English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
bottom bounce انعکاس از کف دریا
Search result with all words
ice blink سفیدی افق از انعکاس دریا
Other Matches
echoed انعکاس صدا انعکاس موج
echoing انعکاس صدا انعکاس موج
echo انعکاس صدا انعکاس موج
echoes انعکاس صدا انعکاس موج
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
reflectiveness انعکاس
reaction انعکاس
reactions انعکاس
replication انعکاس
reflexion انعکاس
reflectance انعکاس
reactional انعکاس
reflection انعکاس
reflexible قابل انعکاس
reflexivity انعکاس پذیری
reflexibility انعکاس پذیری
echoing انعکاس صدا
reflection plane صفحه انعکاس
reflecting power قدرت انعکاس
echo انعکاس صدا
reflectance ink جوهر انعکاس
echoes انعکاس صدا
echoed انعکاس صدا
repercussion انعکاس برگشت
zigzag reflection انعکاس متعدد
reflectance قابلیت انعکاس
atmospheric refraction انعکاس جوی
first order reflection انعکاس مرتبه یک
anechoic بدون انعکاس
reflectors الت انعکاس
reflector الت انعکاس
internal reflection انعکاس درونی
reflexible انعکاس پذیر
rotational reflection axis محور چرخش انعکاس
catacoustics مبحث انعکاس صوت
reflecterize ایجاد انعکاس کردن
echo sounder انعکاس سنج صدا
reflectorize ایجاد انعکاس کردن
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
echo sounding عمق یابی انعکاس صوت
echo suppression جلوگیری یا تضعیف انعکاس صوت
baffle صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
antiphony انعکاس یا جواب سرود وموسیقی
baffled صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffles صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
brightness تغییر شدت انعکاس نور
baffling صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
catadioptrics مبحث انعکاس و انکسار نور
coastal refraction انعکاس ساحلی امواج رادیویی
homing mine مین حساس به انعکاس امواج
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
photogene انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
sunlight تابش افتاب انعکاس نور خورشید
snowblink انعکاس نور خورشید بر روی برف یا یخ
projective طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
keying interval فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
active mine مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
to the echo چنان بلند که تولید انعکاس صدا می نماید
luminaire دستگاه نورافکن مرکب ازحباب ودستگاه انعکاس نوروغیره
sky man انعکاس عکس برف یا زمین یاشکل ابها در ابرها
illumination by reflection روشن کردن منطقه از طریق انعکاس یا شکست نور
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
microphonics انعکاس صدای کار کردن ماشین الات در میکروفن
feedback پس دهی فیدبک انعکاس انرژی ازمداری به مدار دیگر
sky glow انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
side tone انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
glare انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glares انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
balances خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
balance خط ارتباطی که از هر سه توسط یک مدار متعادل بسته شده است تا از انعکاس سیگنال جلوگیری کند
mean sea level ارتفاع متوسط از سطح دریا ارتفاع متوسط اب دریا
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
illumination by diffusion روشن کردن منطقه از طریق انعکاس نور غیر مستقیم یاسایه روشن
water sky لکههای دریاچهای شکل درداخل ابرها شکل انعکاس تصویر دریاچه ها روی ابر
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
white out انحراف افق به علت انعکاس نور خورشید روی برف خطای تشخیص محل افق
asea به دریا
waterscape اب دریا
benthos ته دریا
bree دریا
at sea در دریا
asea در دریا
sea foam کف آب دریا
acajou دریا
ocean foam کف آب دریا
beach foam کف آب دریا
spume کف آب دریا
overboard در دریا
seabed کف دریا
cuttle bone کف دریا
meerschaum کف دریا
saltwater اب دریا
sea bed کف دریا
meerscham کف دریا
lough اب دریا
high tide مد دریا
holm دریا
high water line خط مد دریا
the blue دریا
the deep دریا
the wave دریا
d.j.'s locker ته دریا
sepiolite کف دریا
sea froth کف دریا
sea foam کف دریا
cuttlebone کف دریا
on the sea دریا
floods رو د دریا
seas دریا
sea دریا
merest دریا
channel دریا
mere دریا
main دریا
channeled دریا
flood رو د دریا
high water مد دریا
high tides مد دریا
channels دریا
ground کف دریا
channelled دریا
channeling دریا
flooded رو د دریا
seaports بندرساحلی دریا
seastrand دریا کنار
seaworthy اماده دریا
seaway دریا راه
seaside دریا کنار
seaward بسوی دریا
holding ground گیرایی کف دریا
heave of the sea زورخیزاب دریا
seapuss گرداب دریا
seaport دریا بندر
seaport بندرساحلی دریا
seaports دریا بندر
mare تاریکی دریا
sea breeze نسیم دریا
ranged حدودجذر و مد دریا
marooner دریا زن غارتگر
thalassophobia دریا هراسی
sea breezes نسیم دریا
waterside کنار دریا
shore کنار دریا
chlorinity غلظت اب دریا
range حدودجذر و مد دریا
seascape دورنمای دریا
mares تاریکی دریا
shipper دریا نورد
seaboards کرانه دریا
davy jones جنی دریا
dead in the water متوقف در دریا
seaboard کرانه دریا
seascapes دورنمای دریا
datum level سطح اب دریا
shore ساحل دریا
seagoing دریا نورد
seagoing دریا پیما
mal de mer ناخوشی دریا
maldemer ناخوشی دریا
man overboard ادم به دریا
marine transgression پیشروی دریا
sea board کناره دریا
sea bed بستر دریا
sea anchor لنگر دریا
sailer دریا نورد
naval aviation هوا دریا
high tide حداکثر مد دریا
ocean bound رهشپار دریا
high tides حداکثر مد دریا
poseidon خدای دریا
on shore winds دریا باد
pelagic ساکن دریا
out bound رهسپار دریا
sea born زاده دریا
sea coast کرانه دریا
sea coast ساحل دریا
shipman دریا نورد
seagoer دریا نورد
sea shore کرانه دریا
seagirt محاط دریا
seacraft دریا نوردی
seacoast دریا کنار
seacoast ساحل دریا
seaborne دریا برد
sea water damage خسارت اب دریا
sea state وضعیت دریا
sea state حالت دریا
sea sickness دریا گرفتگی
sea purse گرداب دریا
sea girt دریا بست
sea duty خدمت دریا
sea cock شیر دریا
oversea انطرف دریا
strand کنار دریا
seabirds مرغ دریا
foreshore کنار دریا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com