Dictiornary-Farsi | اندازه طبیعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (12 milliseconds)

English	Persian
full size	اندازه طبیعی
full-size	اندازه طبیعی
full scale	اندازه طبیعی
trim size	اندازه طبیعی


Other Matches

physiographic	وابسته به اوضاع طبیعی یاجغرافیای طبیعی
naturalism	فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
feelings indigenous to man	احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
angles	اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angle	اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup	محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb>	اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typefaces	اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface	اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter	روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog	نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
processor	ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage	اندازه گیر اندازه گرفتن
gage	اندازه وسیله اندازه گیری
size	1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes	1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
measure	1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
gauges	اندازه اندازه گیر
gauge	اندازه اندازه گیر
gauged	اندازه اندازه گیر
moment of momentum	اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
measuring converter	مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
angular momentum	اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging	اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
adobe type manager	استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
innate	طبیعی
naturals	طبیعی
silvan	طبیعی
natural	طبیعی
natural right	حق طبیعی
normal	طبیعی
natural foundation	پی طبیعی
natural bridge	پل طبیعی
crude copper	مس طبیعی
physical	طبیعی
indigenous	طبیعی
homebred	طبیعی
home born	طبیعی
natural resources	منابع طبیعی
natural law	حقوق طبیعی
natural logarithm	لگاریتم طبیعی
galenite	سرب طبیعی
physically	با قواعد طبیعی
natural number	عدد طبیعی
natural language	زبان طبیعی
natural frequency	بسامد طبیعی
natural frequency	فرکانس طبیعی
natural resin	صمغ طبیعی
natural reserves	ذخائر طبیعی
natural recharge	تغذیه طبیعی
immanent justice	عدالت طبیعی
natural ground	زمین طبیعی
natural group	گروه طبیعی
aptitude	تمایل طبیعی
natural habitat	بوم طبیعی
natural rubber	لاستیک طبیعی
hevea rubber	لاستیک طبیعی
normalize	طبیعی کردن
natural persons	اشخاص طبیعی
normalizes	طبیعی کردن
natural obstacle	مانع طبیعی
natural person	شخص طبیعی
propensity	تمایل طبیعی
natural order	نظم طبیعی
life science	علوم طبیعی
guardian by nature	قیم طبیعی
natural phenomena	اثار طبیعی
subnormal	غیر طبیعی
natural products	مواد طبیعی
natural magnet	مغناطیس طبیعی
uncanny	غیر طبیعی
preposterous	غیر طبیعی
natural monopoly	انحصار طبیعی
natural purification	پالایش طبیعی
normalised	طبیعی کردن
normalises	طبیعی کردن
normalising	طبیعی کردن
propensities	تمایل طبیعی
natural silk	ابریشم طبیعی
trass	سیمان طبیعی
physical sciences	علوم طبیعی
natural sciences	علوم طبیعی
falsettos	غیر طبیعی
falsetto	غیر طبیعی
natural gas	گاز طبیعی
natural history	تاریخ طبیعی
natural selection	انتخاب طبیعی
tincal or kal	بوره طبیعی
naturalness	طبیعی بودن
in situ	در جای طبیعی
preternatural	غیر طبیعی
preternatural	مافوق طبیعی
sophisticate	غیر طبیعی
so matic	طبیعی جسمی
apparence	شباهت طبیعی
asphaltic bitumen	قیر طبیعی
asphaltite	قیر طبیعی
au naturel	بحالت طبیعی
tegmen	پوشش طبیعی
phenomenon	اثر طبیعی
tegmentum	پوست طبیعی
secundine naturam	بطور طبیعی
bees wax	موم طبیعی
terrestrial occurrence	وفور طبیعی
tincal	بوره طبیعی
debris	مانده طبیعی
supernatural	فوق طبیعی
supernatural	ماوراء طبیعی
resource endowment	منابع طبیعی
pudding stone	شفته طبیعی
physios	پیشوند طبیعی
nature reserve	اندوختگاه طبیعی
crude gas	گاز طبیعی
naturalistic observation	مشاهده طبیعی
natural year	سال طبیعی
emmetropia	بینایی طبیعی
intrinsic	طبیعی ذهنی
emmetropis	بینایی طبیعی
natural vibration	نوسان طبیعی
natural ventilation	تهویه طبیعی
eupnoea	تنفس طبیعی
natural sources	منابع طبیعی
naturalizing	طبیعی شدن
naturalizes	طبیعی شدن
naturalize	طبیعی شدن
naturalising	طبیعی شدن
physio	پیشوند طبیعی
physical science	علوم طبیعی
natural childbirth	زایمان طبیعی
glaciers	یخچال طبیعی
glacier	یخچال طبیعی
physiography	جغرافیای طبیعی
physiology	علم طبیعی
continuous climbing	صعود طبیعی
physico theology	الهیات طبیعی
war of the elements	انقلابات طبیعی
orthochromatic	رنگ طبیعی
original ground	زمین طبیعی
wildwood	جنگل طبیعی
standards	طبیعی یا معمولی
standard	طبیعی یا معمولی
normal fault	گسل طبیعی
nonrepresentational	غیر طبیعی
neperian logarithm	لگاریتم طبیعی
life sciences	علوم طبیعی
naturalises	طبیعی شدن
matten of course	چیز طبیعی
natural economy	اقتصاد طبیعی
unnatural	غیر طبیعی
jardin anglo-chinois	باغچه طبیعی
natively	بطور طبیعی
natural easement	حق ارتفاق طبیعی
natural erosion	فرسایش طبیعی
natural excitation	تحریک طبیعی
seeps	تراوش طبیعی
seeping	تراوش طبیعی
seeped	تراوش طبیعی
natural endowments	موهبت طبیعی
natural asphalt	قیر طبیعی
native language	زبان طبیعی
natural color	رنگ طبیعی
aptitudes	تمایل طبیعی
natural disaster	حوادث طبیعی بد
natural disaster	بلایای طبیعی
matter of course	چیز طبیعی
natural competition	رقابت طبیعی
natural endowment	موهبت طبیعی
naturally	بطور طبیعی
unnaturally	غیر طبیعی
seep	تراوش طبیعی
natural capacity	فرفیت طبیعی
landscapes	منظره طبیعی
landscaped	منظره طبیعی
landscape	منظره طبیعی
natural abundace	فراوانی طبیعی
natural agents	عوامل طبیعی
natural bed	بستر طبیعی
pozzolan earth	سیمان طبیعی
natural asphalt	اسفالت طبیعی
metaphisical	غیر طبیعی
natrual cement	سیمان طبیعی
landscaping	منظره طبیعی
inartificial	طبیعی غیرصنعتی
in vivo	در محیط طبیعی
natural silk	ابریشم طبیعی
pyrites	سولفورهای طبیعی اهن
violent death	مرگ غیر طبیعی
denaturant	عامل غیر طبیعی
muscle tonus	کشیدگی طبیعی عضلانی
distorts	ازشکل طبیعی انداختن
distort	ازشکل طبیعی انداختن
trass stone	سنگ سیمان طبیعی
natural puzzolane	سیمان طبیعی یا پوزلان
non-negative integer	عدد طبیعی [ریاضی]
liquified natural gas	گاز مایع طبیعی
virgin olive oil	روغن زیتون طبیعی
pozzolan concrete	بتن سیمان طبیعی
physiographer	ویژه گر جغرافیای طبیعی