English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
completion of a contract انجام یک قرارداد
Search result with all words
completion of a contract انجام دادن قرارداد
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
service contract قرارداد انجام خدمت
Other Matches
escalation مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
parol contract قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
rapallo treaty قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
contra preferentum rule درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
cost contract قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
fails انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automates نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure انجام ندادن کاری که باید انجام شود
gurantee عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom> کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
upward compatible اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
treaty قرارداد
defaulted قرارداد
agreements قرارداد
agreement قرارداد
defaulting قرارداد
defaults قرارداد
contract :قرارداد
treaties قرارداد
protocols قرارداد
protocol قرارداد
default قرارداد
contract قرارداد
mise قرارداد
convenant قرارداد
pact قرارداد
deeds قرارداد
deed قرارداد
conventions قرارداد
convention قرارداد
deed of covenant قرارداد
act قرارداد
defoult قرارداد
acted قرارداد
pacts قرارداد
contract of sale قرارداد فروش
validity of a contract اعتبار قرارداد
geneva convention قرارداد ژنو
unilateral contract قرارداد یک جانبه
unilateral agreement قرارداد یک جانبه
contract guarantee ضمانتنامه قرارداد
labor agreement قرارداد کار
contract guarantee ضمانت قرارداد
contract in set form قرارداد تیپ
contract note سند قرارداد
gentlemen's agreement قرارداد شفاهی
deed of partnership قرارداد مشارکت
validity of contract صحت قرارداد
wage agreement قرارداد دستمزد
escape convention قرارداد گریز
futures contract قرارداد اینده
commodity agreements قرارداد کالاها
futures contract قرارداد سلف
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
completion of contract امضای قرارداد
service contract قرارداد خدماتی
composition contract قرارداد ارفاقی
conditions of contract شرایط قرارداد
in contract طبق قرارداد
contract curve منحنی قرارداد
labor contract قرارداد کار
contract of sales قرارداد فروش
contract period دوره قرارداد
open end contract قرارداد باز
reciprocal agreement قرارداد دو جانبه
operation of contract نفوذ قرارداد
contracting party طرف قرارداد
parol promise قرارداد شفاهی
quasi contract شبه قرارداد
contract specification مشخصات قرارداد
parties to a contract طرفین قرارداد
performance of a contract اجرای قرارداد
contracting parties طرفین قرارداد
private agreement قرارداد خصوصی
prime contract قرارداد اصلی
open end contract قرارداد نامحدود
open contract قرارداد باز
sales contract قرارداد فروش
contract period مدت قرارداد
contract quantity حجم قرارداد
the life of a contract مدت یک قرارداد
law of contract قانون قرارداد
stipulation of a contract مفاد قرارداد
special agreement قرارداد ویژه
social contract قرارداد اجتماعی
simple contract قرارداد شفاهی
lease agreement قرارداد اجاره
obstriction قرارداد وفیفه
service contract قرارداد خدمت
contract قرارداد بستن
bond قرارداد کفیل
contract of farmletting قرارداد مزارعه
avoidance of a contract لغو یک قرارداد
subcontracting قرارداد فرعی
subcontracted قرارداد فرعی
insurance policy قرارداد بیمه
acceptances قبول قرارداد
breach of contract تخلف از قرارداد
acceptance قبول قرارداد
tort خارج از قرارداد
torts خارج از قرارداد
breach of contract نقض قرارداد
insurance policies قرارداد بیمه
subcontract قرارداد فرعی
arrangements ضمیمه قرارداد
arrangement ضمیمه قرارداد
conventions قرارداد عهدنامه
agreement of arbitration قرارداد داوری
assignment of contract واگذاری قرارداد
assignment of contract انتقال قرارداد
affreightment قرارداد حمل
convention قرارداد عهدنامه
subcontracts قرارداد فرعی
composition قرارداد ارفاقی
bilateral contract قرارداد دو جانبه
compositions قرارداد ارفاقی
treaties قرارداد پیمان نظامی
privity of a contract مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract مسئولیت طرفین قرارداد
drafted پیش نویس قرارداد
drafts پیش نویس قرارداد
option حق باشگاه در تمدید قرارداد
code کتاب قانون قرارداد
agreement area سطح مورد قرارداد
treaty قرارداد پیمان نظامی
subcontracting قرارداد دست دوم
according to the contract no. ... طبق قرارداد شماره ...
re assurance policy قرارداد بیمه اتکایی
options حق باشگاه در تمدید قرارداد
open contract قرارداد غیر معین
bargained قرارداد معامله بستن
indenture دوبل کردن قرارداد
illegal contract قرارداد غیر قانونی
honour a contract قرارداد را محترم شمردن
haulage contract قرارداد حمل و نقل
bargain قرارداد معامله بستن
perform a contract قرارداد را اجرا کردن
fulfill a contract قرارداد را اجرا کردن
frustration of contract بی نتیجه ماندن قرارداد
cost plus contracts قرارداد راس المالی
cost sharing contract قرارداد اشتراک در هزینه ها
extension of the agreement تمدید مدت قرارداد
bargaining قرارداد معامله بستن
license contract قرارداد اجازه استفاده
precontract preparations تهیه اسناد قرارداد
free agent بازیگر بدون قرارداد
free agents بازیگر بدون قرارداد
condition شرط مهم در قرارداد
bargains قرارداد معامله بستن
particular specification مشخصات ویژه در قرارداد
general specification مشخصات عمومی قرارداد
subcontract قرارداد دست دوم
subcontracted قرارداد دست دوم
non aggression pact قرارداد عدم تعرض
multilateral contract قرارداد چند جانبه
subcontracts قرارداد دست دوم
dishonour a contract قرارداد را محترم نشمردن
draft پیش نویس قرارداد
contract price adjustment تعدیل قیمت قرارداد
Bilateral contract. پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
contract bonds and guarantees ضمانتنامه ها و تضمیننامههای قرارداد
contract clause شرط متعارف در هر قرارداد
voyage policy قرارداد اجاره کشتی
contract escalation clause ماده تعدیل قرارداد
An open - dated agreement ( contract) . قرارداد بدون مدت
contract of affreightment قرارداد اجاره کشتی
to come within the scope of a contract در حیطه یک قرارداد بودن
charter party قرارداد اجاره دربست
contract scheduling برنامه ریزی قرارداد
carrige قرارداد حمل و نقل
sole distributor contract قرارداد توزیع انحصاری
charter party قرارداد اجاره کشتی تجارتی
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
bargains قرارداد معامله خرید ارزان
bargain قرارداد معامله خرید ارزان
claims قرارداد رسمی خرید اسب
claiming قرارداد رسمی خرید اسب
claimed قرارداد رسمی خرید اسب
bargaining قرارداد معامله خرید ارزان
open-ended employment contract [employment contract of unlimited duration] قرارداد کار بدون مدت
bargained قرارداد معامله خرید ارزان
warranties شرط غیر مهم در قرارداد
warranty شرط غیر مهم در قرارداد
This is against our agreement. [This is contrary to our agreement] این بر خلاف قرارداد ما است.
claim قرارداد رسمی خرید اسب
simple content debt دین ناشی از قرارداد شفاهی
contract record سوابق نحوه پیشرفت قرارداد
take out an insurance policy قرارداد بیمه را منعقد کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com