English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
Other Matches
troop information مرکزاطلاعات پادگان پست اطلاعات پادگان
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
garrison پادگان
casern پادگان
garrison house پادگان
presidio پادگان
garrisons پادگان
caserne پادگان
sites پادگان
sited پادگان
site پادگان
soldiers' home پادگان
campound پادگان
posts پادگان قرارگاه
garrison house پادگان مجزا
post- پادگان قرارگاه
post پادگان قرارگاه
post property اموال پادگان
presidial پادگان شهر
provost marshal دژبان پادگان
permanent duty station پادگان دایمی
posted پادگان قرارگاه
pantries بوفه ناو یا پادگان
army base پادگان نیروی زمینی
pantry بوفه ناو یا پادگان
exchanges تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanging تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchange تبدیل ارز فروشگاه پادگان
exchanged تبدیل ارز فروشگاه پادگان
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
commissary store annex شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
out leased انبارهای کرایه شده از خارج از پادگان
sortie حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
sorties حمله پادگان محاصره شده بمحاصره کنندگان
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
commissary فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissaries فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
camps پادگان اردو زدن چادر زدن
camp پادگان اردو زدن چادر زدن
camped پادگان اردو زدن چادر زدن
winter quarters پادگان زمستانی اقامتگاه زمستانی
chill space محوطه سرد انبار
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
x site انبار موقت
beach dump انبار موقت ساحلی
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
suspension of arms اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
protempore موقت شاغل مقامی بطور موقت
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
ground محوطه
spaces محوطه
compounded : محوطه
compound محوطه
compounds : محوطه
space محوطه
areas محوطه
compound : محوطه
haws محوطه
precinct محوطه
precincts محوطه
compounded محوطه
hawing محوطه
compounds محوطه
garth محوطه
zones محوطه
area محوطه
zone محوطه
enclosure محوطه
haw محوطه
wards محوطه
enclosures محوطه
ward محوطه
hawed محوطه
dock yard محوطه لنگرگاه
embarkation area محوطه بارگیری
dock yard محوطه بارانداز
buffer distance محوطه امنیت
enceinte محوطه قلعه
yards حیاط محوطه
cubby محوطه مکعب
environment architecture معماری محوطه
yards محوطه یا میدان
god's acre محوطه کلیسا
out port بندرخارج از محوطه
clear way محوطه صعود
cincture حلقه محوطه
chill space محوطه سردخانه
apron محوطه بارگیری
goal crease محوطه دروازه
aprons محوطه بارگیری
yard محوطه یا میدان
freeze space محوطه سردخانه
yard حیاط محوطه
closest چهاردیواری محوطه
yard man متصدی محوطه
Inc مخفف محوطه
area of visibility محوطه دید
area of probability محوطه احتمالات
close چهاردیواری محوطه
farmyard محوطه مزرعه
run ترتیب محوطه
runs ترتیب محوطه
penalty areas محوطه پنالتی
farmyards محوطه مزرعه
penalty area محوطه پنالتی
courtyard محوطه محصور
closer چهاردیواری محوطه
stockyard محوطه دامداری
closes چهاردیواری محوطه
runout محوطه دویدن
trap محوطه کوچک
ambit وسعت محوطه
run way محوطه فرود
lawns محوطه چمن
lot قرعه محوطه
lawn محوطه چمن
loculus محوطه یاحفره کوچک
impark در محوطه نگاه داشتن
magazine space محوطه زاغه مهمات
run way محوطه دویدن هواپیما
site محل محوطه کار
plains میدان یا محوطه جنگ
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
wards حیاط محوطه زندان
ward حیاط محوطه زندان
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
plainest میدان یا محوطه جنگ
plainer میدان یا محوطه جنگ
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
plain میدان یا محوطه جنگ
landscape architecture معماری محوطه سازی
parking محوطه پارک کردن
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
backcourt محوطه پشت یک سوم
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
sited محل محوطه کار
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
back judge داور در محوطه دفاعی
sites محل محوطه کار
side lines محوطه بیرون از خط کناری
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
nett محوطه تمرین محصوربا تور
net محوطه تمرین محصوربا تور
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
nets محوطه تمرین محصوربا تور
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com