Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
end of transmission
انتهای مخابره
Search result with all words
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
eot
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
etb
انتهای بلاک مخابره
Other Matches
analog transmission
انتقال یا مخابره قیاسی مخابره انالوگ
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
vertical
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
serial transmission
مخابره سری مخابره نوبتی
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
lappets
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
transmissions
مخابره
traffic
مخابره
message line
خط مخابره
traffics
مخابره
trafficking
مخابره
trafficked
مخابره
communication
مخابره
despatch
مخابره
message
مخابره
messages
مخابره
traffick
مخابره
transmission
مخابره
telegraphed
مخابره تلگرافی
telegraphs
مخابره تلگرافی
dispateh
مخابره کردن
telegrams
مخابره تلگرافی
telegraph
مخابره تلگرافی
flag hoist
مخابره با پرچم
telegraphing
مخابره تلگرافی
data communication
مخابره داده ها
signalled
مخابره کردن
duplex transmission
مخابره دورشتهای
signaled
مخابره کردن
signal
مخابره کردن
digital transmission
مخابره دیجیتال
duplex transmission
مخابره دو رشتهای
squawk
مخابره کردن
data transmission
مخابره داده
squawked
مخابره کردن
data transmission
مخابره داده ها
squawks
مخابره کردن
boat call
مخابره با قایق
asynchronous transmission
مخابره غیرهمزمان
asynchronous transmission
مخابره ناهمگام
flags
پرچم مخابره
flag
پرچم مخابره
analog transmission
مخابره قیاسی
communicating
مخابره کردن
transmission
مخابره مخابرات
serial tranmission
مخابره نوبتی
signal bridge
پل مخابره ناو
simplex transmission
مخابره ساده
transmission
مخابره کردن
synchronous transmission
مخابره همگام
synchronous transmission
مخابره همزمان
telegraphic message
مخابره تلگرافی
transmission error
خطای مخابره
transmission rate
نرخ مخابره
transmission rate
سرعت مخابره
transmission security
تامین مخابره
transmittal
ارسال مخابره
transmittance
ارسال مخابره
transmittancy
ارسال مخابره
wirable
قابل مخابره
satellite communications
مخابره ماهوارهای
transmissions
مخابره مخابرات
retransmission
مخابره مجدد
syncheronous communications
مخابره همزمان
neutral transmission
مخابره خنثی
visual communication
مخابره بصری
parallel transmission
مخابره موازی
polar transmission
مخابره قطبی
wire
مخابره کردن
transmissions
مخابره کردن
telegram
مخابره تلگرافی
wires
مخابره کردن
radios
با بی سیم مخابره کردن
radiogram
مخابره پیام با بی سیم
radioing
با بی سیم مخابره کردن
radiograms
مخابره پیام با بی سیم
radioed
با بی سیم مخابره کردن
jams
مانع مخابره شدن
semaphore
مخابره با پرچم دستی
jam
مانع مخابره شدن
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
jammed
مانع مخابره شدن
radio
با بی سیم مخابره کردن
aerogram
مخابره با تلگراف بی سیم
despatches
مخابره کردن ارسال
half duplex transmission
مخابره دو نیم رشتهای
radiotelegram
مخابره تلگراف بیسیم
retransmit
دوباره مخابره کردن
dispatched
مخابره کردن ارسال
despatching
مخابره کردن ارسال
start stop transmission
مخابره قطع و وصلی
transmitted data
دادههای مخابره شده
helio
ایینه مخابره پیام
dispatches
مخابره کردن ارسال
despatched
مخابره کردن ارسال
multiplex
تسهیم مخابره ترکیبی
dispatch
مخابره کردن ارسال
toll call
مخابره تلفنی خارج شهری
alphabet code flag
پرده مخابره حروف یا اعداد
heliographic
مربوط به مخابره تلگراف افتابی
semaphore
بوسیله پرچم مخابره کردن
signalled
مخابره کردن علامت دادن
intercoms
دستگاه مخابره داخل ساختمان
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
toll calls
مخابره تلفنی خارج شهری
blinker yardarm
چراغ مخابره دکل کشتی
signal
مخابره کردن علامت دادن
intercom
دستگاه مخابره داخل ساختمان
signaled
مخابره کردن علامت دادن
squawk box
دستگاه مخابره داخلی ناو
intercommunication
رابطه یا مخابره بین چند مرکز
telephoto
دستگاه مخابره عکس ازمسافات دور
walkie-talkies
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
walkie-talkie
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
wirelesses
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
wireless
بابی سیم تلگراف مخابره کردن
walkie talkie
دستگاه مخابره یا رادیوی ترانزیستوری کوچک
phototelegraphyt
مخابره تلگرافی عکس عکسبرداری رادیویی
procedure word
کلماتی که قبل از شروع مکالمه مخابره می شوند
radio procedures
روشهای مخابره با بی سیم روش مکالمات رادیویی
nancy
سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
datacom
امکان ارتباط دادهای مخابره ارزان قیمت
open code
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
multiplex telegraphy
دستگاه تلگرافی که در یک زمان با یک سیم چند مخابره میکند
logic seeking
انتهای خط وط
end of line
انتهای خط
rear court
انتهای زمین
end of form
انتهای ورقه
end of file
انتهای فایل
end of file
انتهای پرونده
end of message
انتهای پیام
depth
انتهای پرز
cable tail
انتهای سیم
end of line
انتهای سطر
cow's tail
انتهای طناب
end of massage
انتهای پیام
loose ends
انتهای شل هرچیزی
loose ends
انتهای تاریانخ
loose end
انتهای شل هرچیزی
loose end
انتهای تاریانخ
end of volume
انتهای جلد
pipehead
انتهای خط لوله
end of reel
انتهای حلقه
dead burned
انتهای اشتعال
end of record
انتهای مدرک
end of medium
انتهای رسانه
batang son
انتهای کف دست
bitter end
انتهای درد
drill tang
انتهای مته
baseline
خط انتهای زمین
returns
نشانههای انتهای خط
returning
نشانههای انتهای خط
baselines
خط انتهای زمین
fluke
انتهای دم نهنگ
returned
نشانههای انتهای خط
flukes
انتهای دم نهنگ
return
نشانههای انتهای خط
modem
دستگاه مدولاسیون وبازخوانی اطلاعات کامپیوتری یا مخابره انها به جاهای دیگر
baseliner
بازیگر انتهای زمین
end of data marker
نشانگر انتهای داده ها
riblet
انتهای دنده گوسفند
cabled
اتصال در انتهای کامل
end of file mark
نشان انتهای پرونده
end of job card
کارت انتهای کار
finish
انتهای فرآیند یا تابع
saphead
انتهای نقب نظامی
thereis no end to it
انتهای برای ان نیست
backstop
حصار انتهای زمین
cable
اتصال در انتهای کامل
sinks
دریافت انتهای خط ارتباتی
swan neck
انتهای خمیده لوله
sink
دریافت انتهای خط ارتباتی
head
انتهای میز بیلیارد
loop
درو در انتهای خرک
looped
درو در انتهای خرک
baseline
خط انتهای زمین تنیس
baseline
خط انتهای زمین والیبال
baselines
خط انتهای زمین تنیس
baselines
خط انتهای زمین والیبال
loops
درو در انتهای خرک
formee
دارای انتهای مربع
end
کد نشان دهنده انتهای خط
flip turn
برگشت انتهای استخر
ends
کد نشان دهنده انتهای خط
nock
شکاف انتهای کمان
eom
انتهای پیام essage
ended
کد نشان دهنده انتهای خط
palmate
دارای انتهای پهن
finishes
انتهای فرآیند یا تابع
ST connector
اتصالی در انتهای فیبرنوری
furnace discharged end
انتهای تخلیه کوره
end of tape marker
علامت انتهای نوار
end of tape marker
نشانگر انتهای نوار
end of tape mark
نشان انتهای نوار
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com