English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
diplococcal ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
diplococcic ایجاد شده بوسیله باکتری اوره
Other Matches
diplococcus باکتری اوره
projective طرحی ایجاد شده بوسیله انعکاس یاتصویر
ultraviolet ایجاد شده بوسیله اشعه ماورا بنفش یافرابنفش
linocut چاپی که بوسیله کلیشه روی مشمع ایجاد میگردد
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
parthenogenesis ایجاد مولود بوسیله جنس مونث بدون عمل لقاح
tramp اوره بودن
urea اوره بفرمول 2
tramped اوره بودن
tramps اوره بودن
polynonamethylene urea پلی نونامتیلن اوره
micro or ganism باکتری
microphyte باکتری
antibacteria ضد باکتری
bactericide باکتری کش
bacteria باکتری
electromagnetism پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
bacterial وابسته به باکتری
aerobic bacteria باکتری هوازی
anaerobic bacteria باکتری بیهوازی
bacteria باکتری ترکیزه
bacteriological باکتری شناسی
bacteriology باکتری شناسی
bacteriolysis انهدام باکتری
bacteriophagy باکتری خواری
phage باکتری خوار
bactericidal نابود کنندهء باکتری
bacterization تحت تاثیر باکتری
spirochaeta هر نوع باکتری مارپیچ
spirochaete هر نوع باکتری مارپیچ
chemosynthesis سنتز باکتری شیمیایی
denitrifying bacteria باکتری کاهنده نیترات
hexachlorophene ماده متبلور باکتری کش
spirochete هر نوع باکتری مارپیچ
ActiveX سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
bacterize تحت تاثیر باکتری قراردادن
bacteriolysis مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه
bacteriologic مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
with بوسیله
via بوسیله
perprep بوسیله
per بوسیله
by بوسیله
thruogh the a of بوسیله
by the instrumentality of بوسیله
by dint of بوسیله
whereby که بوسیله ان
at the hand of بوسیله
of بوسیله
wherewithal که بوسیله ان
osmose نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
per pais بوسیله کشور
per pais بوسیله مملکت
hydrolysis تجزیه بوسیله اب
by depty بوسیله نماینده
municipally بوسیله شهرداری
hydromancy تفال بوسیله اب
by the f. بوسیله لمس
electrically بوسیله برق
by wire بوسیله تلگراف
pours تراوش بوسیله ریزش
infiltration پالایش بوسیله تراوش
baptizes بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
postage حمل بوسیله پست
to pick thanks بوسیله سخن چینی
pour تراوش بوسیله ریزش
poured تراوش بوسیله ریزش
electric chair اعدام بوسیله برق
photogelatin process چاپ بوسیله ژلاتین
phototypography چاپ بوسیله عکسبرداری
seagirt محصور بوسیله دریا
pipage ترابری بوسیله لوله
pipe down بوسیله شیپور یا نای
pipeage ترابری بوسیله لوله
radar scan مراقبت بوسیله رادار
pouring تراوش بوسیله ریزش
intuitively بوسیله درک مستقیم
dragonnades بوسیله سواره نظام
baptised بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
semaphore مخابره بوسیله پرچم
windswept بوسیله باد جاروشده
diathermy معالجه بوسیله حرارت
aeromancy تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics معالجه بوسیله هوا
brew بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
churns بوسیله اسباب گردنده
churned بوسیله اسباب گردنده
baptises بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
electromotive متحرک بوسیله برق
eluviation انتقال بوسیله بادوباران
baptizing بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brewed بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
baptized بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
leaching تصفیه بوسیله شستشو
baptize بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
lapped joint اتصال بوسیله پوشش
in propria persona بوسیله خود شخص
hydromancer تفال زننده بوسیله اب
hydrolyze بوسیله اب تجزیه شدن
baptising بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
galvanography روی مس بوسیله اندودکهربایی
churn بوسیله اسباب گردنده
to scent out بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
patent بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
traingulation پیمایش بوسیله مثلثات
windblown در حرکت بوسیله باد
sent via e-mail بوسیله ایمیل فرستاده شد
patents بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
photolighograph عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
self appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
embolic مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
waterborne حمل شده بوسیله اب اب برد
photomap نقشه برداری بوسیله عکاسی
soak بوسیله مایع اشباع شدن
wet down بوسیله اب پاشی خیس کردن
soaks بوسیله مایع اشباع شدن
self-appointed منصوب شده بوسیله خویشتن
platinotype عکاسی بوسیله املاح پلاتین
nettle بوسیله گزنه گزیده شدن
pyretotherapy معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
shield بوسیله سپر حفظ کردن
shields بوسیله سپر حفظ کردن
lightproof غیرقابل نفوذ بوسیله نور
argon arc welding جوش قوسی بوسیله گازارگون
nettles بوسیله گزنه گزیده شدن
wigwag ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
photoengraving گراور سازی بوسیله عکاسی
electrotype بوسیله برق چاپ کردن
lyophiled خشک شده بوسیله انجمادسخت
container transport حمل و نقل بوسیله کانتینر
lip-reads کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
chemical warfare جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
massotherapy معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
electro magnetism تولید خواص مغناطیسی بوسیله
hyphenate بوسیله خط دارای فاصله کردن
cathodogeaph بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
wirephoto بوسیله بی سیم عکس فرستادن
phonendoscope اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
lyophil خشک شده بوسیله انجمادسخت
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
electrometallurgy ذوب فلزات بوسیله برق
hydropathy معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
mail order سفارش کالا بوسیله پست
suicide bombing قصد کشت بوسیله خودکشی
photocopied رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying رونوشت برداری بوسیله عکاسی
latch بوسیله کلون محکم کردن
suicide attack قصد کشت بوسیله خودکشی
self administered اداره شونده بوسیله خویشتن
lure بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured بوسیله تطمیع بدام انداختن
by no one else از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
self service کمک بوسیله خود شخص
sporogony تولید مثل بوسیله هاگ
in law خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
the block مردن بوسیله گردن زنی
incuse نقش شده بوسیله چکش
hydrophilous گرده افشانی کننده بوسیله اب
telekinesis حرکت اجسام بوسیله ارواح
instantiate معرفی کردن بوسیله کنسرت
intercommunication system ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
latches بوسیله کلون محکم کردن
stethoscopy معاینه بوسیله گوشی طبی
step down کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
steam propulsion of ships راندن کشتی ها بوسیله بخار
seaborne بوسیله کشتی حمل شده
lures بوسیله تطمیع بدام انداختن
rocket propulsion حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
self-service کمک بوسیله خود شخص
rainwash شسته شده بوسیله باران
rainwash شستشوی چیزی بوسیله باران
hit wicket انداختن میله بوسیله خودتوپزن
radiophotograph انتقال عکس بوسیله رادیو
semaphore بوسیله پرچم مخابره کردن
radiogram عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiograms عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
perfusion غسل تعمید بوسیله اب پاشی
to buy something at an auction چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
grout stop اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
chafing بوسیله اصطکاک گرم کردن
roentgenoscopy معاینه بوسیله اشعه مجهول
chafe بوسیله اصطکاک گرم کردن
photocopy رونوشت برداری بوسیله عکاسی
chafes بوسیله اصطکاک گرم کردن
luring بوسیله تطمیع بدام انداختن
he voted by proxy بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
hydrometallurgy استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
homologate تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
faradize بوسیله القای برق معالجه کردن
galanty show نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
electrocardiogram ثبت ضربان قلب بوسیله برق
polices بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com