English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
learn اگاهی یافتن
learns اگاهی یافتن
to come to know اگاهی یافتن
Search result with all words
to obtaini. on anything درباره چیزی اگاهی یافتن
Other Matches
propagating گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagate گشترش یافتن یا نشر یافتن
trial and error <idiom> یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
conizance اگاهی
ideas اگاهی
inkling اگاهی
advertisements اگاهی
consciousness حس اگاهی
perceptions اگاهی
acquaintances اگاهی
notice اگاهی
perception اگاهی
noticing اگاهی
cogency اگاهی
intimation اگاهی
intimations اگاهی
intelligence اگاهی
notices اگاهی
noticed اگاهی
consciousness اگاهی
idea اگاهی
mindfulness اگاهی
i.e. اگاهی
information اگاهی
appreciation [awareness] حس اگاهی
monition اگاهی
conscience [archaic for: consciousness] حس اگاهی
knowledge اگاهی
conscious mind حس اگاهی
awareness حس اگاهی
informational اگاهی
awareness اگاهی
cognizance شناسایی اگاهی
knowledge base پایگاه اگاهی
knowledge domain قلمرو اگاهی
coconsciousness اگاهی ثانوی
coconscious اگاهی ثانوی
class consciousness اگاهی طبقهای
criminal investigation department اداره اگاهی
to give intelligence اگاهی دادن
to give notice اگاهی دادن
to give the alarm اگاهی دادن
to give to understand اگاهی دادن
knowledge engineer مهندسی اگاهی
knowlege representation نمایش اگاهی
group consciousness اگاهی گروهی
informants اگاهی دهنده
precognition پیش اگاهی
the infinitive mood مصدر اگاهی
conversancy اگاهی کامل
conversance اگاهی کامل
forebedement اگاهی از پیش
foredknowlege اگاهی از پیش
the d. poliee اداره اگاهی
auguries پیش اگاهی
informatory اگاهی بخش
meta knowledge اگاهی غیرنمادین
information theory نظریه اگاهی
letter of a اگاهی نامه
informant اگاهی دهنده
foreknowledge اگاهی از پیش
notified اگاهی دادن
awakened اگاهی یافته
inform اگاهی دادن
apprise اگاهی دادن
criminal i. department اداره اگاهی
informing اگاهی دادن
informs اگاهی دادن
apprises اگاهی دادن
advertisers اگاهی دهنده
notifying اگاهی دادن
transinformation اگاهی متقابل
monitors اگاهی دهنده
monitored اگاهی دهنده
monitor اگاهی دهنده
notifies اگاهی دادن
apprising اگاهی دادن
augury پیش اگاهی
notify اگاهی دادن
prescience اگاهی از پیش
advertiser اگاهی دهنده
for your information برای اگاهی شما
foretell ازپیش اگاهی دادن
Scotland اداره اگاهی در لندن
foreknow از غیب اگاهی داشتن
sensibleness عملی بودن اگاهی
foretells ازپیش اگاهی دادن
foretelling ازپیش اگاهی دادن
sciences علم طبیعی اگاهی
foretold از پیش اگاهی داد
we are informed by him that محترما` اگاهی میدهد که
you are advised that به شما اگاهی میدهد
alarum : هشدار اگاهی از خطر
dopes اگاهی داروی مخدر
alarms : هشدار اگاهی از خطر
alarmingly : هشدار اگاهی از خطر
science علم طبیعی اگاهی
alarm : هشدار اگاهی از خطر
immediacy اگاهی حضور ذهن
dope اگاهی داروی مخدر
alarmed : هشدار اگاهی از خطر
subliminal خارج ازمرحله اگاهی
subliminally خارج ازمرحله اگاهی
to keep the track of something پیوسته ازچیزی اگاهی داشتن
briefed کوتاه کردن اگاهی دادن
brief کوتاه کردن اگاهی دادن
briefest کوتاه کردن اگاهی دادن
briefer کوتاه کردن اگاهی دادن
monitory وابسته به اخطار یا اگاهی یاانگیزه
enlightement روشنی فکر اگاهی حقیقی
self awareness اگاهی از خود خویشتن شناسی
forecasts از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
it came to my knowledge من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
forecasted از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
forecast از پیش اگاهی دادن یاحدی زدن
know allmen by these presents بموجب این سندعموم را اگاهی میدهد
intelligently از روی هوش ازروی اگاهی و بصیرت
agents provocateurs مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
i have no idea of that هیچ اگاهی از ان ندارم نمیتوانم تصور کنم چه چیزاست
agent provocateur مامور اگاهی که با لباس مبدل در باندی کار میکند
to off an agreement قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
check string ریسمان درشکه که مسافربوسیله ان راننده رابه ایست کردن اگاهی
fenders علائمی که جهت اگاهی ازوضع جاده در راهها نصب میشود
private d. کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
book اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to put any one up to something کسیرا از چیزی اگاهی دادن کسیرادر کاری دستور دادن
prity to any one's designs اگاهی از مقاصدنهانی کسی محرمیت نسبت مقاصد کسی
presentment اطلاع هیات منصفه دادگاه جنایی از وقوع جرم درصورتی که مبنی بر مشاهده یا اگاهی خود ایشان بوده بر مبنای کیفرخواست تنظیمی نباشد
subjective فلسفه مبتنی بر اعتقاد به اصالت ادراکات ذهنی ومحدودیت اگاهی انسان صرفا" به همین ادراکات درون گرایی
i have no knowledge of it هیچ اگاهی از ان ندارم اطلاعی از ان ندارم
preconsclous قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
detecting یافتن
detected یافتن
detect یافتن
discovers یافتن
discovering یافتن
find یافتن
finds یافتن
detects یافتن
discover یافتن
discovered یافتن
the i [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
acceding راه یافتن
overcome غلبه یافتن
overcomes غلبه یافتن
overcoming غلبه یافتن
diverge انشعاب یافتن
diverged انشعاب یافتن
diverges انشعاب یافتن
recover بهبودی یافتن
acceding دست یافتن
accedes راه یافتن
accede دست یافتن
accede راه یافتن
acceded دست یافتن
acceded راه یافتن
expands بسط یافتن
accedes دست یافتن
recovering بهبودی یافتن
expand بسط یافتن
attains دست یافتن
achieving دست یافتن
luxuriating شکوه یافتن
achieve دست یافتن
achieved دست یافتن
achieves دست یافتن
attain دست یافتن
luxuriates شکوه یافتن
attaining دست یافتن
attained دست یافتن
recovers بهبودی یافتن
luxuriate شکوه یافتن
luxuriated شکوه یافتن
prefer ترجیح یافتن
expanding بسط یافتن
preferring ترجیح یافتن
prefers ترجیح یافتن
specialization تخصص یافتن
overpowers استیلا یافتن بر
overpowered استیلا یافتن بر
to alter [to] تغییر یافتن
recuperate بهبودی یافتن
recuperated بهبودی یافتن
recuperates بهبودی یافتن
recuperating بهبودی یافتن
overpower استیلا یافتن بر
to get back on one's feet بهبودی یافتن
alter تغییر یافتن
altered تغییر یافتن
altering تغییر یافتن
alters تغییر یافتن
to peter out نقصان یافتن
lessens تقلیل یافتن
lessening تقلیل یافتن
conquer پیروزی یافتن بر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com