Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 98 (1 milliseconds)
English
Persian
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
Other Matches
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
shaven
تراشیده
graven
تراشیده
turned in thelathe
تراشیده
shaven chin
چانه تراشیده
shaving
چیز تراشیده
clean-shaven
ریش تراشیده
shavind
چیز تراشیده
ashlar
سنگ ساختمانی تراشیده
cut stone masonry
ساختمان با سنگهای تراشیده
parings
پوست تراشیده شده
paring
پوست تراشیده شده
tonsures
قسمت تراشیده سرکشیش
tonsure
قسمت تراشیده سرکشیش
feathering
[تزئینات با نگین تراشیده شده کوچک]
paleolithic age
روزگاری که مردم ازسنگهای تراشیده ادوات وافزار میساختند
ground glass
نوعی شیشه نورافشان که دارای سطحی تراشیده است
him who
انرا که
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
i saw it
انرا دیدم
had searched
انرا می یافتید
neither i or he sees it
نه من انرا می بینم نه او
lowlander
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i had it signed
انرا به امضاء رساندم
i do not have the courage
جرات انرا ندارم
i am out of p with it
دیگرحوصله انرا ندارم
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
i can make nothing of it
هیچ انرا نمیفهم
he sold the good ones
خوبهای انرا فروخت
give it a shake
انرا تکان دهید
give it a rinse
انرا بشویید یا اب بکشید
give it a twist
انرا پیچ بدهید
send it by post
با پست انرا بفرستید
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
abated
[سطح سنگ تراشیده شده یا کنده شده]
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
you have perhaps seen it
شاید انرا دیده باشید
i cannot a to buy that
استطاعت خرید انرا ندارم
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
it mokes it yet easier
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
we made heavy weather of it
انرا خیلی سخت دیدیم
shearling
گوسفندی که یک بار پشم انرا
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
i kind of liked it
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
i am out of p with it
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
you have perhaps seen it
ممکن است انرا دیده باشید
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
it is past reclaim
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
rackets
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
it will not bear repeating
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
vanishing cream
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
retro rocket
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
money spinner
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberries
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com