredly
با افهار قطعی
courtship
افهار عشق
declarer
افهار کننده
remarked
افهار بیان
assertive
افهار کننده
affirmant
افهار کننده
an absurd statement
افهار نا معقول
remarks
افهار بیان
differs
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hoping
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
انتظار داشتن ارزو داشتن
differing
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meanest
مقصود داشتن هدف داشتن
hope
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
قیمت داشتن ارزش داشتن
proffered
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffers
تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
to have by heart
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
mean
مقصود داشتن هدف داشتن
meaner
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hopes
انتظار داشتن ارزو داشتن
abhorring
بیم داشتن از ترس داشتن از
resides
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
اقامت داشتن مسکن داشتن
reside
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhors
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffer
تقدیم داشتن عرضه داشتن
abhorred
بیم داشتن از ترس داشتن از
declaration
افهار افهارنامه اعلان
declarations
افهار افهارنامه اعلان
make a suggestion
افهار عقیده کردن
express an opinion
افهار عقیده کردن
professions
افهار پیشه و حرفه
to make a suggestion
افهار عقیده کردن
profession
افهار پیشه و حرفه
asserts
افهار قطعی کردن
asserting
افهار قطعی کردن
asserted
افهار قطعی کردن
suggestion
افهار عقیده پیشنهاد
suggestions
افهار عقیده پیشنهاد
assert
افهار قطعی کردن
to profess regret
افهار تاسف کردن
declares
افهار کردن گفتن
make a comment
افهار نظر کردن
express one's views
افهار نظر کردن
pass an opinion
افهار عقیده کردن
customs declaration
افهار نامه گمرکی
remarks
افهار نظر کردن
back-pedalled
افهار ندامت کردن
back-pedalling
افهار ندامت کردن
back-pedals
افهار ندامت کردن
condole
افهار تاسف کردن
pronouncements
افهار عقیده رسمی
pronouncement
افهار عقیده رسمی
inexpressible
غیر قابل افهار
back-pedal
افهار ندامت کردن
remark
افهار نظر کردن
remarking
افهار نظر کردن
fawns
افهار دوستی کردن
fawned
افهار دوستی کردن
fawn
افهار دوستی کردن
remarked
افهار نظر کردن
averment
افهار قطعی یا مثبت
understating
حقیقت را افهار نکردن
understates
حقیقت را افهار نکردن
understated
حقیقت را افهار نکردن
understate
حقیقت را افهار نکردن
court
دادگاه افهار عشق
observe
افهار عقیده کردن
offered
افهار یاابراز کردن
statements
افهار صورت حساب
resenting
افهار رنجش کردن
offer
افهار یاابراز کردن
misstate
افهار غلط کردن
resented
افهار رنجش کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com