English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
classified items اقلام طبقه بندی شده
Search result with all words
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
Other Matches
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
army class manager activity سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification طبقه بندی کردن طبقه بندی
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
rationed items اقلام جیره بندی شده
black concept علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
classifications طبقه بندی رده بندی
classification طبقه بندی رده بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
division طبقه بندی
denomination طبقه بندی
divisions طبقه بندی
classifications طبقه بندی
systemization طبقه بندی
classification طبقه بندی
low grade کم طبقه بندی
denominations طبقه بندی
taxonomies طبقه بندی
sorting طبقه بندی
assortments طبقه بندی
bracket طبقه بندی
typification طبقه بندی
assortment طبقه بندی
stratification طبقه بندی
taxonomy طبقه بندی
grading طبقه بندی
unclassified بدون طبقه بندی
layer طبقه بندی کردن
suborder طبقه بندی فرعی
layers طبقه بندی کردن
industrial classifications طبقه بندی صنعتی
unclassified طبقه بندی نشده
budget classification طبقه بندی بودجه
standardization همگونی طبقه بندی
classification طبقه بندی پیام
soil class طبقه بندی خاک
classification chart نمودار طبقه بندی
speed rate increment طبقه بندی سرعت
harmonic proportion طبقه بندی متناسب
computer classifications طبقه بندی کامپیوتر
classificatory مربوط به طبقه بندی
secret طبقه بندی سری
accounting classification طبقه بندی حساب
classification of soil طبقه بندی خاک
graduating طبقه بندی کردن
secrets طبقه بندی سری
classifiable قابل طبقه بندی
nosology طبقه بندی بیماریها
aggroup طبقه بندی کردن
job classification طبقه بندی شغل
harmonic division طبقه بندی متناسب
pigeonhole طبقه بندی کردن
vendor rating طبقه بندی فروشندگان
service rating طبقه بندی پرسنلی
classification of aggregate طبقه بندی خاکدانه ها
market grades and grading طبقه بندی بازار
nondescript غیرقابل طبقه بندی
rug classification طبقه بندی فرش
job classification طبقه بندی شغلی
zootaxy طبقه بندی جانوران
categorized طبقه بندی کردن
graduate طبقه بندی کردن
route classification طبقه بندی جاده ها
classifications طبقه بندی پیام
categorising طبقه بندی کردن
categorizes طبقه بندی کردن
categorize طبقه بندی کردن
classify طبقه بندی کردن
classifying طبقه بندی کردن
categorizing طبقه بندی کردن
to categorize طبقه بندی کردن
classified طبقه بندی شده
map classification طبقه بندی نقشه ها
graduates طبقه بندی کردن
classifies طبقه بندی کردن
systemize طبقه بندی کردن
taxonomist متخصص طبقه بندی
categorises طبقه بندی کردن
categorised طبقه بندی کردن
class طبقه بندی کردن رده
coinage طبقه بندی بهای مسکوک
classed طبقه بندی کردن رده
classified advertisement آگهی طبقه بندی شده
restricted data اطلاعات طبقه بندی شده
topsecret طبقه بندی به کلی سری
classing طبقه بندی کردن رده
intergrade طبقه بندی داخلی کردن
integrade [طبقه بندی داخلی کردن]
classified items اماد طبقه بندی شده
restricts بازداشت طبقه بندی مدارک
brussels nomenclature طبقه بندی تعرفه برکسل
restrict بازداشت طبقه بندی مدارک
restricting بازداشت طبقه بندی مدارک
glossography طبقه بندی و شرح زبانها
classified material مدارک طبقه بندی شده
classes طبقه بندی کردن رده
accountable cryptomaterial مدارک و وسایل طبقه بندی شده
army genetal classification test ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
systematist متخصص فائده سازی و طبقه بندی
label برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling برچسب زدن طبقه بندی کردن
agct ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
labels برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled برچسب زدن طبقه بندی کردن
assort طبقه بندی کردن مناسب بودن
classification yard line سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
international classification of طبقه بندی بین المللی بیماریها
taxon واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
stapled فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
staple فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
grain size classification طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
reserve on board مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
stapling فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
marshalling yard محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unit citation جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
phytography طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
indexed لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
groups طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faults یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
grades طبقه بندی کردن کلاسه کردن
types ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorts جدا کردن طبقه بندی کردن
grade طبقه بندی کردن کلاسه کردن
typed ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorted جدا کردن طبقه بندی کردن
resort جدا کردن طبقه بندی کردن
break down تجزیه کردن طبقه بندی کردن
sorts دسته کردن طبقه بندی کردن
sort دسته کردن طبقه بندی کردن
type ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorted دسته کردن طبقه بندی کردن
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
entresol طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
standardises بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
intermediate آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower classes طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower class طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
to form into groups دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor. ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
padding اقلام
items اقلام
item اقلام
categories اقلام
stratify طبقه طبقه کردن
itemizing به اقلام نوشتن
cyclic item اقلام زنجیری
common user items اقلام عمومی
end item اقلام عمده
itemises به اقلام نوشتن
detail اقلام ریز
itemised به اقلام نوشتن
cost category اقلام هزینهای
salvage material اقلام بازیافتی
salvage material اقلام حراجی
detailing اقلام ریز
itemized به اقلام نوشتن
dequeue برداشتن اقلام یک صف
commercial items اقلام تجارتی
itemising به اقلام نوشتن
category اقلام اماد
expendable items اقلام مصرفی
itemizes به اقلام نوشتن
budget item اقلام نقدی
itemize به اقلام نوشتن
items اقلام امادی
long life itemes اقلام بادوام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com