English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
adopted items of material اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
Other Matches
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
taken مورد قبول
received مورد قبول
aknowledge character کاراکتر مورد قبول
persona grata شخص مورد قبول
availabe time زمان مورد قبول
conventional مورد قبول عامه
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
putative مفروض مورد قبول عامه
current standard cost هزینه استاندارد و مورد قبول
agrapha که مورد قبول مسیحیان نیست
to pass go orrun current معمولا مورد قبول واقع شدن
lowest common denominator مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
lowest common denominators مورد قبول یا فهم اکثریت مردم
ack Character Ackowledge کاراکتر مورد قبول
persona grata نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
nuncupative will در CL این وصیت فقط در مورد سربازان و ملوانان در حال خدمت قابل قبول است
sensitive حیاتی از نظرعملیاتی منطقه حساس
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
Lets play that again . قبول ندارم. [قبول نیست دربازی وغیره ]
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
items اقلام
padding اقلام
categories اقلام
item اقلام
commercial items اقلام تجارتی
itemizes به اقلام نوشتن
common user items اقلام عمومی
expendable items اقلام مصرفی
end item اقلام عمده
items اقلام امادی
dequeue برداشتن اقلام یک صف
itemising به اقلام نوشتن
sundry items اقلام متفرقه
itemize به اقلام نوشتن
item اقلام امادی
itemized به اقلام نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
cyclic item اقلام زنجیری
cost category اقلام هزینهای
salvage material اقلام حراجی
salvage material اقلام بازیافتی
spares اقلام مازاد
itemised به اقلام نوشتن
item manager مدیر اقلام
long life itemes اقلام بادوام
detailing اقلام ریز
major end item اقلام عمده
budget item اقلام نقدی
materiel management مدیریت اقلام
detail اقلام ریز
incidentals اقلام فرعی
category اقلام اماد
itemizing به اقلام نوشتن
nonperishable items اقلام فاسد نشدنی
visibles اقلام مرئی تجارت
expendable items اقلام مصرفی شدنی
existence load بار اقلام زیستی
supply manifest بارنامه اقلام تدارکاتی
surplus اقلام اضافی و مازاد
surpluses اقلام اضافی و مازاد
secondary item اقلام فرعی تدارکاتی
excess listing لیست اقلام مازاد
pileferable اقلام قابل حراج
serial numbers شماره سری اقلام
serial number شماره سری اقلام
major end item اقلام عمده امادی
basic end item اقلام اولیه اماد
critical materials اقلام حیاتی و مهم
item number شماره اقلام جنس
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
junk mail اقلام پستی ناخواسته
invisible items of trade اقلام نامرئی تجارت
reportable items اقلام قابل گزارش
centralized items اقلام اماد تمرکزی
sundry اقلام متفرقه گوناگون
keyitem اقلام ضروری و حیاتی
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
assemblages جمع اوری اقلام تدارکاتی
recovery procedures روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
disposable end item اماد یا اقلام قابل انهدام
classified items اقلام طبقه بندی شده
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
long life itemes اقلام با عمر قانونی زیاد
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
assemblage جمع اوری اقلام تدارکاتی
average life عمر متوسط اقلام دارائی
survivor curves منحنی عمر اقلام انبارشده
property disposition از بین بردن اقلام مازاد
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
spares اقلام اضافی وسایل یدکی
rationed items اقلام جیره بندی شده
essential item list فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
threes سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
common user items اقلام مشترک المصرف بین یکانها
age grouping لیست تعیین عمر قانونی اقلام
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
three سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
pileferable اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
data chaining فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
nonrecoverable item اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
nonrecoverable item اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
survivor curves منحنی باززیستی اقلام پس ازاتمام عمر قانونی یا مدت معین
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
reporting by axception گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
admissions قبول
imprimatur قبول
intromission قبول
acceptance قبول
acknowledgment قبول
receptions قبول
reception قبول
acceptances قبول
admission قبول
adoption قبول
compliance قبول
Agreed . that is a deal . قبول ( قبوله )
adhibit قبول کردن
acceptance by words قبول قولی
admitting قبول کردن
disclaims قبول نکردن
allowable قابل قبول
adoption قبول به فرزندی
admits قبول کردن
acceptance قبول قرارداد
acceptant قبول کننده
admittable قابل قبول
acceptances قبول قرارداد
acceptancy اماده قبول
admit قبول کردن
withdraw قبول نکردن
reply paid /RP/ [reply prepaid] جواب قبول
acceptance limit حد قابل قبول
admission of liability قبول بدهی
acceptance by conduct قبول فعلی
entertains قبول کردن
disclaiming قبول نکردن
disclaimed قبول نکردن
honoring قبول کردن
agreement قرار قبول
aceptive قابل قبول
honours قبول کردن
agreements قرار قبول
honouring قبول کردن
acceptation tacite قبول ضمنی
honoured قبول کردن
reasonable قابل قبول
honour قبول کردن
adopt قبول کردن
adopting قبول کردن
adopts قبول کردن
disclaim قبول نکردن
withdraws قبول نکردن
accepter قبول کننده
entertained قبول کردن
rejection قبول نکردن
rejection عدم قبول
intolerance عدم قبول
I agree. قبول دارم.
acknowladgement of debt قبول بدهی
entertain قبول کردن
honored قبول کردن
acceptor قبول کننده
conceded قبول شکست
concede قبول شکست
accepts قبول کردن
accepting قبول کردن
concedes قبول شکست
conceding قبول شکست
accords قبول کردن
accorded قبول کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com