Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
static economy
اقتصاد ساکن وضعیت اقتصادی یی که مدت زیادی دوام یابد
Other Matches
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
surpluses
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
surplus
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
idle position
وضعیت ساکن
rest position
وضعیت ساکن
static
الکتریسیته ساکن وضعیت ثابت
mercantilists
مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
solid-state
وسیله ذخیره حافظه با وضعیت ساکن
e c e
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
econometrics
استفاده از روشهای اماری در بررسی مسائل اقتصادی اقتصاد سنجی
monetary school
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
normative economics
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد
monetarists
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic aggregates
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
economic imperialism
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
he inherited a large fortune
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
fish fag
زن بدزبان یابد دهان
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
the old p should be continued
رویه پیش بایدادامه یابد
fast moving stock
موجودی که به سرعت کاهش می یابد
planned economies
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
planned economy
اقتصاد برنامه ریزی شده اقتصاد با برنامه
expanding economy
اقتصاد در حال توسعه اقتصاد در حال گسترش
alternated
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
estate in reversion
هبهای که مدتی پس از انشاء تحقق یابد
alternate
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
CSLIP
نرخ ارسال داه افزایش می یابد
continuous
آنچه بدون توقف ادامه یابد
alternates
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
autarky
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
pipelines
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
pipeline
بنابراین سرعت اجرای برنامه افزایش می یابد
ox fly
یکجور مگس که بزیرپوست گاو راه می یابد
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
prosodemic
درباب ناخوشی ای که ازشخص به شخص دیگری انتقال می یابد
overnight
مسابقهای که ثبت نام 27ساعت پیش از مسابقه پایان می یابد
Appetite comes with eating.
<proverb>
با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد.
[ضرب المثل]
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
wash in
پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
dynamic
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
west coast computer faire
یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
dynamically
ساختار سیستم مدیریت داده که میتواند تغییر کند یا تط بیق یابد
rarefaction
جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
outdent
خطی از متن که نسبت به سایر خطوط یک پاراگراف بیشتر به سمت چپ بسط می یابد
abidance
دوام
durability
دوام
quick fading
بی دوام
resistance
دوام
flimsy
بی دوام
flimsiest
بی دوام
flimsier
بی دوام
permanencies
دوام
permanency
دوام
limit fatigue stress
حد دوام
continuance
دوام
short lived
بی دوام
perpetuity
دوام
subsistence
دوام
senectitude
دوام
stability
دوام
endurance
دوام
subsistance
دوام
memnetary
کم دوام
toughness
دوام
permanence
دوام
strengths
دوام
strength
دوام
short-lived
بی دوام
gaseous
بی دوام
continuity
دوام
short life
کم دوام
of short continuance
کم دوام
incessancy
دوام
life
دوام
lastingness
دوام
substances
دوام
substance
دوام
lives
دوام
weaknesses
کم دوام
weakest
کم دوام
weaker
کم دوام
perdurability
دوام
weak
کم دوام
durante
دوام
loughness
دوام
prototype
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototypes
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
last
دوام کردن
stock-cars
قدرت و دوام
lasts
دوام داشتن
stock-car
قدرت و دوام
lasted
دوام کردن
holdout
دوام آوردن
stock car
قدرت و دوام
lasted
دوام داشتن
wear
دوام کردن
fallal
چیزبی دوام
contiguous
پیوستگی دوام
last
دوام داشتن
persistency
دوام سماجت
standing
دوام شهرت
endurance limit
حد دوام مصالح
perennate
دوام یافتن
lasts
دوام کردن
holdouts
دوام آوردن
rated fatigue limit
حد دوام نامی
fugitives
بی دوام زودگذر
perennate
دوام اوردن
ruggedization
با دوام سازی
fugitive
بی دوام زودگذر
wears
دوام کردن
nondurable goods
کالاهای بی دوام
lastingly
بطور با دوام
viable
قابل دوام
soft goods
کالاهای بی دوام
horary
بی دوام زودگذر
persistence
دوام ماندگاری
brittle
بی دوام زودشکن
weaknesses
سست کم دوام
weakest
سست کم دوام
viability
قابلیت دوام
weaker
سست کم دوام
weak
سست کم دوام
it had a short life
کم دوام بود
fugacious
بی دوام زودریز
life cycle
چرخه دوام
outlives
بیشتر دوام اوردن
outlived
بیشتر دوام اوردن
outlive
بیشتر دوام اوردن
falderal
چیزبی بهاوبی دوام
outwear
بیشتر دوام کردن
producer durable equipment
تجهیزات با دوام تولیدی
semiannual
دارای دوام شش ماهه
consumer durables
کالاهای مصرفی پر دوام
outliving
بیشتر دوام اوردن
consumer nondurables
کالاهای مصرفی بی دوام
to stand out
دوام یاایستادگی کردن
nondurable consumer goods
کالاهای مصرفی بی دوام
venturi
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد
backward chaining
روشی برای استدلال که ازهدف مطلوب شروع و به سمت حقایق از قبل شناخته شده ادامه می یابد
half life period
مدت زمان لازم برای فعالیت یک ماده رادیواکتیو است که به نصف مقدار اولیه خود کاهش یابد
run
دوام یافتن ادامه دادن
lasts
دوام داشتن طول کشیدن
ruggedize
محکم وبا دوام ساختن
runs
دوام یافتن ادامه دادن
hang on
ادامه دادن دوام داشتن
lasted
دوام داشتن طول کشیدن
stand out
دوام اوردن ایستادگی کردن
last
دوام داشتن طول کشیدن
galleta
چمن با دوام جنوب امریکا و مکزیکو
to stand the test of time
برای مدت زیاد دوام آوردن
to stand the test
برای مدت زیاد دوام آوردن
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
outdare
تحریک بجنگ کردن دوام اوردن دربرابر
to have stood the test of time
برای مدت زیاد دوام آورده باشد
i/o
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد
average propensity to save
میل متوسط به پس انداز نسبتی از درامد که به پس انداز اختصاص می یابد
average propensity to consume
میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
subscribers
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
surpluses
زیادی
abundance
زیادی
undue
زیادی
excess
زیادی
profuseness
زیادی
profoundness
زیادی
excesses
زیادی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com