Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
on station
اماده باش بالای هدف
Other Matches
ready reserve
ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
ground readiness
اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
overhead clearance
حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
supercritical
حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
overhead cover
پوشش بالای سر روپوش بالای سر
popped
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pop
برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
on guard
اماده توپگیری اماده برای توگیری
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
ramp alert
اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
winterize
اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
warning order
دستور اماده باش اعلام اماده باش
transom
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
laager
هلی کوپتر در حال اماده باش جلو هلی کوپتر اماده
alert force
نیروهای اماده باش نیروهای اماده
eagle flight
نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
atop of
در بالای
oer
بالای
overhead
در بالای سر
outreach
بالای سر
at the top of
در بالای
overhead
بالای سر
atop of
بالای
up
بالای
upped
بالای
above
بالای
over
بالای
over
بالای سر
above
بالای سر
over-
بالای سر
into the bargain
بالای ان
over-
بالای
upping
بالای
station time
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
run over
<idiom>
حرکت از بالای
in
بالای روی
rooftop
بالای بام
It passed over my head.
از بالای سرم رد شد
rooftops
بالای بام
in-
بالای روی
fanlights
پنجره بالای در
ridge piece
کش بالای شیروانی
above the earth
بالای زمین
crowns
بالای هرچیزی
overhead stroke
ضربه از بالای سر
crown
بالای هرچیزی
plunging fire
اتش بالای سر
pressure above the atmosphere
فشار بالای جو
on
بالای در باره
overhead forehand
فورهند از بالای سر
crow's nest
بالای بلندی
mean high water
اب بالای میانگین
mantel board
در بالای بخاری
oer
بالای سر روی سر
upstream
بالای رودخانه
knap
بالای تپه
fan light
پنجره بالای در
fanlight
پنجره بالای در
uptown
بالای شهر
roof tree
کش بالای شیروانی
ridge pole
کش بالای شیروانی
overhead backhand
بک هند از بالای سر
ridge tree
کش بالای شیروانی
overhead cover
حفاظ بالای سر
over the horizon
بالای افق
aloft
در بالای زمین
up the street
بالای خیابان
over the horizon
از بالای افق
air alert warning
اعلام اماده باش هوایی اعلام خطر یا اماده باش هوایی
penthouse
اطاقک بالای بام
pulpits
بالای منبر رفتن
aloft
سطوح بالا در بالای
pulpit
بالای منبر رفتن
spike over the block
ابشار از بالای دفاع
the sky is above us
آسمان بالای سر ماست
referee
داور بالای والیبال
rain water head
طشتک بالای ناودان
superlunary
واقع بر بالای ماه
tree house
خانه بالای درخت
headline
در بالای صفحه ریسمان
referees
داور بالای والیبال
headlines
در بالای صفحه ریسمان
penthouses
اطاقک بالای بام
trucked
کلاهک بالای دکل
aboveground
در بالای سطح زمین
aerospace projection operations
بالای منطقه عملیات
flews
قسمت اویخته لب بالای سگ
bartizan
کنگره بالای برج
bed moulding
گچبری بالای کتیبه
head water
بالای رودخانه بالارود
exoatmosphere
ترکش اتمی بالای جو
chimney-head
[بالای دودکش کوره ای]
refereeing
داور بالای والیبال
intercepting ditch
ابرو بالای خاکبرداری
refereed
داور بالای والیبال
truck
کلاهک بالای دکل
overwrite
بالای محلی نوشتن
overhead pass
پاس با دو دست از بالای سر
trucks
کلاهک بالای دکل
high rate of interest
نرخ بالای بهره
trucking
کلاهک بالای دکل
on station
پروازهواپیما بالای هدف
epigastrium
فوق المعده بالای شکم
fleche
میل بالای مناره مارپیچ
high beam
نور بالای چراغ اتومبیل
to crset a hill
به بالای تپه ایی رسیدن
head
دستشویی قایق بالای بادبان
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
stratopause
لایه اتمسفری در بالای استراتوسفر
high frequency region of a spectrum
ناحیه ی فرکانس بالای یک طیف
space above property
فضای قسمت بالای ملک
dome light
چراغ بالای طاق خودرو
lunette
نعل اسب پنجره بالای در
gatehouses
اطاق یازندان بالای دروازه
taped
نوار پهن بالای تور
tapes
نوار پهن بالای تور
gatehouse
اطاق یازندان بالای دروازه
crossbar
چوب افقی بالای مانع
bar
چوب افقی بالای مانع
crossbars
چوب افقی بالای مانع
eyebrow
گچ بری هلالی بالای پنجره
eyebrows
گچ بری هلالی بالای پنجره
ascender
قسمت بالای حروف کوچک
black will take no other hue
بالای سیاهی رنگی نیست
parhelic circle
هاله روشن بالای افق
roof garden
تفریح گاه بالای بام
upper classes
وابسته به طبقات بالای اجتماع
upper class
وابسته به طبقات بالای اجتماع
tape
نوار پهن بالای تور
top
ضربه به بالای توپ بیلیارد
header
کلمات در بالای صفحه متن
Hertfordshire spike
[میل بالای مناره مارپیچ]
up stream
بالارود در قسمت بالای نهر
upper edge of the net
نوار بالای تور والیبال
letterhead
عنوان چاپی بالای کاغذ
upstaging
وابسته به عقب یا بالای صحنه
upstages
وابسته به عقب یا بالای صحنه
upstaged
وابسته به عقب یا بالای صحنه
letterheads
عنوان چاپی بالای کاغذ
headers
کلمات در بالای صفحه متن
bars
چوب افقی بالای مانع
choir-loft
[بالکنی بالای جایگاه همسرایان]
cimborio
[برجک نورگیر بالای بام]
styloipodium
گرده بالای میوه گیاهان چتری
net cord
کابل یا سیم بالای تور والیبال
topsides
قسمت فوقانی بدنه قایق بالای اب
minimum clearance
حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
midnight sun
خورشید بالای افق در نیمه شب تابستان
vinculum
خط ترازی که بالای چند جمله می کشند
crotched
گویی که در مربع بالای میزبیلیارد است
chimney-breast
[بالای دیوار شومینه به سمت دودکش]
overarm
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
slope soaring
بلند شدن به هوا از بالای تپه
deck house
اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
specification
درجه بالای دقت یا مشخصات زیاد
My bedroom is just above.
اطاق خواب من درست بالای اینجاست
trochanter
برامدگی در بالای تنه استخوان ران
intercepting ditch
جوی کوهی ابروی بالای کند
barge-board
[تخته بالای سنتوری زیر سرپوش]
cartop
حمل قایق کوچک بالای اتومبیل
cornices
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
cornice
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
cornice
گچ بری بالای دیوار زیر سقف
dais
سایبان یااسمانه بالای تخت پادشاه
gables
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
gable
سه گوش بالای پنجره یا کنار شیروانی
smashes
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
smash
ضربه پرقدرت از بالای سر ابشار زدن
cornices
گچ بری زیر سقف یا بالای دیوار
warp beam
چوب افقی بالای دار
[قالی]
calipash
قسمت بالای کاسه لاک پشت
on target
بالای اماج زمان روی هدف
aerospace
فضای هوایی بالای منطقه عملیات
outside passenger
مسافری که بیرون یا بالای دلیجان می نشیند
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
penoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
upper class
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
pennoncel
پرچم کوچک بالای زره یا کلاه خود
upper classes
وابسته به کلاسهای بالای دانشگاه و دبیرستان زبرپایه
crucifixion
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
put away
ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
PowerPC
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
crucifixions
تصویر عیسی بر بالای صلیب مصلوب ساختن
timberline
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
follow shot
ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
superimpose
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
interpreter
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
interpreters
نرم افزاری که برنامه سطح بالای کاربر را
presses
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
superimposing
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
drop shot
ضربه اهسته بالای حد مرزی و افتادن به زمین
houselights
نوری که در تماشاخانه بالای سر تماشاچیان را روشن میکند
superimposes
قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
high tailed aircraft
هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
press
بالا زدن وزنه از روی سینه به بالای سر
prompts
اماده
supply
اماده
in form
اماده
supplied
اماده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com