English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
pileferable اقلام قابل حراج
Other Matches
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
reportable items اقلام قابل گزارش
disposable end item اماد یا اقلام قابل انهدام
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
pileferable اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
nonrecoverable item اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
puffer کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
auction حراج
auctioning حراج
auctioned حراج
auctions حراج
sales حراج
sale حراج
outlet حراج
sale by auction حراج
public sale حراج
bazaar حراج
licit حراج
outlets حراج
bid پیشنهاد حراج
resale حراج مجدد
sale price قیمت حراج
outcries حراج مزایده
auctioneer حراج کننده
outcry حراج مزایده
sell by auction حراج کردن
auctioneer دلال حراج
to sell or pat up at a حراج کردن
to sell by a حراج کردن
to put up to a حراج کردن
auctioneer متصدی حراج
bids پیشنهاد حراج
confiscating حراج کردن
auctioneers حراج گذار
confiscating مصادره حراج
confiscates حراج کردن
confiscate مصادره حراج
dutch auction حراج هلندی
auctioneers متصدی حراج
confiscate حراج کردن
auctioneer حراج گذار
auctioneers دلال حراج
auctioneers حراج کننده
confiscates مصادره حراج
salvages حراج کردن حراجی
salvaging حراج کردن حراجی
sale by auction فروش به وسیله حراج
bidder پیشنهاد دهنده در حراج
hammered چوب حراج خوردن
bidders پیشنهاد دهنده در حراج
hammers چوب حراج خوردن
salvage حراج کردن حراجی
pilefered shipment کالای حراج شده
auction of rug حراج و مزایده فرش
article of roup اموال مورد حراج
auction sale فروش به وسیله حراج
reserve price قیمت پایه در حراج
hammer چوب حراج خوردن
salvaged حراج کردن حراجی
items اقلام
padding اقلام
categories اقلام
item اقلام
clearance sales فروش به منظور تصفیه حراج
auction حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioned حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctions حراج کردن بمزایده گذاشتن
auctioning حراج کردن بمزایده گذاشتن
pilefered shipment کالای فرسوده حراج شده
white sale <idiom> حراج حوله ،پارچه کتان
clearance sale فروش به منظور تصفیه حراج
item manager مدیر اقلام
itemize به اقلام نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
itemising به اقلام نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
itemizes به اقلام نوشتن
incidentals اقلام فرعی
itemised به اقلام نوشتن
cyclic item اقلام زنجیری
cost category اقلام هزینهای
spares اقلام مازاد
dequeue برداشتن اقلام یک صف
itemizing به اقلام نوشتن
expendable items اقلام مصرفی
detailing اقلام ریز
detail اقلام ریز
end item اقلام عمده
budget item اقلام نقدی
items اقلام امادی
major end item اقلام عمده
salvage material اقلام حراجی
commercial items اقلام تجارتی
salvage material اقلام بازیافتی
sundry items اقلام متفرقه
common user items اقلام عمومی
category اقلام اماد
item اقلام امادی
materiel management مدیریت اقلام
long life itemes اقلام بادوام
auction house شرکی کهکارش برگزار کردن حراج باشد
rummage sale حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
secondary item اقلام فرعی تدارکاتی
major end item اقلام عمده امادی
junk mail اقلام پستی ناخواسته
basic end item اقلام اولیه اماد
critical materials اقلام حیاتی و مهم
visibles اقلام مرئی تجارت
sundry اقلام متفرقه گوناگون
expendable items اقلام مصرفی شدنی
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
serial number شماره سری اقلام
serial numbers شماره سری اقلام
excess listing لیست اقلام مازاد
centralized items اقلام اماد تمرکزی
nonperishable items اقلام فاسد نشدنی
surplus اقلام اضافی و مازاد
surpluses اقلام اضافی و مازاد
supply manifest بارنامه اقلام تدارکاتی
invisible items of trade اقلام نامرئی تجارت
keyitem اقلام ضروری و حیاتی
existence load بار اقلام زیستی
item number شماره اقلام جنس
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
survivor curves منحنی عمر اقلام انبارشده
long life itemes اقلام با عمر قانونی زیاد
spares اقلام اضافی وسایل یدکی
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
adopted items of material اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
average life عمر متوسط اقلام دارائی
assemblage جمع اوری اقلام تدارکاتی
recovery procedures روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
assemblages جمع اوری اقلام تدارکاتی
property disposition از بین بردن اقلام مازاد
rationed items اقلام جیره بندی شده
classified items اقلام طبقه بندی شده
essential item list فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
common user items اقلام مشترک المصرف بین یکانها
nonrecoverable item اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
three سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
age grouping لیست تعیین عمر قانونی اقلام
threes سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
data chaining فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
survivor curves منحنی باززیستی اقلام پس ازاتمام عمر قانونی یا مدت معین
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
reporting by axception گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
gavels چکش چوبی حراج کنندگان یاروسای انجمن ها چکش حراجی
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
observable قابل مشاهده قابل گفتن
sensible قابل درک قابل رویت
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
presentable قابل معرفی قابل ارائه
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
adducible قابل اضهار قابل ارائه
achievable قابل وصول قابل تفریق
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
presumable قابل استنباط قابل استفاده
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
combustible قابل سوزش قابل تراکم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com