English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (7 milliseconds)
English Persian
balk امتناع ورزیدن
balked امتناع ورزیدن
balking امتناع ورزیدن
balks امتناع ورزیدن
baulked امتناع ورزیدن
baulking امتناع ورزیدن
baulks امتناع ورزیدن
Other Matches
refusal امتناع
refusals امتناع
baulk امتناع
declinature امتناع
contumacy امتناع از حضوردردادگاه
abstaining امتناع کردن
abstained امتناع کردن
abstain امتناع کردن
abstains امتناع کردن
refusal ابا امتناع
reest امتناع کردن
refusals ابا امتناع
rejcet امتناع کردن از
refuse امتناع نپذیرفتن
refused امتناع نپذیرفتن
refuses امتناع نپذیرفتن
refusing امتناع نپذیرفتن
inalienable <adj.> غیر قابل امتناع
inevitable <adj.> غیر قابل امتناع
indispensable <adj.> غیر قابل امتناع
celibacy بی شوهری امتناع از ازدواج
unalterable <adj.> غیر قابل امتناع
absolute <adj.> غیر قابل امتناع
inevitable غیر قابل امتناع
unalienable <adj.> غیر قابل امتناع
forbore دست برداشت امتناع کرد
recusancy سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
recusance سرپیچی امتناع از حضور در مجالس عبادت
kneads ورزیدن
kneading ورزیدن
kneaded ورزیدن
knead ورزیدن
show partiality غرض ورزیدن
deviating انحراف ورزیدن
deviates انحراف ورزیدن
bear agrudge غرض ورزیدن
defult کوتاهی ورزیدن
insisting اصرار ورزیدن
hang on سماجت ورزیدن
reworks دوباره ورزیدن
reworking دوباره ورزیدن
reworked دوباره ورزیدن
to bear enmity کینه ورزیدن
to bear enmity دشمنی ورزیدن
rework دوباره ورزیدن
overindulge افراط ورزیدن
deviated انحراف ورزیدن
deviate انحراف ورزیدن
sinned گناه ورزیدن
insists اصرار ورزیدن
insisted اصرار ورزیدن
sinning گناه ورزیدن
train پروردن ورزیدن
insist اصرار ورزیدن
defaults غفلت ورزیدن
trained پروردن ورزیدن
trains پروردن ورزیدن
default غفلت ورزیدن
spite کینه ورزیدن
sin گناه ورزیدن
despite کینه ورزیدن
adores عشق ورزیدن
defaulted غفلت ورزیدن
grudges بخل ورزیدن
grudged بخل ورزیدن
defaulting غفلت ورزیدن
grudge بخل ورزیدن
greed طمع ورزیدن
adore عشق ورزیدن
heartburn حسدیاخصومت ورزیدن
adored عشق ورزیدن
adoring عشق ورزیدن
failed رد شدن قصور ورزیدن
fail رد شدن قصور ورزیدن
fails رد شدن قصور ورزیدن
to sin agaist god بخدا گناه ورزیدن
doat ابلهانه تعشق ورزیدن
hang out اویختن سماجت ورزیدن
malax نرم کردن ورزیدن
malaxate نرم کردن ورزیدن
dotes عشق ابلهانه ورزیدن
doted عشق ابلهانه ورزیدن
dote عشق ابلهانه ورزیدن
to offer at any thing بکاری مبادرت ورزیدن
right of stoppage in transitu حق امتناع از تسلیم مال التجاره در حال حمل برای فروشنده
hate بیزار بودن کینه ورزیدن
grudge رشک ورزیدن به غرغر کردن
withstand مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstood مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands مخالفت کردن استقامت ورزیدن
grudges رشک ورزیدن به غرغر کردن
hated بیزار بودن کینه ورزیدن
hates بیزار بودن کینه ورزیدن
hating بیزار بودن کینه ورزیدن
grudged رشک ورزیدن به غرغر کردن
stoppage in transitu حق استرداد جنس فروخته شده برای بایع حق امتناع ازتسلیم مال التجاره در حال حمل
reserve price قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com