English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (9 milliseconds)
English Persian
radioisotope ایزوتوپ پرتو افشان
Other Matches
radioactive پرتو افشان تابش دار
radioisotope ایزوتوپ
isotopes ایزوتوپ
isotope ایزوتوپ
isotopes جسم ایزوتوپ
isotope separation جداسازی ایزوتوپ
radioisotope رادیو ایزوتوپ
radioisotope ایزوتوپ پرتوزا
stable isotope ایزوتوپ پایدار
isotope جسم ایزوتوپ
isotope enrichment تقویت ایزوتوپ
izod impact strength استحکام ضربه ایزوتوپ
kinetic isotope effect اثر سینتیکی ایزوتوپ
infrared ray اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
actinouranium ایزوتوپ اورانیوم بوزن اتمی 532
spray افشان
sprayed افشان
curved design افشان
multicore افشان
sprays افشان
fog nozzle مه افشان
spraying افشان
benign scarlet fever گل افشان
multicore cable کابل افشان
sower تخم افشان
sowing machine بذر افشان
multi conductor cable کابل افشان
winnowwing fan باد افشان
injector نفت افشان
seeder بذر افشان
irradiant نور افشان
panicle ارایش افشان
pollinator گرده افشان
beehive shaped charge خرج افشان
polliniferous گرده افشان
pollinizer گرده افشان
braided wire سیم افشان
corn dril تخم افشان
corn drill بذر افشان
relucent نور افشان
shrapnel گلوله افشان
atomisers سوخت افشان
atomizer سوخت افشان
atomizers سوخت افشان
puffball سماروق گرده افشان
puffballs سماروق گرده افشان
pollenizer درخت نر گرده افشان
pollenizer درخت گرده افشان
plaster charge خرج انفجاری افشان
luculent نور افشان واضح
canisters محفظه گلوله افشان
canister محفظه گلوله افشان
fragmentation ضد نفر گلوله افشان
self fruitful بخود بخودگرده افشان
winnow باد افشان کردن
fluidize باد افشان ساختن
beehives گلوله افشان شراپنل
beehive گلوله افشان شراپنل
paniculate خوشهای دارای گلهای افشان
seedsman بذر افشان تخم گیاه فروش
aegis پرتو
rayon پرتو
straight line پرتو
ray پرتو
beamless بی پرتو
radiation پرتو
reaction پرتو
reactions پرتو
radioactive پرتو زا
beam پرتو
rontgen rays پرتو X
shaft پرتو
shafts پرتو
rayless بی پرتو
beams پرتو
radiancy پرتو
radiance پرتو
irradiative پرتو افکن
x rays پرتو ایکس
x radiation پرتو ایکس
image ray پرتو تصویر
illuminating beam پرتو نور
illuminating beam پرتو روشنایی
gamma ray پرتو گاما
gamma radiation پرتو گاما
rontgen rays پرتو مجهول
roentgen ray پرتو ایکس
luminesce پرتو افکندن
silvery rays پرتو سیمین
radar beam پرتو رادار
posivite ray پرتو مثبت
light ray پرتو نور
light beam پرتو نور
sun beam پرتو افتاب
roentgen ray پرتو رونتگن
radiotherapy پرتو درمانی
ionic ray پرتو یونی
illuminate پرتو افکندن
X-ray پرتو ایکس
X-ray پرتو رونتگن
X-rayed پرتو ایکس
X-rayed پرتو رونتگن
X-raying پرتو ایکس
gleaming پرتو انی
X-raying پرتو رونتگن
projector پرتو افکن
projectors پرتو افکن
radiology پرتو شناسی
radiating پرتو افکندن
sunbeam پرتو افتاب
sunbeams پرتو افتاب
illuminates پرتو افکندن
illuminating پرتو افکندن
gleam پرتو انی
gleamed پرتو انی
gleams پرتو انی
radiate پرتو افکندن
radiated پرتو افکندن
radiates پرتو افکندن
cosmic rays پرتو کیهانی
irradiation پرتو افکنی
actiniform پرتو مانند
eradiation پرتو افکنی
eradiate پرتو افکندن
cathode rays پرتو کاتدی
corpuscular ray پرتو ذرهای
cosmic radiation پرتو کیهانی
primary cosmic rays پرتو کیهانی
cosmicray پرتو کیهانی
double beam پرتو مضاعف
electron beam پرتو الکترون
canal rays پرتو کانالی
fire light پرتو اتش
beta radiation پرتو بتا
an incident ray پرتو ساقط
actinometry پرتو سنجی
alpha rediation پرتو الفا
anode rays پرتو اندی
actinolagy پرتو شناس
hard radiation تابش یا پرتو سخت
The Physics of Radiation Protection فیزیک محافظت از پرتو
to pour rays پرتو افکندن یا پاشیدن
x ray analysis تحلیل پرتو ایکس
x ray apparatua دستگاه پرتو ایکس
x ray diffraction پراش پرتو ایکس
x ray microdiffraction پراش پرتو ایکس
projection تجسم پرتو افکنی
x ray tube لامپ پرتو ایکس
projections تجسم پرتو افکنی
extraordinary ray پرتو غیر عادی
Health physics فیزیک محافظت از پرتو
hard x ray پرتو ایکس سخت
beamy شاخ دار پر پرتو
shafts تیرانداختن پرتو افکندن
shaft تیرانداختن پرتو افکندن
roentgen diffractometry بلورنگاری پرتو ایکس
alpha radiation وقوع طبیعی پرتو
soft x rays پرتو ایکس کم نفوذ
x ray crystallography بلورنگاری پرتو ایکس
cathod ray tube لوله پرتو کاتدی
electron beam deflection system سیستم شکست پرتو الکترونی
rontgenogram عکسی که با پرتو مجهول بردارند
scattered design طرح افشان [طرحی مخلوط و پرکار از انواع نگاره ها که بسیار پر کار بوده و تمام فضاهای متن فرش را می پوشاند.]
ultraviolet ray اشعه ماوراء بنفش پرتو فرابنفش
rontgen نام فیزیکدان نامی المان که پرتو مجهول را پیدا کرد
radialized دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
lobes یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
maser Radiation of Emission تقویت ماکروویو توسط پخش پرتو تحریک شده Stimulat the Amplificationby icrowave
lobe یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
polyisotopic دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
Reihan ریحان [شهری در استان مرکزی و نزدیک اراک که به بافت طرح های هراتی و افشان یا زمینه قرمز شهرت داشته و اکثر فرش های آن بصورت تک پودی بافته می شوند.]
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
Kurdish rug فرش کردی [مناطق بافت به صورت پراکنده بوده و بافته های آن نیز تمایز خاصی از نظر نقشه با دیگر شهرها ندارند. در آن از لچک ترنج گرفته تا افشان و هراتی بافته می شود.]
y plates صفحات افقی موازی که اختلاف پتانسیل انها سبب انحراف قائم پرتو الکترونی در لوله اشعه کاتدی میگردد
Sarouk ساروق [حوزه بافت ساروق در استان مرکزی با شهرت جهانی در بافت فرش های پر تراکم با زمینه قرمز و حاشیه آبی، پرز بلند و طرح افشان بته ای و گل خشتی است.]
lighted چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
light چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
lightest چراغ اویخته پرتو مرئی نور مرئی
flower design طرح افشان گل [این طرح جلوه ای از طرح لچک ترنج شاه عباسی است با تعداد زیادی گل که در کل متن ترنج خاصی را جلوه گر می سازد.]
Afshan [all-over pattern] طرح افشان [با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
khatayi طرح یا گل های ختائی [این نگاره در کنار گل های شاه عباسی در اکثر فرش های لچک ترنج و افشان بکار رفته و جلوه ای از گل های نیلوفر آبی را نشان می دهد. ریشه این طرح را به نقاشی های ساسانیان نسبت می دهند.]
radiologists متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologist متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
black body radiation تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com