English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English Persian
triangulation station ایستگاه مثلث بندی
trig point ایستگاه مثلث بندی
Other Matches
triangularization مثلث بندی
triangulation مثلث بندی
trig point نقاط مثلث بندی
triangulation مثلث بندی کردن
triangulation web شبکه مثلث بندی
triangulation survey نقشه برداری به روش مثلث بندی
triangulation روش مثلث بندی در نقشه برداری
primary وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
all weather air station ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
trigonous مثلث
triangular مثلث
trianguli مثلث
triangles مثلث
triangle مثلث
triangulum مثلث
area of a triangle مساحت مثلث
triangular brass bead مثلث برنج
maxwell triangle مثلث ماکسول
trigon مثلث سه گوش
delta connection اتصال مثلث
triangle of forces مثلث نیروها
triangulum australe مثلث جنوبی
v connection اتصال مثلث
voltage triangle مثلث ولتاژها
spherical triangle مثلث کروی
spherical triagle مثلث کروی
astronomical triangle مثلث نجومی
delta wing بال مثلث
impedance triangle مثلث مقاومت ها
impedance triangle مثلث ناگذرایی
thin boards for inlaid work لای مثلث
triangular بشکل مثلث
three square بشکل مثلث
wedge formation ارایش مثلث
leg of mutton مثلث شکل
aiming group عوامل مثلث گیری
aiming group دستگاه مثلث گیری
color triangle مثلث رنگ نما
impedance triangle مثلث اتصال کوتاه
v ring مثلث شکاف درجه
right angled triangle مثلث قائم الزاویه
right triangle مثلث راست گوشه
star delta switch کلید ستاره مثلث
staphyloma تحدب مثلث قرنیه
maxwell triangle مثلث رنگ ماکسول
double delta connection اتصال مثلث دوبل
delta winding سیم پیچ مثلث
delta connection سیم پیچ مثلث
trigonal pyramid هرم مثلث القاعده
open delta connection اتصال مثلث باز
cross bracing مهاربندی بشکل مثلث
trigonal bipyramid دو هرمی مثلث القاعده
evaluation rating درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
triangle exercise تمرین مثلث گیری درتیراندازی
hypotenuse وتر مثلث قائم الزاویه
hypotenuses وتر مثلث قائم الزاویه
incircle دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
right triangle مثلث قایم الزاویه [ریاضی]
equilateral triangle مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
equiangular triangle مثلث متساوی الاضلاع [ریاضی]
legs ساق مثلث قائم الزاویه
leg ساق مثلث قائم الزاویه
triangulation مثلث روی شاه شطرنج
trigonal bipyramidal molecule مولکول دو هرمی مثلث القاعده
right triangle مثلث راست گوشه [ریاضی]
inscribed circle [of a triangle] دایره [محاطی مثلث] [ریاضی]
triangle exercise کار با مثلث قلق گیری
hexagram شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
triangulate سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
delta voltage ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
wedge اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedged اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedges اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedging اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
isosceles triangles مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangle مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
three square سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
word warp فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
rating طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification طبقه بندی [درجه بندی] فرش
survey station ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
tessellate کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
telescopic دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin اب بندی کردن اب بندی ناوها
wording جمله بندی کلمه بندی
classification طبقه بندی رده بندی
classifications طبقه بندی رده بندی
lineament طرح بندی صورت بندی
lineaments طرح بندی صورت بندی
downgrading کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
stations ایستگاه
station ایستگاه
stationed ایستگاه
sites ایستگاه
site ایستگاه
stand ایستگاه
sited ایستگاه
exposure station ایستگاه هوایی
stops ایستگاه نقطه
station house ایستگاه کلانتری
loading station ایستگاه بارگیری
cabstand ایستگاه درشکه
known datum point ایستگاه معلوم
climatological station ایستگاه هواشناسی
coast station ایستگاه ساحلی
control cubicle ایستگاه فرمان
stand بساط ایستگاه
control station ایستگاه کنترل
fuelling station ایستگاه سوختگیری
forward station ایستگاه جلو
orienting station ایستگاه توجیه
bus stops ایستگاه اتوبوس
tracking stations ایستگاه ردیابی
height of site ارتفاع ایستگاه
enquiry station ایستگاه پرس و جو
master station شاه ایستگاه
Where is the station? ایستگاه کجاست؟
bus stop ایستگاه اتوبوس
REQUEST STOP ایستگاه درخواستی
upper terminal ایستگاه کوهستانی
stopping ایستگاه نقطه
stopped ایستگاه نقطه
police stations ایستگاه پلیس
police station ایستگاه پلیس
stop ایستگاه نقطه
wireless station ایستگاه بی سیم
master station ایستگاه اصلی
tracking station ایستگاه ردیابی
railway station ایستگاه قطار
bus terminal ایستگاه اتوبوس
relay station ایستگاه رله
terminuses ایستگاه نهایی
terminus ایستگاه نهایی
substation ایستگاه فرعی
substation خرده ایستگاه
clients ایستگاه پردازشگر
workstations ایستگاه کاری
client ایستگاه پردازشگر
power stations ایستگاه مولدنیرو
power station ایستگاه مولدنیرو
ambulance station ایستگاه امبولانس
weather station ایستگاه هواشناسی
weather stations ایستگاه هواشناسی
stationmasters رئیس ایستگاه
stationmaster رئیس ایستگاه
station master رئیس ایستگاه
space stations ایستگاه فضایی
wayside ایستگاه فرعی
slave station ایستگاه فرعی
space platform ایستگاه فضایی
ground position ایستگاه زمینی
remote station ایستگاه دوردست
relay station ایستگاه واسطه
air way station ایستگاه کنترل
base end station ایستگاه عقب
space station ایستگاه فضایی
broadcasting station ایستگاه رادیو
bus bay ایستگاه اتوبوس
broadcast station ایستگاه فرستنده
tide station ایستگاه جزر و مد
traverse station ایستگاه پیمایش
workstation ایستگاه کاری
reading station ایستگاه خواندن
security classification طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
firehouse ایستگاه اتش نشانی
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
fire stations ایستگاه اتش نشانی
remote station ایستگاه دور دست
fire station ایستگاه اتش نشانی
pumping station ایستگاه تلمبه زنی
courier transfer station ایستگاه تعویض پیک
professional workstation ایستگاه کار حرفهای
lay-by جایگاه ایست ایستگاه
pr etrol filling station ایستگاه پمپ بنزین
high power radio station ایستگاه رادیویی بزرگ
cleaning station ایستگاه ضدعفونی مواد ش م ر
clearing station ایستگاه تخلیه بیماران
lay-bys جایگاه ایست ایستگاه
station house ایستگاه راه اهن
lay by جایگاه ایست ایستگاه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com