Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
ideologist
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
Other Matches
ideologue
ایده ئولوگ
representationalist
معتقد بفلسفه ایده هاو افکار
karyosystematice
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
She wasn't any too pleased about his idea.
او
[زن]
در مورد ایده او
[مرد]
خیلی خوشحال نبود.
sub judice
مورد مطالعه دادگاه
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
structuralism
بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
doctrine
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
geopolitic
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
feasability study
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
principled
دارای اصول وعقاید
religious sentiments
احساسات وعقاید مذهبی
vassals
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
vassal
رعیتی که در ملک مورد تیول کار میکند
toryism
اصول وعقاید حزب محافظه کار
methodize
در اصول وعقاید دینی سخت گیری کردن
immunogenetics
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
arithmetic
دستورالعمل برنامه که در آن عملگر عمل مورد نظر را برای اجرا مشخص میکند
logic seeking
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
highlight bar
میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
tender
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendering
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tendered
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
tenderest
وجهی که خوانده برای اثبات امادگیش در مورد ادای دین خواهان به دادگاه عرضه میکند
declaratory statute
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
puffer
کسی که در حراج از طرف صاحب مال مورد حراج شرکت میکند
lead in page
صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
movable
نوک دیسک مغناطیسی که در روی دیسک حرکت میکند تا به شیار مورد نظر برسد
search
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searchingly
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
declaration of trust
افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
breast
افکار
breasts
افکار
good deeds
افکار نیکو
train of thought
رشته افکار
thoughts
افکار خیال
daydream
افکار پوچ
thought
افکار خیال
musing
غرق در افکار
daydreaming
افکار پوچ
daydreamed
افکار پوچ
ideas if reference
افکار عطفی
concept
زاییده افکار
brainchild
زاییده افکار
idea
زاییده افکار
public opinion
افکار عمومی
internal conception
زاییده افکار
conception
زاییده افکار
daydreams
افکار پوچ
wishful thinking
افکار واهی و پوچ
cardinal sin
عملمغایر با افکار عمومی
parochialism
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
vox populi
اراء یا افکار مردم
To have enlightened ideas. To be an intellectual.
افکار روشنی داشتن
In deference to public opinion.
به احترام افکار عمومی
mind reader
کاشف افکار دیگران
mind reading
کشف افکار دیگران
telepathy
ارتباط افکار با یکدیگر
mind readers
کاشف افکار دیگران
strong minded
دارای افکار مردانه
cleanest
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleaned
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans
کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
ideals
ایده ال
concepts
ایده
ideal
ایده ال
ideas
ایده
ideass
ایده ها
conceptss
ایده ها
trust
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusts
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
trusted
تاسیس به خصوصی است در حقوق انگلوساکسون که در ان شخصی مالی را به شخص دیگری منتقل میکند واین شخص متعهد میشودامور خاصی را نسبت به شخص ثالث انجام دهد و یابه طور کلی اموری را که مورد نظر موسس بوده بجااورد
ideology
مبحث افکار وارزوهای باطنی
bemuse
غرق افکار شاعرانه کردن
ideologies
مبحث افکار وارزوهای باطنی
to think out loud
افکار خود را
[بلند]
گفتن
to think aloud
افکار خود را
[بلند]
گفتن
idealogy
مبحث افکار وارزوهای باطنی
egghead
روشنفکر دارای افکار بلند
self revelation
افشاء افکار واحساسات شخصی
eggheads
روشنفکر دارای افکار بلند
To pick other peoples brains.
از افکار دیگران استفاده کردن
ideal rectifier
یکسوکننده ایده ال
ideal rocket
راکت ایده ال
ideal solenoid
سولنئید ایده ال
ideal solenoid
سولنوئید ایده ال
ideal solution
محلول ایده ال
idealist
ایده الیست
egoideal
ایده ال نفسانی
ideal position
وضعیت ایده ال
ideal capacitor
خازن ایده ال
ideal fluid
سیال ایده ال
ideal galvanic cell
باطری ایده ال
ideal gas
گاز ایده ال
ideal dielectric
دی الکتریک ایده ال
ideal crystal
کریستال ایده ال
ideal conductor
هادی ایده ال
ideal position
پوزیسیون ایده ال
ideal efficiency
بازده ایده ال
ideal solenoid
پیچک ایده ال
ideal efficiency
راندمان ایده ال
ideologically
ایده ئولوژیک
ideological
ایده ئولوژیک
take it
<idiom>
ایده گرفتن
optimal distribution
توزیع ایده ال
merit goods
کالاهای ایده ال
optimum point
نقطه ایده ال
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
I don't know what to make of him.
من افکار او
[مرد]
را درک نمی کنم.
cause cTlFbre
موردیکهنظر افکار عمومیرا بهخود جلبکند
ideal no load voltage
ولتاژ بی باری ایده ال
ideal galvanic cell
سلول گالوانیکی ایده ال
ideal electron gas
گاز االکترون ایده ال
ideal rectangular pulse
پالس مربعی ایده ال
best thing since sliced bread
<idiom>
[یک ایده یا نقشه خوب]
ideological relations
روابط ایده ئولوژیک
nonideal gas
گاز غیر ایده ال
idealist
معتقد به ایده الیسم
ideal conductivity
قابلیت هدایت ایده ال
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
ideal no load d.c. voltage
ولتاژ "دی .سی " بی باری ایده ال
ideologue
سازنده ایده ئولوژی
A dialogue .
گفت وشنود ( بحث وتبادل افکار ونظریات )
ideal magnetization curve
منحنی مغناطیس کنندگی ایده ال
dialectical idealism
مکتب جدلی ایده الی
platonism
فلسفه ایده الی شدن
Utopias
دولت یا کشور کامل و ایده الی
Utopia
دولت یا کشور کامل و ایده الی
platonize
پیرو فلسفه ایده الی شدن
mathematical
نمایش سیستم با ایده ها و فرمولهای ریاضی
intrusive thoughts
اندیشه هایی که بی اراده شخص بخاطرش می اید افکار فضول
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
afrocentric
<adj.>
تاکید بر ایده ها، سبک و ارزش های آفریقایی
idealising
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealises
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealize
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizes
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealised
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealized
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
idealizing
بصورت ایده ال در اوردن صورت خیالی و شاعرانه دادن
It was an enjoyable performance, if less than ideal.
این نمایشی لذت بخشی بود اگرچه کاملا ایده آل نبود.
offhandedly
بی مطالعه
offhanded
بی مطالعه
off hand
بی مطالعه
reading
مطالعه
studying
مطالعه
readings
مطالعه
study
مطالعه
studies
مطالعه
perusal
مطالعه
extemporarily
بی مطالعه
etude
مطالعه
extemporal
بی مطالعه
chrles' law
در گازهای کامل یا ایده ال در فشار ثابت دما و حجم نسبت مستقیم دارند
idealism
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
studied
از روی مطالعه
at sight
بی مطالعه قبلی
scrutinize
مطالعه کردن
unstudied
مطالعه نشده
examine
مطالعه کردن
look into
مطالعه کردن
motion study
مطالعه ی حرکت
studios
اطاق مطالعه
survey
مطالعه مجمل
portable standard
چراغ مطالعه
study habits
عادتهای مطالعه
lucubration
مطالعه سخت
system study
مطالعه سیستم
studio
اطاق مطالعه
survey
مطالعه کردن
surveys
مطالعه مجمل
surveyed
مطالعه مجمل
investigate
مطالعه کردن
inspect
مطالعه کردن
explore
مطالعه کردن
enquire into
مطالعه کردن
analyze
[American]
مطالعه کردن
determine
مطالعه کردن
assay
مطالعه کردن
check
مطالعه کردن
dissect
[analyse]
مطالعه کردن
bolt
[examine]
مطالعه کردن
study
مطالعه کردن
evaluate
مطالعه کردن
analyse
[British]
مطالعه کردن
feasibility study
مطالعه امکانپذیری
impromptu
بی مطالعه تصنیف
praxeology
مطالعه رفتارانسان
ethnography
مطالعه علمی نژادها
geologic survey
مطالعه زمین شناسی
well-read
اهل مطالعه و تحقیق
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com