Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 13 (2 milliseconds)
English
Persian
client
موکل
client
مشتری
client
ارباب رجوع
client
درمان جو
client
یک ایستگاه کاری یا PC یا ترمینال متصل به شبکه که دستورات را به سرور ارسال میکند و نتایج را نمایش میدهد
client
ایستگاه پردازشگر
Other Matches
client side
داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
confidnetial relationship with client
حفظ اسرار موکل حفظ اسرارمشتری
confidnetial relationship with client
حفظ اسرار صاحب کار
client server network
شبکه خدمتگزار- مشتری
client centered therapy
درمان متمرکز بر درمان جو
client based application
برنامه کاربردی ایستگاه پردازشگر
John
[American E]
[prostitute's client]
مشتری
[فاحشه ای]
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...