Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
provisional frame
ان بخش از بازی بولینگ که گوی موقعی پرتاب شده که بخش قبلی مورد اعتراض است
Other Matches
provisional ball
گویی که به علت گم شدن یاخروج گوی قبلی از محدوده مورد استفاده قرار میگیردگویی که هنگام پرتاب شدن پرتاب قبلی خطا یا مورداعتراض بوده
skittles
بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
challenged
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenges
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge
مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
frame
مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
inning
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
semi spinner
پرتاب دورانی گوی بولینگ
semi roller
پرتاب دورانی گوی بولینگ
spared
انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
spare
انداختن هر 01 میله بولینگ بادو پرتاب
impugns
مورد اعتراض قراردادن
impugned
مورد اعتراض قراردادن
impugn
مورد اعتراض قراردادن
impugning
مورد اعتراض قراردادن
contests
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contesting
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
contested
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
impugning
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugned
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
contest
مورد تردید یا اعتراض قراردادن
impugn
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
impugns
مورد اعتراض یا تکذیب قراردادن
bowling alley
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
bowling alleys
مسیری که توپ بولینگ را در راستای آن به سوی هدف پرتاب میکنند
litigated
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
questioned
مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
litigates
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigating
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
litigate
دعوی کردن مورد اعتراض قراردادن
questions
مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
question
مورد تردیدیا اعتراض قرار دادن
bowl
بازی بولینگ
bowls
بازی بولینگ
bowling
بازی بولینگ
condemning
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemn
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
condemns
مورد اعتراض قرار دادن تخط ئه کردن
tenpin
بازی بولینگ ده میلهای
kingpin
میله بازی بولینگ
bowl
مسابقه وجشن بازی بولینگ
bowls
مسابقه وجشن بازی بولینگ
flat ball
گوی بولینگ خارج از بازی
flat apple
گوی بولینگ خارج از بازی
ten strike
ضربت بازی بولینگ ده میلهای
ninepin
بازی بولینگ با 9 میله چوبی
perfect game
یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
free wheeling
بازی بدون نقشه قبلی
candlepins
بازی بولینگ با گویهای کوچک بی سوراخ
curling stone
سنگ مخصوص بازی بولینگ روی چمن
lawn bowling
بازی بولینگ روی چمن باتوپهای چوبی
open frame
هر بخش از بازی بولینگ باناتوانی در انداختن تمام میله ها
lanes
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
lane
مسیر هریک از دوندگان یاشناگران خط پرتاب ازاد مسیر گوی بولینگ خط شناگر
hoop-las
بازی پرتاب حلقه
quoits
بازی پرتاب حلقه
hoop-la
بازی پرتاب حلقه
horseshoe pitching
بازی پرتاب نعل
horseshoes
بازی پرتاب نعل
hoopla
بازی پرتاب حلقه
mat
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mats
زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
tenpin
میله بطری شکل مخصوص بازی 01 میله بولینگ
presentiment
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiments
عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
protestingly
بطور اعتراض ازروی اعتراض
triple option
بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
somewhen
یک موقعی
when
موقعی که
times
زمانی موقعی
impertinence
نابهنگامی بی موقعی
timed
زمانی موقعی
time
زمانی موقعی
impertinency
نابهنگامی بی موقعی
the time arrives that
موقعی می رسدکه
prior admission
اجازه پرواز قبلی هوایی اجازه عبور قبلی
free drop
پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
one plus one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
one and one
جایزه پرتاب دوم اگر پرتاب اول گل شود
pentathlons
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
pentathlon
مسابقه پنجگانه شامل پرش طول و پرتاب نیزه و دو 002متر و پرتاب دیسک و دو0051 متر
interlunary
موقعی که ماه نامریی است
when does the bill fall due ?
سررسید برات چه موقعی است
interlunar
موقعی که ماه نامریی است
throw
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
throwing
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
ballistics
مبحث پرتاب گلوله واجسام پرتاب شونده
throws
ناگه وازا پرتاب وزنه پرتاب چکش
protest
اعتراض اعتراض کردن
protesting
اعتراض اعتراض کردن
protests
اعتراض اعتراض کردن
protested
اعتراض اعتراض کردن
oestrual
در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
Mahogany was once abundant
[prolific]
in the tropical forests.
یک موقعی چوب ماهون در جنگل های استوایی فراوان بود.
psychological moment
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
shinny
بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
command ejection
پرتاب کابین خلبان با فرمان سیستم پرتاب خودکار کابین
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
refire time
زمان لازم بد از پرتاب موشک برای اماده شدن سکوی پرتاب برای موشک بعد
do while
یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
harlequinade
بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
cutthroat
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay
بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game
وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
fire fight
ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
kiss in the ring
بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney
بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick
با کارت شعبده بازی کردن
[ورق بازی]
dib
ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
harlepuinade
نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic
امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
crampet game
بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
deathlon
مسابقه دهگانه شامل دو001 متر و دو 004 طول ودو 0051 متر و دو 011 متربا مانع و پرش طول و پرتاب دیسک و پرش با نیزه و پتاب نیزه و پرتاب وزنه و پرش ارتفاع
Bureaucracy . Red tape .
کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
attainder
سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
curled
بولینگ روی یخ
bowling alley
تالار بولینگ
curls
بولینگ روی یخ
bowling alleys
تالار بولینگ
maples
میلههای بولینگ
curl
بولینگ روی یخ
bocci
بولینگ ایتالیایی
predecessor
قبلی
predecessors
قبلی
one-time
قبلی
fore
قبلی
foregone
قبلی
preceding
قبلی
prior
قبلی
previous
قبلی
ex
قبلی
ex-
قبلی
aforetime
قبلی
delivery error
اشتباه پرتاب اشتباه در سیستم پرتاب
protest
اعتراض
remonstrance
اعتراض
protests
اعتراض
protested
اعتراض
contestation
اعتراض
protestation
اعتراض
condemnation
اعتراض
protesting
اعتراض
protestations
اعتراض
objection
اعتراض
power of reservation
حق اعتراض
exception
اعتراض
challenged
اعتراض
challenges
اعتراض
impugnation
اعتراض
impugnment
اعتراض
impeachment
اعتراض
condemnations
اعتراض
exceptions
اعتراض
objections
اعتراض
animadversion
اعتراض
challenge
اعتراض
skittle
میله چوبی بولینگ
dead
گوی بولینگ ضعیف
mother-in-law
میله شماره 7 بولینگ
mothers-in-law
میله شماره 7 بولینگ
carry
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carrying
انداختن یک یا دو میله بولینگ
director
سرپرست تیم بولینگ
directors
سرپرست تیم بولینگ
lawn bowling
بولینگ روی چمن
candlepin
میله باریک بولینگ
bowling bag
ساک بازیگر بولینگ
nine pins
نوعی بولینگ قدیمی
dutchman
بازیگر بولینگ هلندی
headpin
میله شماره 1 بولینگ
kingpin
میله شماره 5 بولینگ
ball return
بازگشت گوی بولینگ
carries
انداختن یک یا دو میله بولینگ
carried
انداختن یک یا دو میله بولینگ
backgrounds
معلومات قبلی
background
معلومات قبلی
pre arrengement
قرار قبلی
premeditated
با قصد قبلی
pre arrangement
قرار قبلی
chains
از کلمه قبلی
predilection
تمایل قبلی
preview
اطلاع قبلی
precognition
اطلاع قبلی
chain
از کلمه قبلی
preexistence
موجودیت قبلی
preengagement
تعهد قبلی
preformation
تشکیل قبلی
pregiurement
احتساب قبلی
precompression
تراکم قبلی
predispostion
تمایل قبلی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com