Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (2 milliseconds)
English	Persian
immiscible	امیزش ناپذیر
Search result with all words
immiscibly	بطور امیزش ناپذیر
Other Matches
incrossbreed	تولید شده در اثر امیزش نژاد امیزش نژادی کردن
immedicable	درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
invulnerable	زخم ناپذیر اسیب ناپذیر
farrago	امیزش
associations	امیزش
haunts	امیزش
intercourse	امیزش
haunt	امیزش
association	امیزش
mixing	امیزش
combination	امیزش
intercommunion	امیزش
amalgamation	امیزش
oxygenation	امیزش با اکسیژن
insociable	غیرقابل امیزش
intercommunicate	امیزش کردن
mixture	ترکیب امیزش
mixtures	ترکیب امیزش
sexual intercourse	امیزش جنسی
conviviality	قابلیت امیزش
immix	امیزش یافتن
admix	امیزش کردن
miscible	امیزش پذیر
mixing valve	دریچه امیزش
incommunicatively	بطور کم امیزش
incommunicative	بی معاشرت و بی امیزش
intercommon	امیزش کردن
rub shoulders with others	با مردم امیزش کردن
conversed	مذاکره کردن امیزش
converses	مذاکره کردن امیزش
conversing	مذاکره کردن امیزش
to keep company	باهم امیزش کردن
converse	مذاکره کردن امیزش
chiasma	امیزش ازمیان یا از پهنا
speech synthesis	ترکیب کلام امیزش سخن
admix	مخلوط شدن امیزش کردن
outcross	امیزش کردن دو جنس مختلف با هم
irrevocably	بطور تغییر ناپذیر بطور چاره ناپذیر
nitrosulphuric	ساخته شده از امیزش تیزاب و جوهر گوگرد
hash	گوشت وسبزههای پخته که باهم بیامیزند امیزش
incross	اختلاط و امیزش صفات ارثی یک طایفه میان افراد ان
p sexual relations	امیزش جنسی بطورهرج مرج وبدون رعایت ائین عروسی
inappeasable	ناپذیر
unchallenged	بحث ناپذیر
waterproof	نم ناپذیر
waterproofs	نم ناپذیر
imperviable	نم ناپذیر
waterproofed	نم ناپذیر
watertight	اب ناپذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
associating	امیزش کردن معاشرت کردن
associates	امیزش کردن معاشرت کردن
associate	امیزش کردن معاشرت کردن
associated	امیزش کردن معاشرت کردن
incodensable	انقباض ناپذیر
imperviable	سرایت ناپذیر
impenitent	توبه ناپذیر
impartible	بخش ناپذیر
incorruptibly	بطورفساد ناپذیر
inconvertible	مبادله ناپذیر
incompressible	فشار ناپذیر
inappellable	پژوهش ناپذیر
indecomposable	فساد ناپذیر
inalterable	تغییر ناپذیر
indefeasible	فسخ ناپذیر
indefeasible	بطلان ناپذیر
indefectible	خلل ناپذیر
indiminishable	کاهش ناپذیر
indisciplinable	انظباط ناپذیر
indispansably	بطورچاره ناپذیر
incompressible	تراکم ناپذیر
incoercible	انقباض ناپذیر
fatigueless	خستگی ناپذیر
exhautless	خستگی ناپذیر
unwearying	خستگی ناپذیر
engrained	چاره ناپذیر
incommensurable	سنجش ناپذیر
incommensurable	مقایسه ناپذیر
drainless	خستگی ناپذیر
inappealable	پژوهش ناپذیر
deathless	فنا ناپذیر
immiscible	امتزاج ناپذیر
immitigable	تخفیف ناپذیر
ego alien	خود ناپذیر
beyond bearing	تحمل ناپذیر
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
incommutable	استحاله ناپذیر
incommutable	تخفیف ناپذیر
incommutably	تبدیل ناپذیر
indisributable	بخش ناپذیر
indubious	تردید ناپذیر
unfeasible <adj.>	انجام ناپذیر
sure-fire	شکست ناپذیر
waterproof wire	سیم نم ناپذیر
water proof	رطوبت ناپذیر
untouchability	لمس ناپذیر
unsearchable	کاوش ناپذیر
uninflammable	اشتعال ناپذیر
undecidable	تصمیم ناپذیر
unconquerable	تسخیر ناپذیر
uncomputable	محاسبه ناپذیر
unchangeable	تغییر ناپذیر
inexecutable <adj.>	انجام ناپذیر
impracticable <adj.>	انجام ناپذیر
impossible [colloquial] <adj.>	تحمل ناپذیر
unalterable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inevitable <adj.>	اجتناب ناپذیر
indispensable <adj.>	اجتناب ناپذیر
inalienable <adj.>	اجتناب ناپذیر
unappeasable	استمالت ناپذیر
unchallenged	انکار ناپذیر
unappealabe	پژوهش ناپذیر
irrecocilably	بطوروفق ناپذیر
ireversible	تغییر ناپذیر
invariant	تغییر ناپذیر
absolute <adj.>	اجتناب ناپذیر
intangibly	بطورلمس ناپذیر
insusceptible	تایید ناپذیر
insol	انحلال ناپذیر
inscrvtable	تفحص ناپذیر
inirritable	تحریک ناپذیر
infrangible	تجزیه ناپذیر
inextinguishably	بطورتسکین ناپذیر
inexplorable	کاوش ناپذیر
inexhaustibly	بطورپایان ناپذیر
inexcitable	هیجان ناپذیر
irrecoverable	جبران ناپذیر
irrecoverably	بطوراصلاح ناپذیر
stainless	زنگ ناپذیر
spanless	پیمایش ناپذیر
sateless	سیری ناپذیر
remediless	درمان ناپذیر
raintight	باران ناپذیر
nonsuperimposable	انطباق ناپذیر
non descript	تشریح ناپذیر
non descript	وصف ناپذیر
nanoaddressable	نشانی ناپذیر
joiner door	دربهای اب ناپذیر
irriversible	برگشت ناپذیر
irresolvable	تجزیه ناپذیر
irresistable	مقاومت ناپذیر
irremissible	اغماض ناپذیر
ineludible	گریز ناپذیر
unerring	خطا ناپذیر
uncompromisingly	مصالحه ناپذیر
unbeatable	باخت ناپذیر
uncompromising	مصالحه ناپذیر
indeterminable	تعیین ناپذیر
interminable	پایان ناپذیر
intangible	لمس ناپذیر
inaccessible	ارتباط ناپذیر
unceasing	پایان ناپذیر
unceasing	ایست ناپذیر
incurable	درمان ناپذیر
inscrutable	نفوذ ناپذیر
incomparable	مقایسه ناپذیر
voracious	سیری ناپذیر
irrevocably	بطورفسخ ناپذیر
unavoidable	چاره ناپذیر
unavoidable	اجتناب ناپذیر
immortal	فنا ناپذیر
disconsolate	تسلی ناپذیر
irreconcilable	اشتی ناپذیر
irreconcilable	وفق ناپذیر
unaccountable	توضیح ناپذیر
unaccountably	توضیح ناپذیر
incurable	بهبودی ناپذیر
incurable	علاج ناپذیر
inaccessible	دسترسی ناپذیر
impregnable	رسوخ ناپذیر
inflexible	انحناء ناپذیر
unanswerable	تکذیب ناپذیر
overpowering	مقاومت ناپذیر
impermeable	نشت ناپذیر
impermeable	تراوش ناپذیر
impermeable	رطوبت ناپذیر
irreversible	بازگشت ناپذیر
immobile	جنبش ناپذیر
unanswerable	جواب ناپذیر
ineluctable	چاره ناپذیر
unbearable	تحمل ناپذیر
unbearably	تحمل ناپذیر
irreversible	برگشت ناپذیر
adamantly	تزلزل ناپذیر
adamant	تزلزل ناپذیر
inconceivable	تصور ناپذیر
undeniably	انکار ناپذیر
undeniable	انکار ناپذیر
inevitable	اجتناب ناپذیر
irreversible	واگشت ناپذیر
unexceptionable	استثناء ناپذیر
incorrigible	اصلاح ناپذیر
invincible	شکست ناپذیر
uncontrollably	کنترل ناپذیر
irreparable	جبران ناپذیر
imperturbable	تزلزل ناپذیر
insupportable	تحمل ناپذیر
intolerable	تحمل ناپذیر
inconsolable	دلداری ناپذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com