English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
way station ایستگاههای فرعی بین راهی جاده یا خط اهن
Other Matches
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
diverticulum جاده فرعی
sidetrack جاده فرعی
sidetracked جاده فرعی
byroad جاده فرعی
by path جاده فرعی
backway جاده فرعی
bypath جاده فرعی
spur track جاده فرعی
secondary road جاده فرعی یا درجه 2
imit ative deception فریب ایستگاههای گیرنده دشمن با تقلید امواج ایستگاههای ان
way point ایستگاههای هوایی ایستگاههای اصلی عملیات هوانوردی
shunpike جاده فرعی برای فرار ازپرداخت عوارض راه
divided highway [American E] شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpass مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpasses مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
subspecies قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
by pass بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
going وضع جاده زمین جاده
service road جاده کناری جاده سرویس
key station ایستگاههای کلید
net authentication معرفی ایستگاههای شبکه
aberration کج راهی
explosive bolt سه راهی
classification yard line دو راهی
sidings دو راهی
siding دو راهی
outstation ایستگاه خارج از شهر ایستگاههای حومه
downsize که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
departing راهی شدن
non-cooperation ناسر به راهی
depart راهی شدن
waif بچه سر راهی
knees سه گوشه سه راهی
slideway راهی که دران سر
interchanging پل چند راهی
foundlings بچه سر راهی
interchanges پل چند راهی
aberration کج راهی انحراف
jct چند راهی
interchange پل چند راهی
fall back <idiom> راهی شدن
socket دو راهی لوله
foundling بچه سر راهی
departs راهی شدن
knee سه گوشه سه راهی
y track سه راهی در خط اهن
explosive bolt سه راهی انفجاری
n way switch گزینه N راهی
interchanged پل چند راهی
feeds وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
feed وسیلهای که ایستگاههای مختلف را وارد کامپیوتر میکند
fosters بچه سر راهی پرستار
to take a course راهی را پیش گرفتن
by hook or by crook <idiom> بههر راهی ،به هر طریقی
collecting tee سه راهی جمع کننده
fostering بچه سر راهی پرستار
fostered بچه سر راهی پرستار
foster بچه سر راهی پرستار
distributing tee سه راهی توزیع کننده
great divide دو راهی مرگ و زندگی
socket putty [بطانه دو راهی لوله]
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
overlap tell رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
go درصدد بودن راهی شدن
goes درصدد بودن راهی شدن
to fret a passage راهی رابوسیله سایش بازکردن
break fresh ground <idiom> از راهی تازه به جایی رسیدن
companion hatchway راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
track clearer جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
back end server کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
ring تویولوژی شبکه که در آن سیم پیچی به ترتیب ایستگاههای کاری را بهمم وصل میکند
AFP پروتکل ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در یک شبکه کامپیوترهای Macintosh Apple
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
scalar پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود
distributing سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distribute سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
distributes سیستم پردازش یک سازمان بزرگ با بسیاری کامپیوترهای کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
agents نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
AppleTalk پروتکل هایی که برای ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در کامپیوترهای شبکه Macintosh Apple استفاده می شوند
stbtitle عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
token bus network EEEL استاندارد برای شبکههای محلی به صورت کابل توپولوژی باس . ایستگاههای کاری داده را با عبور Token منتقل می کنند
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
advanced پروتکلهای IBM که امکان اتصال Peer-to-Peer را بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA فراهم می کنند که LU هم نامیده می شوند
token passing روش کنترل دستیابی به شبکه محلی با استفاده از بستههای Token. ایستگاههای کاری پیش از دریافت Token نمیتوانند داده ارسال کنند
sublease اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
enterprise network شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
dediction of way هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
call-up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
APPC پروتکلهای IBM که امکان ارتباط peer-to-peer بین ایستگاههای کاری متصل به شبکه SNA را میدهد که به پروتکلهای LU هم معروف است
globally 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
global 1-پشتیبان همه دادههای ذخیره شده گره ها یا ایستگاههای کاری متصل به شلکه 2-پشتیبان همه فایلهای دیسک سخت یا فایل سرور
structuring با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structure با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
multicast packet بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
secondary effect اثر فرعی
ancillary فرعی
by-effect اثر فرعی
accessorial فرعی
minor فرعی
incidents فرعی
incident فرعی
fall-out [side effect] اثر فرعی
tributary فرعی
tributaries فرعی
inferiors فرعی
inferior فرعی
branch lines خط فرعی
branch line خط فرعی
subsidiaries فرعی
subsidiary فرعی
byeffect اثر فرعی
min فرعی
spillover effect اثر فرعی
accessory فرعی
petty فرعی
by فرعی
adjuncts فرعی
succursal فرعی
adjunct فرعی
secondary فرعی
second class فرعی
half deck پل فرعی
subaltern فرعی
adverse reaction اثر فرعی
derivative فرعی
derivatives فرعی
lateral فرعی
sub dam سد فرعی
extrinsic فرعی
subalterns فرعی
lines جاده
line جاده
pads جاده
pad جاده
path جاده
road bed کف جاده
ruts رد جاده
rut رد جاده
blocking سد جاده
paths جاده
road blocks سد جاده
tracks جاده
roadable جاده رو
invious بی جاده
roadbed کف جاده
way جاده
pathway جاده
roadless بی جاده
turnpike جاده
pathways جاده
turnpikes جاده
hard core پی جاده
road block سد جاده
tracked جاده
route جاده
roadways جاده
causeway جاده
causeways جاده
road جاده
track جاده
roadability جاده رو
routes جاده
roadway جاده
roads جاده
articulated connecting rod شاتون فرعی
suborder راسته فرعی
auxiliary activity فعالیت فرعی
subclass طبقه فرعی
auxiliary switch کلید فرعی
avocation کار فرعی
sub station پست فرعی
subagency نمایندگی فرعی
substation ایستگاه فرعی
subclass شعبه فرعی
submenu منوی فرعی
subfamily خانواده فرعی
subdirectory فهرست فرعی
dixings ارایشهای فرعی
episodes داستان فرعی
episode داستان فرعی
subfamily تیره فرعی
affluent رود فرعی
subgenus تیره فرعی
subgenus جنس فرعی
accessory nerve عصب فرعی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com