Total search result: 201 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
We consider it a great honor to have you here with us tonight. |
این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم. |
|
|
Other Matches |
|
i bar tonight |
من امشب را حساب نمیکنم |
we eat that we may live |
میخوریم برای اینکه زنده باشیم |
bad debt |
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود |
bad debts |
طلب لاوصول حساب ذخیرهای که برای جبران مطالبات لاوصول نگهداری میشود |
There are a few tickets left for tonight . |
چند بلیط برای امشب مانده |
Are you going out tonight? |
امشب میروید بیرون [برای گردش] ؟ |
There are no tickets available for tonight . |
بلیط برای امشب موجود نیست |
modes |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
mode |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
I am here for a language course |
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم. |
open |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
opened |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
opens |
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد |
Marasali |
ماراسالی [این روستا که به شیروان معروف بوده در آذربایجان شوروی قرار داشته و نمونه جالبی از فرش محرابی به همراه بته جقه ها در آن بافته می شود.] |
subscripted variable |
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود |
universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
I am here on business. |
برای تجارت اینجا آمدم. |
I am here on holiday. |
من برای تعطیلات به اینجا آمدم. |
I am here on business. |
برای کار اینجا آمدم. |
over voltage protection |
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد |
bundled software |
نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود |
squire of dames |
کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود |
backlog |
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن |
backlogs |
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن |
attachment |
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود |
This is an ideal spot for picnics . |
اینجا برای پیک نیک ماه است |
head-shrinkers |
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک |
head-shrinker |
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک |
IrDA |
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند |
infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
form |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
forms |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
formed |
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود |
multiplan |
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد |
fibres |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fibre |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
fiber |
که برای ارسال سیگنال نوری روی سافت طولانی استفاده میشود. این نوع فیبر پهنای باند تا حد گیگا بیت در ثانیه دارد و برای شبکههای تلفنی با سافت طولانی استفاده میشود |
Dont ever come here again. |
دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.] |
I am a great believer in using natural things for cleaning. |
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم. |
so let us always be kind |
پیوسته مهربان باشیم |
QBE |
زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود |
wet bulb termometere |
ترمومتری که در ان جزء حساس توسط پارچهای که همواره با اب مرطوب نگاه داشته میشود احاطه شده است |
covering letter |
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد |
covering letters |
نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد |
horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
iam proud to know him |
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم |
iam p to of knowing him |
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم |
number cruncher |
یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه |
decisions |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
decision |
دستوربرنامه نویسی شرطی که کنترل را با به همراه داشتن آدرس دستور بعدی که در صورت شرایط ی اجرا میشود مستقیماگ انجام میدهد |
self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
cartridge |
کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است |
cartridges |
کارتریج ROM که روی چاپگر نصب میشود تا فاهر هر چاپ بهتری داشته باشد ولی هنوز نسبت به سایر خصوصیات محدود است |
One day I want to have a horse of my very own. |
روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد. |
delta clock |
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته |
write |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
writes |
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود. |
batches |
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده |
batch |
ارسال سریع حجم بزرگی از داده بدون نیاز به تصدیق گیرنده برای هر داده |
warehousing system |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
deadlock |
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند |
venturi |
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد |
offensive weapon |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
attributing |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
attribute |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
attributes |
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است |
LCD |
کریستال مایع که در صورت اعمال ولتاژ سیاه میشود و در ساعتهای مچی به ماشین حساب و سایر صفحات دیجیتال به کار می رود |
technical escort |
پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند |
par |
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف |
forrel |
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود |
forel |
یکجور پوست که برای جلدکردن دفترهای حساب بکارمیرود |
record |
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند |
asynchronous computer |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
tonight |
امشب |
to night |
امشب |
recorder |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
redundant |
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
recorders |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
TCP/IP |
پروتکل ارسال داده در شبکه ها وسیستمهای ارتباطی . اغلب در شبکههای مبتنی برUnix استفاده میشود این پروتکل برای تمام ارتباط تحت کنترل مرکز استفاده میشود |
I need them tonight. |
من آنها را امشب میخواهم. |
what is the thir everning |
امشب چه نشان میدهد |
I am invited tonight of all nights . |
دعوت شدم آن هم امشب |
drives |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
drive |
حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی |
chips |
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود |
chip |
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود |
Viewdata |
سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود |
We are invited out tonight . |
امشب بیرون مهمانی هستیم |
rashwan medallion |
ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.] |
cost accounts |
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج |
MMI |
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد |
BNC connector |
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود |
We wI'll eat out tonight. |
امشب می رویم بیرون غذامی خوریم |
electrothermal printer |
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود |
controlled environment |
محیطی که در ان کمیتهایی ازقبیل دما فشارترکیب اتمسفری تابشهای یونیزه کننده و میزان رطوبت در مقادیر مناسب برای موجودات زنده یا سخت افزارنگه داشته میشوند |
redundant |
بیت یا داده بررسی اضافه شده به بلاک داده برای تشخیص خطا که هیچ اطلاعی به همراه ندارد |
to pair somebody off [up] with somebody |
کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد] |
cost plus contracts |
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند |
reckon |
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن |
reckoned |
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن |
reckons |
حساب پس دادن روی چیزی حساب کردن محسوب داشتن |
smarted |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smarter |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smartest |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smart |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smarting |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
smarts |
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود |
implied trust |
امانت فرضی حالتی است که کسی به حکم مندرج در قانون و یاجمع شدن شرایطی که قانون پیش بینی کردن عنوان امین می یابد و یا در موردی مسئول تلقی میشود بدون انکه شخصا" به این امرتمایل داشته باشد |
overdrawn account |
حساب اضافه برداشت شده حساب با مانده منفی |
equity accounts |
حساب قسمت ذیحساب حساب های اموال یکان |
capitalized expense |
هزینهای که علاوه بر به حساب امدن در حساب سود وزیان |
clearance |
تسویه حساب واریز حساب فاصله ازاد لقی |
carring over |
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن |
quamdiu bene se gesserit |
تا زمانیکه تخلفی نکند منظور برقرار کردن حق انتفاع است برای کسی به این شرط که تا از شروط عقدتخلف نکند تصرفش ادامه داشته باشد |
To bring someone to account. |
کسی را پای حساب کشیدن [حساب پس گرفتن] |
structures |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structure |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
structuring |
زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود |
To cook the books. |
حساب بالاآوردن (حساب سازی کردن ) |
stud |
حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود |
cash crop |
محصولی که برای فروش فرآوری میشود |
run duration |
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند |
truce |
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود |
annunciator |
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود |
this work is palling on me |
اینکاردارد برای من خسته کننده یابیمزه میشود |
probationer |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |
probationers |
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود |
truces |
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود |
glories |
افتخار |
honor |
افتخار |
glory |
افتخار |
gloriation |
افتخار |
golden handshake |
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود |
corsage |
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود |
toll traverse |
وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود |
macs |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
bulk head |
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود |
debutant |
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود |
mac |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
golden handshakes |
پاداشی که برای تشویق کارمند به بازنشستگی به او پیشنهاد میشود |
promotion money |
دستمزدی که به موسسین شرکت برای خدماتشان پرداخت میشود |
corsages |
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود |
yard man |
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود |
wharfage |
وجهی که برای استفاده ازبارانداز پرداخت میشود حق باراندازی |
metacompilation |
کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود |
scratch file |
ناحیه کاری که برای کار جاری استفاده میشود |
top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
privilege |
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز |
honorific |
افتخار امیز |
attribute |
شهرت افتخار |
honorable service |
خدمت با افتخار |
mense |
نزاکت افتخار |
honorifics |
افتخار امیز |
attributing |
شهرت افتخار |
attributes |
شهرت افتخار |
battle honour |
نشان افتخار |
I'm proud of you. |
من به تو افتخار می کنم. |
insignia |
نشان افتخار |
insigne |
نشان افتخار |
emblems |
نشان افتخار |
emblem |
نشان افتخار |
loaded with honours |
غرق افتخار |
roll of honour |
لیست افتخار |
medal of honor |
مدال افتخار |
medal of honor |
نشان افتخار |
rolls of honour |
لیست افتخار |
place of honor |
مکان پر افتخار |
honor |
عزت افتخار |
peer to peer network |
شبکه همراه به همراه |
Internet |
شبکه گسترده بین المللی که انتقال داده و فایل را به همراه توابع پست الکترونیکی برای میلیونهای کاربر در جهان فراهم میکند. هر کسی میتواند از اینترنت استفاده کند. و نیز مراجعه شود به HTTP |
prompts |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
pontage |
مالیات یا عوارضی که برای مرمت و نگهداری پلها وصول میشود |
verification fire |
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود |
dry ginger |
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود |
wine palm |
هرنوع نخلی که ازمیوه ان برای شراب کشی استفاده میشود |
burse |
بورس وجهی که برای کمک هزینه تحصیلی داده میشود |
prompt |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
redundant |
قطعه اضافی که برای کاری در صورت خطا استفاده میشود |
built up frog |
قطعهای شبیه به قلب که برای ریلها به کار برده میشود |
dumb well |
چاهی که برای کشیدن ابهای روی زمین کنده میشود |
appearance money |
پولی که به افراد مشهور برای حضور در محافل پرداخت میشود |
prompted |
نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود |
seek |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
contact party |
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود |
seeks |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
seeking |
بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود |
reckonings |
تصفیه حساب صورت حساب |
reckoning |
تصفیه حساب صورت حساب |
I'm proud of you. |
من بهت افتخار میکنم. |
My pleasure. |
باعث افتخار من است. |
honorable service |
خدمت افتخار امیز |
I'm proud of you. |
من بهت افتخار می کنم. |
mark of d. |
نشان امتیازیا افتخار |
It is a source lf pride . |
مایه افتخار است |
With pleasure. |
باعث افتخار من است. |
charge and discharge statements |
حساب قیومیت صورت و نحوه ارزیابی و عملیات مالی ارث حساب ارث |
sequential access |
صف بلاکهای منتظر برای پردازش , که با روش دستیابی ترتیبی بازیابی میشود |
sub woofer |
هرتز , که در دستگاههای معمولی برای افزایش کیفیت صدا استفاده میشود |
retrorocket |
راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود |
takedown |
مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود |