Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
liquidity index
اندیس مایع
Other Matches
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c
liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع- مایع
index
اندیس
indexes
اندیس
indexed
اندیس
retention index
اندیس بازداری
plasticity index
اندیس خمیری
voids ratio
اندیس تهیگاهها
group index
اندیس گروه
pushing figure
اندیس تغییر بسامد پایین
displacement
امنیت در آدرس اندیس دار
pulling figure
اندیس تغییر بسامد بالا
indexing
نوشتن اندیس برای کتاب
indexing
زبان ساخت کتابخانه یا اندیس کتاب
inverter
فایل یا ورودی اندیس برای همه داده ها
indexing
استفاده از روش آدرس دهی اندیس به کامپیوتر
queued indexed sequential access method
روش دستیابی ترتیبی اندیس دار صف بندی شده
qisam
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به بافر می خواند
key
کلیدی که برای اندیس گذاری رکورد به کار می رود.
addressing
روش آدرس دهی به یک محل چه به صورت ترتیبی یا اندیس یا مستقیم و...
aspect
روش ذخیره سازی و اندیس دهی به متن ها در سیستم بازیابی
aspects
روش ذخیره سازی و اندیس دهی به متن ها در سیستم بازیابی
indexes
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
benchmarks
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
benchmark
نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
indexed
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
index
علامت گذاری یک موضوع تا انتخاب شود و به شکل اندیس ذخیره شوند
explicit address
آدرسی در دوبخش است . یکی نقط ه ارجاع دیگری جابجایی یا مقدار اندیس
qisam
Access IndexedSequential Queued روش دستیابی ترتیبی اندیس دارصف بندی شده ethod
float
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floated
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
floats
اضافه بر آدرس اصلی به تمام اندیس ها یا آدرسهای مربوطه برای بررسی حجم حافظه که برنامه نیز دارد
queue
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queues
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queued
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
offsetting
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offset
مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
Web crawler
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند
california bearing ratio
اندیس مقاومت کالیفرنی نمایه کالیفرنی
machine address
آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
fluidal
مایع
fulidal
مایع
liquids
مایع
liquid
مایع
liquid/gas separator
مایع
aneroid
بی مایع
anti icing fluid
مایع ضد یخ
steepest
مایع
steep
مایع
water
مایع
watered
مایع
watering
مایع
waters
مایع
battery liquid
مایع باتری
liquid air
هوای مایع
liquescent
مایع شونده
liquescence
مایع شدگی
water glass
شیشه مایع
developer liquid
مایع فهور
furfuraldehyde
مایع الدئیدی
deicer
مایع ضدیخ
liquid foundation
کرم مایع
grume
مایع چسبناک
cutback bitumen
قیر مایع
liquefacient
مایع کننده
liquefaction
تبدیل به مایع
cryogenic liquid
مایع سرمازا
liquefaction
مایع شدن
liquefied gas
گاز مایع
liquid gas
گاز مایع
soluble glass
شیشه مایع
liquid ammonia
امونیاک مایع
pool cathode tube
لامپ مایع
pool tube
لامپ مایع
spinal fluid
مایع نخاعی
out back
چسب مایع
paraffin oil
پارافین مایع
pool cathode
کاتد مایع
pool rectifier
لامپ مایع
sealing liquid
مایع اب بندی
semifluid
نیم مایع
semiliquid
نیمه مایع
semiliquid
مایع غلیظ
semiliquid
مایع چسبنده
silicate of soda
شیشه مایع
sodium metasilicate
شیشه مایع
mercury pool tube
لامپ مایع
subaqueous
زیر مایع
lox
اکسیژن مایع
liquid exygen
اکسیژن مایع
liquid fuel
سوخت مایع
liquid glass
شیشه مایع
liquid hydrates
مایع هیدراتها
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
liquid nitrogen
نیتروژن مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
liquid propellant
خرج مایع
liquid propellant
سوخت مایع
liquid soap
صابون مایع
liquid state
حالت مایع
liquidly
بشکل مایع
liquified petroleum gas
گاز مایع
sodium silicate
شیشه مایع
liquid crystals
کریستال مایع
glues
چسب مایع
gluing
چسب مایع
sop
غذای مایع
liquid crystal
کریستال مایع
glueing
چسب مایع
sops
غذای مایع
condensation
مایع کردن
dissolving
<adj.>
مایع محلل
glue
چسب مایع
fluid
مایع متحرک
antidim
مایع ضد تشکیل مه
solvent
<adj.>
مایع محلل
vitrous humor
مایع زجاجیه
fluids
مایع متحرک
absorption liquid
مایع جذب
anti detonant
مایع ضد بدسوزی
resolvent
<adj.>
مایع محلل
solvents
مایع محلل
liquefacient
مایع ترشح کننده
liquidises
بصورت مایع دراوردن
superheated liquid
مایع ابر گرم
liquidize
بصورت مایع دراوردن
liquefiable
قابل تبدیل به مایع
dunk
در مایع فرو کردن
liquid rocket
راکت سوخت مایع
l.n.g
گاز مایع طبیعی
liquidized
بصورت مایع دراوردن
liquidizes
بصورت مایع دراوردن
liquidizing
بصورت مایع دراوردن
liquidised
بصورت مایع دراوردن
liquified natural gas
گاز مایع طبیعی
liquid membrance electrode
الکترود مایع غشایی
liquid propellant
خرج پرتاب مایع
liquid measure
مقیاس حجم مایع
liquid propellant
سوخت مایع موشک
eyewash
مایع چشم شویی
dunks
در مایع فرو کردن
dunking
در مایع فرو کردن
dunked
در مایع فرو کردن
liquid air container
مخزن هوای مایع
liquidising
بصورت مایع دراوردن
liquid air
هوای مایع شده
supercooled liquid
مایع ابر سرد
out back
مایع روان شده
filtrate
مایع زیر صافی
filtrate
مایع تصفیه شده
sealing compound
مایع درز بند
electrolytes
مایع کار الکترولیت
diergolic
سوخت مایع ثابت
diergolic
خرج مایع پایدار
electrolyte
مایع کار الکترولیت
soldering fluid
مایع لحیم کاری
coolant
مایع سرد کننده
coolant
مایع داخل رادیاتور
coolants
مایع سرد کننده
cn solution
گازاشک اور مایع
coolants
مایع داخل رادیاتور
csf
مایع مغزی- نخاعی
cerebro spinal fluid
مایع مغزی- نخاعی
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
fluidization
تبدیل به مایع شدن
gas liquid partitions chromatography
کروماتوگرافی گاز- مایع
gas liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع گاز
condensation
مایع کردن گاز
fluidize
تبدیل به مایع کردن
rapid curing cutback
قیر مایع زودگیر
slow curing cutback
قیر مایع دیرگیر
to strain a liquid
صاف کردن یک مایع
hypergol
مایع قابل اشتعال
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
liquify
گداختن تبدیل به مایع کردن
solgel
نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
soaks
بوسیله مایع اشباع شدن
soak
بوسیله مایع اشباع شدن
LCD
صفحه نمایش کریستال مایع
reflux
جریان برگشت مایع برگردان
regenerative cooling
استفاده از سرمای مایع ورودی
hydrothorax
تجمع مایع در حفره جنب
hydrocephaly
ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephalus
ازدیاد غیر عادی مایع
liquefy
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying
گداختن تبدیل به مایع کردن
grid pool tube
لامپ مایع شبکه دار
ascites
جمع شدن مایع در شکم
eutectic change
تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
desorption
جدا کردن گاز از مایع
cavitation
ایجاد حبابهای داخل یک مایع
thief sample
نمونه مایع مخزن ناو
liquefied
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquidated
از بین بردن مایع کردن
liquidates
از بین بردن مایع کردن
liquidating
از بین بردن مایع کردن
liquefies
گداختن تبدیل به مایع کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com