Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
natural fiber
الیاف طبیعی
[مثل پشم، پنبه و ابریشم]
Search result with all words
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
Other Matches
over dyeing
[رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
burl
[nep]
گلوله ای یا نپ شدن الیاف در سطح بافته شده بدلیل پیچش الیاف بدور یکدیگر
filament
الیاف
[بلند و ممتد مثل ابریشم و یا الیاف مصنوعی]
wool sorting
دسته بندی الیاف
[بر اساس طول الیاف، ناحیه چیده شدن از بدن حیوان و رنگ پشم]
synthetic fibers
الیاف شیمیایی
[الیاف مصنوعی]
nep
پرز
[تل]
[گلوله ای کوچک از الیاف که در سطح پارچه یا فرش بوجود می آید. این عارضه هنگامی که الیاف طول بلندتری داشته باشند به علت پیچ خوردن آنها به یکدیگر بوجود می آید.]
vat dyeing
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
physiographic
وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
fibers
الیاف
vulcanized fiber
الیاف وولکانیده
ravel
از هم جداکردن الیاف
to unravel woven
[knitted]
fabric
از هم جداکردن
[الیاف]
man-made fiber
الیاف شیمیایی
fiber optics
الیاف نوری
fibrillation
تشکیل الیاف
glass fibers
الیاف شیشه
raffia
الیاف رافیا
ramie
الیاف گیاه
vegetable fiber
الیاف گیاهی
man-made fiber
الیاف مصنوعی
undyed
<adj.>
الیاف خام
acetate fibers
الیاف استاتی
Manila
از الیاف گیاهی نساجی
dyeability
قابلیت رنگرزی الیاف
manila rope
الیاف یا طناب مانیلا
coir
الیاف سخت وزبر
piassava
الیاف نخل پیاساوا
cotton-carder
جدا کننده الیاف
hydrophobic
[الیاف مصنوعی ضد جذب آب]
crepe paper
کاغذ الیاف درشت
shrinkage
جمع شدن الیاف
orientation of fibers
نظم و یکنواختی الیاف در نخ
decorticate
بصورت الیاف در اوردن از
bath dye
حمام رنگرزی الیاف
bleaching
رنگ زدایی الیاف
stripping of dye
رنگبری کردن از الیاف
viscose rayon
الیاف سلولزی مصنوعی
plucker
ماشین الیاف بازکن پشم
tow
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
fascicle
دسته یامجموعه کوچک الیاف
tows
پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
density
تراکم الیاف
[در یک مساحت معین]
yarns
الیاف داستان افسانه امیز
flaxy filaments
رشته هایا الیاف کتان
polyester
الیاف یاپارچه پولی استر
acetate rayon process
فرایند تهیه الیاف استاتی
spun glass
شیشه مذاب الیاف مانند
fasciculus
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
fascicule
دسته یا مجموعه کوچک الیاف
adhesion of fibers
خاصیت چسبندگی الیاف به یکدیگر
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
vegetable fiber
الیاف سلولزی
[مثل پنبه و کنف]
oakum
پس مانده الیاف شاهدانه کنف لایی
protein fiber
الیاف پروتئینی
[مانند ابریشم و پشم]
curing time
مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
cellulose
الیاف سلولز
[در پنبه کنف و غیره]
oakum
الیاف قیراندود کنف مخصوص درزگیری
mildew
کپک و قارچ بر روی الیاف پنبه
flocculus
دسته کوچکی از الیاف پشمی کلف خورشید
tip fading
[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
kapok
الیاف ابریشمی درخت پنبه یادرخت ابریشم
blade
کاردک تیز جهت بریدن الیاف اضافی
close grain
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
henequen
الیاف محکم وزرد رنگ گیاه صباره
ingrain
نخی که قبلا الیاف ان رنگ شده است
dacron
نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
close grained
دارای الیاف یا بلورهاویاساختمان فریف وبهم پیوسته
yacht rope
طناب ساخته شده از الیاف نرم و سفید مانیل
flock
[الیاف ریز و خرد شده که قابلیت ریسندگی دارند.]
patina
[جرم، کبره و کثیف شدن الیاف پشم در اثر مرور زمان]
carding brush
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
sliver
فتیله نخ
[الیاف کشیده شده و موازی که هنوز تاب داده نشده اند.]
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
unidirectional composite
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
acrylic fibers
الیاف مصنوعی اکریلیک
[گاه در فرش بصورت تقلبی به جای پشم استفاده می شود]
single yarn
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
S-twist
[S-spun]
نخ چپ تاب
[جهت پیچیدن الیاف بدور یکدیگر در این نوع نخ مانند حرف اس لاتین است.]
ferrous sulfate
دندانه آهن
[جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
calendaring
قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
staple
[الیاف کوتاه مانند پنبه و پشم که طی مراحل نخ ریسی تبدیل به نخ مناسب جهت تار و پود فرش می گردند.]
denier
دنیر
[واحد اندازه گیری الیاف فیلامنت مثل ابریشم که هر نهصد متر طول آن معادل یک گرم است.]
hank
طول مشخصی از نخ
[بطور مثال یک هنک یا کلاف الیاف پنبه معادل با هشتصد و چهل یارد یا هفتصد و پنجاه و شش متر می باشد.]
jute
کنف هندی الیاف کنف که برای گونی بافی بکار میرود
bleeding
[running]
رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
moult
[پودنما شدن فرش در اثر از دست دادن پرزها، ریزش الیاف از سطح فرش]
braid shield
روکشی از الیاف بافته شده ولاستیک روی یک یا چند هادی عایق شده از یکدیگر
carpet beetle
نوعی سوسک که در حالت لارو حشره الیاف پشم را مورد تغذیه خود قرار داده و اصطلاحا باعث بیدزدگی فرش می شود
mohair
کرک
[نوعی الیاف پروتئینی نازک شبیه پشم که بیشتر از بز و شتر تهیه شده و در بافت قسمت های ظریف بکار می رود.]
scissored wool
پشم مقراضی
[پشمی که با قیچی دستی چیده شده نه با ماشین برقی لذا الیاف یک ناحیه دارای طول های متفاوت می باشند.]
bungee
ریسمان الاستیکی متشکل ازرشتههای لاستیکی که توسط الیاف بافته شده نخی پوشانده شده
carpet moth
بید فرش که خصوصا در جاهای تاریک و کم نور الیاف پشم فرش را مورد حمله قرار می دهد
lanolin
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
binder
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders
اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
naturals
طبیعی
silvan
طبیعی
indigenous
طبیعی
natural foundation
پی طبیعی
home born
طبیعی
crude copper
مس طبیعی
natural
طبیعی
natural bridge
پل طبیعی
normal
طبیعی
physical
طبیعی
natural right
حق طبیعی
homebred
طبیعی
innate
طبیعی
guardian by nature
قیم طبیعی
terrestrial occurrence
وفور طبیعی
sophisticate
غیر طبیعی
galenite
سرب طبیعی
hevea rubber
لاستیک طبیعی
natural rubber
لاستیک طبیعی
full scale
اندازه طبیعی
inartificial
طبیعی غیرصنعتی
pudding stone
شفته طبیعی
natural silk
ابریشم طبیعی
resource endowment
منابع طبیعی
secundine naturam
بطور طبیعی
natural color
رنگ طبیعی
in vivo
در محیط طبیعی
immanent justice
عدالت طبیعی
so matic
طبیعی جسمی
trass
سیمان طبیعی
trim size
اندازه طبیعی
physical science
علوم طبیعی
war of the elements
انقلابات طبیعی
tegmen
پوشش طبیعی
natural childbirth
زایمان طبیعی
emmetropis
بینایی طبیعی
eupnoea
تنفس طبیعی
physio
پیشوند طبیعی
tincal or kal
بوره طبیعی
tegmentum
پوست طبیعی
life science
علوم طبیعی
tincal
بوره طبیعی
continuous climbing
صعود طبیعی
wildwood
جنگل طبیعی
physios
پیشوند طبیعی
crude gas
گاز طبیعی
life sciences
علوم طبیعی
natural resin
صمغ طبیعی
natural law
حقوق طبیعی
natural language
زبان طبیعی
natural habitat
بوم طبیعی
natural group
گروه طبیعی
natural ground
زمین طبیعی
natural frequency
فرکانس طبیعی
natural frequency
بسامد طبیعی
natural ventilation
تهویه طبیعی
natural excitation
تحریک طبیعی
natural erosion
فرسایش طبیعی
natural vibration
نوسان طبیعی
natural logarithm
لگاریتم طبیعی
natural reserves
ذخائر طبیعی
natural silk
ابریشم طبیعی
natural sources
منابع طبیعی
natural purification
پالایش طبیعی
natural products
مواد طبیعی
natural phenomena
اثار طبیعی
natural person
شخص طبیعی
natural order
نظم طبیعی
natural obstacle
مانع طبیعی
natural number
عدد طبیعی
natural monopoly
انحصار طبیعی
natural magnet
مغناطیس طبیعی
natural endowments
موهبت طبیعی
natural endowment
موهبت طبیعی
natural economy
اقتصاد طبیعی
normal fault
گسل طبیعی
natural agents
عوامل طبیعی
natural abundace
فراوانی طبیعی
pozzolan earth
سیمان طبیعی
natrual cement
سیمان طبیعی
natively
بطور طبیعی
native language
زبان طبیعی
original ground
زمین طبیعی
orthochromatic
رنگ طبیعی
physico theology
الهیات طبیعی
metaphisical
غیر طبیعی
matter of course
چیز طبیعی
matten of course
چیز طبیعی
nonrepresentational
غیر طبیعی
neperian logarithm
لگاریتم طبیعی
natural easement
حق ارتفاق طبیعی
natural year
سال طبیعی
naturalistic observation
مشاهده طبیعی
natural disaster
حوادث طبیعی بد
natural disaster
بلایای طبیعی
natural competition
رقابت طبیعی
natural capacity
فرفیت طبیعی
natural bed
بستر طبیعی
natural recharge
تغذیه طبیعی
nature reserve
اندوختگاه طبیعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com