English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
sluggish economy اقتصاد در حالت رکود
Other Matches
inflationary recession رکود همراه باتورم تورم رکود
normative economics اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
stagflation تورم + رکود تورم همراه با رکود
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
foreground سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
planned economies اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
planned economy اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
vitrifying تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
printed کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
depressions رکود
deflation رکود
slumping رکود
stagnation رکود
stagnancy رکود
depression رکود
inertia رکود
slumped رکود
recessions رکود
recession رکود
inactivity رکود
inaction رکود
slumps رکود
dormancy رکود
slump رکود
plebeianism حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
shake-outs لرزاندن رکود
recession رکود اقتصادی
shake-out لرزاندن رکود
latency time مدت رکود
shake out لرزاندن رکود
slumps رکود اقتصادی
academic inhibition رکود تحصیلی
downturn رکود اقتصادی
average latency رکود متوسط
stagflation تورم رکود
economic recession رکود اقتصادی
stagnation thesis نظریه رکود
latency رکود نهفتگی
stagflation رکود تورمی
secular stagnation رکود مزمن
slump رکود اقتصادی
downturns رکود اقتصادی
inflationary recession رکود تورمی
recessions رکود اقتصادی
slumped رکود اقتصادی
slumping رکود اقتصادی
sluggish year سال رکود
great depression رکود بزرگ
depressions رکود اقتصادی
depression رکود اقتصادی
genitive حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
slumping کاهش فعالیت رکود
deflationary gap فاصله حاصل از رکود
doldrums افسردگی منطقه رکود
slump کاهش فعالیت رکود
slumps کاهش فعالیت رکود
deflation انقباض پولی رکود
slumped کاهش فعالیت رکود
chains رکود داده در یک فایل زنجیری
declining مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
decline مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
deflationary gap لطمه ناشی از رکود اقتصادی
chain رکود داده در یک فایل زنجیری
deflation رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
free enterprise اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
dog days چله تابستان دوران رکود و عدم فعالیت
uart قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectralness حالت طیفی حالت شبحی
marginal case حالت نهائی حالت حدی
cold forming حالت دهی در حالت سرد
spectrality حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness حالت ناپایداری حالت بی بقایی
stagnation thesis ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
crude حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
stagnation thesis فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
slumping کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slump کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
water utilization اقتصاد اب
economies اقتصاد
economy اقتصاد
universal قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
turnover [British English] فروش [اقتصاد]
subsistence economy اقتصاد معیشتی
test economy اقتصاد ازمون
open economy اقتصاد باز
positive economics اقتصاد مثبت
principles of economics اصول اقتصاد
positive economics اقتصاد توصیفی
price theory اقتصاد خرد
planless economy اقتصاد بی نقشه
spotaneous economy اقتصاد خودبخودی
token economy اقتصاد ژتونی
planless economy اقتصاد نسنجیده
planned economies اقتصاد برنامهای
static economy اقتصاد ایستا
mixed economy اقتصاد مختلط
mixed economies اقتصاد مختلط
sales فروش [اقتصاد]
plutonomy اقتصاد سباسی
planned economy اقتصاد برنامهای
quantitative economics اقتصاد ریاضی
quantitative economics اقتصاد کمی
political economy اقتصاد سیاسی
warfare economy اقتصاد جنگی
planned economies اقتصاد بانقشه
planned economies اقتصاد سنجیده
planned economy اقتصاد سنجیده
planned economy اقتصاد بانقشه
welfare economics اقتصاد رفاه
weak economy اقتصاد ضعیف
market economy اقتصاد بازار
market economies اقتصاد بازار
reaganomics اقتصاد ریگانی
two sector economy اقتصاد دو بخشی
economists متخصص اقتصاد
principles of economy اصول اقتصاد
economist متخصص اقتصاد
sound economy اقتصاد قوی
household economy اقتصاد خانگی
regional economy اقتصاد منطقهای
home economics اقتصاد منزل
command economy اقتصاد دستوری
command economies اقتصاد دستوری
economically از لحاظ اقتصاد
economically ازروی اقتصاد
economically از نظر اقتصاد
soviet economy اقتصاد شوروی
liquidation [of something] نقدی [اقتصاد]
realization [American E] [of something] نقدی [اقتصاد]
realisation [British E] [of something] نقدی [اقتصاد]
labor economics اقتصاد کار
keynesian economics اقتصاد کینز
centrally planned economy اقتصاد متمرکز
realisation [British E] [of something] واریزحساب [اقتصاد]
realization [American E] [of something] واریزحساب [اقتصاد]
marxist economics اقتصاد مارکسیستی
applied economics اقتصاد صنعتی
managerial economics اقتصاد مدیریت
macroeconomics اقتصاد کلان
arithmetic , political اقتصاد سیاسی
macro economics اقتصاد کلان
balance economy اقتصاد متوازن
barter economy اقتصاد پایاپای
laissez faire economy اقتصاد ازاد
liquidation [of something] واریزحساب [اقتصاد]
institutional economics اقتصاد نهادی
closed economy اقتصاد بسته
industrial economics اقتصاد صنعتی
domestic economy اقتصاد داخلی
domestic economy اقتصاد محلی
engineering economics اقتصاد مهندسی
econometrics اقتصاد سنجی
dualistic economy اقتصاد دوگانه
dynamic economy اقتصاد پویا
exchange economy اقتصاد مبادلهای
directed economy اقتصاد ارشادی
housing economics اقتصاد مسکن
heat economy اقتصاد حرارت
guild economy اقتصاد صنفی
fuel economy اقتصاد سوخت
from an economical standpoint از لحاظ اقتصاد
free economy اقتصاد ازاد
factory economy اقتصاد کارخانهای
descriptive economics اقتصاد توصیفی
moneyless economy اقتصاد بی پول
interest بهره [اقتصاد]
positive economics اقتصاد اثباتی
natural economy اقتصاد طبیعی
natural economy اقتصاد غیرپولی
neoclassical economics اقتصاد نئوکلاسیک
dynamic economy اقتصاد متحرک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com