Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
gastro enteritis	اماس معده وروده
Other Matches
gastroenterologist	متخصص بیماریهای معده وروده
gastro enteric	وابسته به معده وروده معدی امعائی
gastritis	اماس معده
gastroscope	اسباب معاینه داخلی معده وسیله مشاهده داخل معده
antineuritic	برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
in wards	دل وروده
appendicitis	اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
gastro intestinal	وابسته بمعده وروده
viscera	دل وروده وجگر و امثال ان
To take something to pieces.	دل وروده چیزی را در آوردن ( اوراق کردن )
stomaching	معده
stomachs	معده
orifice of the stomack	معده
the inner man	معده
foul stomach	معده پر
kyte	معده
tummy	معده
stomach	معده
stomached	معده
tummies	معده
maw	معده
rot gut	معده خراب کن
gastrolith	سنگ معده
gastritis	التهاب معده
gastric ulcer	زخم معده
gastric juice	شیره معده
gastroscopy	معاینه معده
maw	حفره معده
antacid	ضداسید معده
pyrosis	سوزش معده
cardialgia	دردفم معده
stomachache	درد معده
f.of the stomach	ته یاقعر معده
epigastrium	روی معده
saburra	اخلاط معده
craw	معده جانور
heartburn	سوزش معده
gastroptosis	سقوط معده
pneumogastric nerve	پی با عصب شش و معده
stomach pump	تنقیهی معده
stomach pumps	تنقیهی معده
cramp of stomach	درد معده
gastritis	ورم معده
collywobbles	درد معده
upset stomach	ناراحتی معده [پزشکی]
breadbasket	معده ناحیه حاصلخیز
tummy upset [coll.]	ناراحتی معده [پزشکی]
indigestion	ناراحتی معده [پزشکی]
polygastric	دارای چندین معده
gastroenteritis	ورم معده و رودهها
psalterium	معده سوم نشخوارکنندگان
gastroptosis	پایین افتادن معده
gastrointestinal	مربوط به معده و روده
abdominal pain	معده درد [پزشکی]
dyspepsy	ناراحتی معده [پزشکی]
ascarid	کرم معده اسکاریس
stomach pain	معده درد [پزشکی]
stomach upset	ناراحتی معده [پزشکی]
antacid	دوای ضد ترشی معده
gastroenterology	مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
mesogaster	معده بند ناحیه ناف
gastric fever	تب معدهای یارودهای حمای معده
gastroenteritis	التهاب معده و رودهی باریک
achlorhydria	فقدان اسید کلریدریک درشیرهء معده
solar plexus	شبکه عصبی ناحیه زیر معده
gastrectomy	عمل برداشتن تمام یا قسمتی از معده
peptic gland	دژ پبهی که شیره معده از ان تراوش میکند
mesogaster	پردهای که معده رابدیوارعقبی شکم می پیوند د
ingestion	قورت دادن داخل معده کردن
gastrin	هورمونی که موجب ترشح شیره معده میگردد
pepsine	پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
pepsin	پپسین انزیم گوارنده پروتئین درشیره معده
lavage	انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
pokes	اماس
tumefaction	اماس
inflammation	اماس
inturgescence	اماس
tumescence	اماس
tuberosity	اماس
intumescence	اماس
tumidity	اماس
turgidity	اماس
vulvitis	اماس کس
poked	اماس
swelling	اماس
swellings	اماس
poke	اماس
myelitis	اماس
poking	اماس
lymphangitis	اماس
lymphdenomia	اماس
double pneumonia	اماس هر دو شش
dilation	اماس
edema	اماس
neuritis	پی اماس
single pneumonia	اماس یک شش
encephalitis	اماس مخ
phlegmasia	اماس
pulmonitis	اماس شش
frost hoil	اماس
phrenitis	اماس مخ
metritis	اماس زهدان
phlogosis	اماس برونی
lentitis	اماس جلیدیه
retinitis	اماس شبکیه
keratitis	اماس قرنیه
podarthritis	اماس بندهای پا
quinsy	اماس چرکدارلوزتین
iritis	اماس عنبیه
pyelitis	اماس لگن چه
myositis	اماس ماهیچه
salpingitis	اماس شیپور
otitis	اماس گوش
nasitis	اماس بینی
tracheitis	اماس نای
swollen	اماس کرده
nephritis	اماس گرده
tumefactive	اماس دار
odontitis	اماس دندان
ophthalmitis	اماس چشم
splenitis	اماس اسپرز
tumid	اماس کرده
orchitis	اماس خایه
turgescence	اماس بادکردگی
turgescent	اماس کننده
scleritis	اماس صلبیه
osteitis	اماس استخوان
intumescent	اماس کننده
huff	اماس کردن
brainfever	اماس مغز
carcinoma	اماس سرطانی
colpitis	اماس مهبل
crystallitis	اماس جلیدیه
cutitis	اماس زیرپوست
dactylitis	اماس انگشت
dermatosis	اماس پوست
swelled	اماس کردن
enchondroma	اماس غضروفی
bunchout	اماس کردن
enteritis	اماس روده
faucitis	اماس گلو
fibroma	اماس لیفی
palpebritis	اماس پلک
blepharitis	اماس پلک
arteritis	اماس شریان
dermatitis	اماس پوست
hepatitis	اماس کبدی
colitis	اماس قولون
arthritis	اماس مفصل
swell	اماس کردن
swells	اماس کردن
conjunctivitis	اماس ملتحمه
cystitis	اماس مثانه
turgid	اماس دار
tonsillitis	اماس لوزه
bronchitis	اماس نایژه
ague cake	اماس اسپرزازنوبه
antiphlogistic	اماس نشان
inoma	اماس لیفی
intumescent	اماس کرده
hysteritis	اماس زهدان
fretty	اماس کرده
gnathitis	اماس گونه
hydrocile	اماس خایه
glandular swelling	اماس غدد
intumesce	اماس کردن
garget	اماس پستان
ileitis	اماس ایلئون
scrotitis	اماس کیسه خایه
mastoditis	اماس زائده پستانی
housemaid's knee	اماس کاسه زانو
parotiditis	اماس غده بناگوشی
bursitis	اماس کیسههای مفصلی
his eyes were inflammed	چشمهایش اماس کرد
mesenteritis	اماس روده بند
gnathitis	اماس ارواره بالا
deliescence	تحلیل ناگهانی اماس
antiphlogistic	داروی اماس نشان
sylosis	اماس پلک وسفتی
hyalitis	اماس رطوبت شیشهای
iritic	دچار اماس عنبیه
iritic	وابسته به اماس عنبیه
arthritic	مبتلا به اماس مفصل
ileitis	اماس روده دراز
duodenitis	اماس روده اثناعشر
laminitis	اماس لایههای حساس
tumescent	اماس کرده اماسیده
vaginitis	اماس یا ورم مهبل
pleurisy	اماس شامه ریه
lymphadenitis	اماس غدد لفناوی
acromastitis	اماس نوک پستان
moon blind	دچار اماس نوبتی
diaphragmatitis	اماس حجاب حاجز
pericarditis	اماس ابشامه قلب
endo arterities	اماس درونی شریان
endocarditis	اماس غشاء درونی دل
endometritis	اماس درونی زهدان
ophthalmia	اماس چشم رمد
myomatous	وابسته به اماس ماهیچه
paranephritis	اماس بافتهای گرداگردگرده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com