Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (10 milliseconds)
English	Persian
housemaid's knee	اماس کاسه زانو
Other Matches
patellae	کاسه زانو
scutum	کاسه زانو
knee pan	کاسه زانو
kneecaps	کاسه زانو
kneecap	کاسه زانو
patella	کاسه زانو
kneepan	کاسه زانو
knee cap	کاسه زانو
patellar	مانند کاسه زانو
patellate	مانند کاسه زانو
patelliform	مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
antineuritic	برضد اماس عصب مخاف اماس عصبی
There are wheels within wheels .	کاسه ای زیر نیم کاسه است
buckle	زانو شدن خمیدگی زانو
buckled	زانو شدن خمیدگی زانو
buckles	زانو شدن خمیدگی زانو
appendicitis	اماس ضمیمه روده اماس اپاندیس
alpha herculis	الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
popliteal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal	وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
elbow	زانو
elbowed	زانو
geniculation	زانو
elbows	زانو
knee	زانو
trap	زانو
knees	زانو
knee deep	زانو رس
mooreup	زانو
hiza	زانو
knee-deep	زانو رس
marrow bone	زانو
pipe bend or knee	زانو
marrow bones	زانو
kneeler	زانو زن
knee high	تا زانو
goose neck	زانو
knapper	زانو
gooseneck	زانو
herculis	زانو زده
hercules	زانو زده
knees	زانو دارکردن
knee joint	مفصل زانو
knee	زانو دارکردن
genuflexion	خم کردن زانو
knee hole	جای زانو
knee cap	گنده زانو
kneel	زانو زدن
knee piece	زانو بند
genuflection	خم کردن زانو
overknee	از زانو گذرنده
kneeling position	وضعیت به زانو
down on your knees	زانو بزنید
popliteal artery	شریان پس زانو
popliteal tendon	پی زیر زانو
popliteus	ماهیچه پس زانو
cross legged	چهار زانو
kneehole	جای زانو
tendimitis	ورم زانو
tendinitis	ورم زانو
the water was overknee	اب از زانو میگذشت
knee joint	زانو زانویی
to bend the knee	خم کردن زانو
kneeled	زانو زدن
weak kneed	سست زانو
weak-kneed	سست زانو
patellae	کشکک زانو
marrow bone	قاب زانو
hock	ختمی پس زانو
genuflects	زانو خم کردن
genuflecting	زانو خم کردن
genuflected	زانو خم کردن
genuflect	زانو خم کردن
patella	کشکک زانو
marrow bones	قاب زانو
knee-high	بلند تا سر زانو
kneels	زانو زدن
knee pain	زانو درد [پزشکی]
hercules	بر زانو نشسته راقص
avalement	حالت فنری زانو
herculis	بر زانو نشسته راقص
patellar tendon	زردپی کشکک زانو
knee jerk reflex	بازتاب پرش زانو
patellar reflex	بازتاب پرش زانو
popliteal tendon	وتر پشت زانو پی
skulls	کاسه سر
lump sums	یک کاسه
lump sum	یک کاسه
drinking cup	کاسه
cotyla	کاسه
bowl	کاسه
messmate	هم کاسه
pappus	کاسه گل
bowls	کاسه
cupule	کاسه
mazard	کاسه
calix	کاسه گل
skull	کاسه سر
calyx	کاسه گل
craniums	کاسه سر
in a lump sum	یک کاسه
sockets	کاسه
cranium	کاسه سر
crania	کاسه سر
chalices	کاسه
chalice	کاسه
calycle	کاسه گل
socket	کاسه
kneehole	جای زانو ویادرزیر میزتحریر
knee-jerk	حرکت غیر ارادی زانو
to kneel	پیش کسی زانو زدن
bermuda shorts	شلوار کوتاه تا زیر زانو
to bow one's knee or back	زانو یا کمر کسی خم شدن
kiss-ass [American E]	کاسه لیس
eager beaver	کاسه گرم تر از اش
socket	کاسه بندگاه
ass-kisser [American E]	کاسه لیس
kegler	کاسه ساز
arse-licker	کاسه لیس
socket	کاسه چشم
dipper stick	کاسه بیل
parasitism	کاسه لیسی
hard shell	کاسه دار
loricate	کاسه دار
flower cup	غلاف کاسه گل
lickspittle	کاسه لیس
glene	کاسه مفصل
seals	کاسه نمد
seal	کاسه نمد
oil seal	کاسه نمد
sockets	کاسه بندگاه
eyehole	کاسه چشم
glene	کاسه چشم
stooge	کاسه لیس
fawner	کاسه لیس
puppet	کاسه لیس
cat's paw	کاسه لیس
husks	غلاف یا کاسه گل
husk	غلاف یا کاسه گل
lickspittle	کاسه لیس
turtleback	کاسه پشت
suck-up	کاسه لیس
brainpan	کاسه مغز
A bowl hotter than the soup it contains. <proverb>	کاسه از آش گرمتر.
ball bearings	کاسه ساچمه
ball bearing	کاسه ساچمه
toady	کاسه لیس
brown-noser	کاسه لیس
bootlicker	کاسه لیس
yes-man	کاسه لیس
minion	کاسه لیس
eye socket	کاسه چشم
eye sockets	کاسه چشم
bowls	کاسه رهنما
stuffing box	کاسه نمد
porringer	کاسه اش خوری
sealings	کاسه نمدها
corolla	جام گل کاسه گل
scal	کاسه نمد
cranial nerve	عصب کاسه سر
doormat	کاسه لیس
craniography	شرح کاسه سر
bowl	کاسه رهنما
cup seal	بوبند کاسه
hamstrung	زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstringing	زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings	زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstring	زردپی طرفین حفره پشت زانو
knuckle kneed	دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
single pneumonia	اماس یک شش
poking	اماس
pokes	اماس
poked	اماس
poke	اماس
double pneumonia	اماس هر دو شش
lymphdenomia	اماس
dilation	اماس
tumefaction	اماس
turgidity	اماس
swellings	اماس
myelitis	اماس
tuberosity	اماس
neuritis	پی اماس
tumidity	اماس
inturgescence	اماس
pulmonitis	اماس شش
phlegmasia	اماس
vulvitis	اماس کس
inflammation	اماس
swelling	اماس
tumescence	اماس
encephalitis	اماس مخ
edema	اماس
frost hoil	اماس
phrenitis	اماس مخ
lymphangitis	اماس
intumescence	اماس
They put the blane on him . he was the scapegoat.	کاسه کوزه ها سر اوشکست
She had three bowls of soup.	سه کاسه سوپ خورد
toadyism	مداهنه کاسه لیسی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com