Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
loudish
اندکی بلند
Other Matches
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
slightly
اندکی
awhile
اندکی
wee
اندکی
halfway
اندکی
weeing
اندکی
some
اندکی
wees
اندکی
partially
اندکی
dab
اندکی
eftsoons
اندکی پس از ان
wait a bit
اندکی
dabbed
اندکی
dabs
اندکی
highs
اندکی فاسد
half mad
اندکی دیوانه
choppy
اندکی متلاطم
dankish
اندکی نمسار
eftsoon
اندکی پس ازان
peckish
[British English]
[colloquial]
<adj.>
اندکی گرسنه
duskish
اندکی تاریک
right before
اندکی پیش
just before
اندکی پیش
dampish
اندکی نمسار
dryish
اندکی خشک
highest
اندکی فاسد
somedeal
اندکی نسبتا
fewest
اندکی از کمی از
fewer
اندکی از کمی از
few
اندکی از کمی از
parboiling
اندکی جوشاندن
parboiled
اندکی جوشاندن
just
اندکی پیش
half made
اندکی دیوانه
parboil
اندکی جوشاندن
parboils
اندکی جوشاندن
high
اندکی فاسد
latish
اندکی دیر
sail close to the wind
اندکی از اصول تجاوزکردن
narrowish
اندکی تنگ یا باریک
wait a second
اندکی صبر کنید
lie off
اندکی دور از کشتی
ten kilometres and more
ده کیلومتر و اندکی بالا
dullish
اندکی تیره یاکمرنگ
wait a minute
اندکی صبر کنید
frigid
دارای اندکی تمایل جنسی
to take something off and pric
اندکی از بهای چیزی کاستن
to stay one's stomach
شکم خودرا اندکی سیرکردن
put some milk to your tea
اندکی شیر بچایی خود بیفزایید
he is always a little peculiar
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
to hark back
برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
to fang a pump
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
crab
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
true he is somewhat stingy....
راست است که اندکی خسیس است ولی ...
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
forte
بلند
rumbustious
بلند
highfalutin
بلند
uplands
بلند
upland
بلند
aloud
بلند
talll
بلند
talll
قد بلند
vociferous
بلند
tallest
قد بلند
fortes
بلند
eminent
بلند
high grown
بلند قد
soaring
بلند
legged
پا بلند
lengthwise
بلند
loudly
بلند
pointers
خط کش بلند
pointer
خط کش بلند
towering
بلند
amplifiers
بلند گو
highs
بلند
amplifier
بلند گو
loud speaker
بلند گو
megaphone
بلند گو
mouth filling
بلند
megaphones
بلند گو
eton collan
بلند
long
بلند
loudspeaker
بلند گو
highest
بلند
high (1 9 to 36)
بلند
long-
بلند
longs
بلند
longest
بلند
longer
بلند
high
بلند
longed
بلند
willowy
بلند
taller
بلند
taller
قد بلند
skyscraper
بلند
loftily
بلند
tall
قد بلند
tall
بلند
skyscrapers
بلند
grandiose
بلند
tallest
بلند
liberal
نظر بلند
liberals
نظر بلند
hoisted
بلند کردن
banquet
زمین بلند
ambition
بلند همتی
banquette
زمین بلند
ambition
بلند پروازی
ambitions
بلند همتی
ambitions
بلند پروازی
promontories
دماغه بلند
promontory
دماغه بلند
hoist
بلند کردن
bell-tower
برج بلند
magnanimity
بلند همتی
high-rise
ساختمان بلند
heave
بلند کردن
rough
پست و بلند
roughest
پست و بلند
riser
بلند شونده
lofty
بلند پایه
hoists
بلند کردن
heaved
بلند کردن
heist
بلند کردن
heists
بلند کردن
gauntlets
دستکش بلند
lofty
بلند بزرگ
gauntlet
دستکش بلند
tossing
ضربه بلند
heighten
بلند کردن
levitates
بلند شدن
levitating
بلند شدن
surge
موج بلند
surged
موج بلند
surges
موج بلند
sonorous
قلنبه بلند
upland
زمین بلند
levitated
بلند شدن
levitate
بلند شدن
heightened
بلند کردن
heightening
بلند کردن
heightens
بلند کردن
elevate
بلند کردن
elevates
بلند کردن
elevating
بلند کردن
uplands
زمین بلند
fortes
موسیقی بلند
crepido
پی پایه بلند
choir-stall
صندلی بلند
toss
ضربه بلند
tossed
ضربه بلند
tore
علف بلند
elevated
بلند مرتبه
aspirational
[British E]
<adj.>
بلند پرواز
forte
موسیقی بلند
aspirational
[British E]
<adj.>
بلند همت
long term
<adj.>
بلند مدت
long run
[American E]
<adj.>
بلند مدت
tosses
ضربه بلند
alp
کوه بلند
hornblends
هرن بلند
vociferant
با صدای بلند
long splice
پیوند بلند
long term
بلند مدت
long thrust
سخمه بلند
lop sided
کوتاه و بلند
uprear
بلند شدن
louden
بلند شدن
loudish
کمی بلند
long run
بلند مدت
walk off with
بلند کردن
long haul
خط سیر بلند
icarian
بلند پرواز
inextenso
کاملا بلند
jointing plane
رنده بلند
large hearted
نظر بلند
belly laughs
خندهی بلند
belly laugh
خندهی بلند
lifter
بلند کننده
long burst
رگبار بلند
upraise
بلند کردن
loudmouthed
بلند اواز
magnaimous
بلند نطر
to read out
بلند خواندن
to kick up
با پا بلند کردن
shandygaff
بلند رویایی
slab sided
بلند ولاغر
slam bang
با سر وصدای بلند
supereminent
بسیار بلند
tallish
نسبتا بلند
talll
بلند بالا
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com