Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
precipitate electrode
الکترود حالت جامد
soild state electrode
الکترود حالت جامد
Other Matches
soild state
حالت جامد
solid state
حالت جامد
solid state circuitry
مدارات حالت جامد
solid state component
مولفهء حالت جامد
solid state device
دستگاه حالت جامد
solid state cartridge
کارتریج حالت جامد
solid state physics
فیزیک حالت جامد
solid state diffusion
پخش حالت جامد
solid-state laser
لیزر حالت جامد
[فیزیک]
hall effect
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
adherent electrode
الکترود
electrode
الکترود
electrodes
الکترود
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
reference electrode
الکترود مبنا
instenifier electrode
الکترود تشدیدکننده
indicator electrode
الکترود شاخص
precipitate electrode
الکترود رسوبی
glass electrode
الکترود شیشهای
gate electrode
الکترود دریچهای
zinc electrode
الکترود روی
focusing electrode
الکترود تمرکزده
image plate
الکترود تصویر
reference electrode
الکترود مرجع
metallic electrode
الکترود فلزی
membrance electrode
الکترود غشایی
anodes
الکترود مثبت
main electrode
الکترود اصلی
internal electrode
الکترود داخلی
input electrode
الکترود اولیه
input electrode
الکترود ورودی
inert electrode
الکترود بی اثر
anode
الکترود مثبت
welding electrode
الکترود جوشکاری
battery electrode
الکترود باتری
auxiliary electrode
الکترود کمکی
accelerating electrode
الکترود شتاب ده
contour electrode
الکترود پروفیلی
control electrode
الکترود فرمان
contact bar
الکترود جوشکاری
collector electrode
الکترود کلکتور
dipped electrode
الکترود شناور
fluxed electrode
الکترود شناور
electron collector
الکترود گرداور
accelerating electrode
الکترود شتابده
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
covered electrode
الکترود پوشش دار
drilling electrode
الکترود مته کاری
liquid membrance electrode
الکترود مایع غشایی
standard electrode potential
پتانسیل استاندارد الکترود
standard electrode potential
پتانسیل الکترود استاندارد
collective electrode
الکترود جمع کننده
specific ion electrode
الکترود یون ویژه
spot welding electrode
الکترود جوشکاری نقطهای
high potential electrode
الکترود فشار قوی
selective ion electrode
الکترود یون گزین
glass membrance electrode
الکترود شیشه غشایی
gas sensing membrance electrode
الکترود غشایی گاز حس کن
sheathed electrode
الکترود روکش دار
ignition electrode
الکترود اتش زنه
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
crater
زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
craters
زیر یک الکترود در جریان جوشکاری
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
cold plug
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
pentode
لامپ خلاء با پنج الکترود و سه شبکه
massy
جامد
solid
جامد
rigid
جامد
solids
جامد
robust
جامد یا
robustly
جامد یا
inorganic
جامد
heavyset
جامد
illiquid
جامد
exanimate
جامد
paraffin wax
پارافین جامد
crystalin solid
جامد متبلور
solid propellant
سوخت جامد
solid fuel
سوخت جامد
solidification
تبدیل به جامد
solid solution
محلول جامد
sediment discharge
بده جامد
discharge of solids
بده جامد
solidifying
جامد کردن
solidifies
جامد کردن
solidified
جامد کردن
soild solution
محلول جامد
solidify
جامد کردن
thickened fuel
سوخت جامد
monoatomic solid
جامد تک اتمی
monohydrate
جامد تک ابه
solidly
بطور جامد
concretion
جامد شدن
insensitivity
جامد کساد
insensitive
جامد کساد
semisolid
نیمه جامد
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
solidifying
جامد کردن یا شدن
adamant
جسم جامد و سخت
exploded view
شرحی از یک ساختمان جامد
adamantly
جسم جامد و سخت
solids press down
اجسام جامد سوی
concretely
بطور محکم یا جامد
gas solid chromatography
کروماتوگرافی گاز- جامد
solid support
تکیه گاه جامد
solidify
جامد کردن یا شدن
solids
ماده جامد سفت
solidifies
جامد کردن یا شدن
solidified
جامد کردن یا شدن
substitutional solid solution
محلول جامد جانشینی
solid
ماده جامد سفت
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
solid looking
دارای قیافه جامد وبیروح
restrictor
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
pentahedron
جسم جامد پنج وجهی
three-dimensional
و بنابراین به نظر جامد می آید
harden
تبدیل به جسم جامد کردن
hardens
تبدیل به جسم جامد کردن
triode
شیر ترمویونیک یا لامپ خلاء دارای سه الکترود کاتد اند وشبکه کنترل
stereography
فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
wham
صدای بهم خوردن اجسام جامد
coanda effect
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
cure time
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
aerosol
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
terrier
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terriers
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosols
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
wire frame model
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
chemisorption
پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
regression rate
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
thermionic tube
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
age hardening
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
migration
حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
brinell hardness
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
stance
حالت
phased
حالت
ill conditioned
بد حالت
idiocrasy
حالت
phases
حالت
febricity
حالت تب
phase
حالت
glass eyed
بی حالت
feverishness
حالت تب
moods
حالت
stances
حالت
estates
حالت
estate
حالت
pyreticosis
حالت تب
queasiness
حالت قی
predicaments
حالت
predicament
حالت
situations
حالت
posture
حالت
if
حالت
make
حالت
line condition
حالت خط
fettle
حالت
posturing
حالت
postures
حالت
postured
حالت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com