English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
permanent income hypothesis این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
Other Matches
life cycle hypothesis فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
permanent income hypothesis فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
relative income hypothesis براساس این نظریه که توسط جیمزدوزنبری بیان شده مصرف تابع درامد نسبی
monetary school مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
average propensity to consume میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
relative income hypothesis فرضیه درامد نسبی
permanent income درامد دائمی
margin propensity to consume تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
permanent consumption مصرف دائمی
stagnation thesis فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
dissaving مصرف بیش از درامد
pareto distribution در حقیقت بیانگر توزیع درامد است که بر اساس ان رابطه بین درامدشخصی و جمعیت در ان بررسی میشود
vacuum concrete ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
script مجموعه دستوراتی که تابعی را انجام می دهند که توسط یک زبان ماکرو یا دستهای استفاده میشود
redundant information یک پیام بیان شده به روشی که اساس اطلاعات بطرق گوناگون یافت میشود
faults تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
faulted تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
fault تابعی که بخشی از برنامه است که علت داده خراب یا قطعه خراب را بیان میکند
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
micro channel bus - بیتی که توسط IBM در micro channel Architecfure بیان شده است
macro تابع برنامه یا بلاک دستورات که توسط کلمه یا برچسب بیان شده است
standing orders دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
friedman test ازمون فریدمن
substantialize اساس دادن یا اساس پیدا کردن
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
retainer حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
miltonic وابسته به جان میلتون واشعار او
miltonian وابسته به جان میلتون واشعار او
give it a good wash خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
base course لایه اساس قشر اساس
ieee سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
device اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
devices اهمیت وسیله جانبی نصب شده توسط کاربر یا کامپیوتر مرکزی که روشی که CPU یک سیگنال وقفه آن را دریافت میکند بیان کرده است
fixes داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fix داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
disposable personal income درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
diminishing utility اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
to speak [things indicating something] بیان کردن [رفتاری یا چیزهایی که منظوری را بیان کنند]
functional distribution of income توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
power consumer مصرف انرژی مصرف توان
warn بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warned بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
warns بیان وقوع یک رویداد خط رناک . بیان وجود خط ر.
regressive income tax مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
functional تابعی
him who انرا که
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
accidentalism فرضیه
Q.E.D فرضیه
hypotheses فرضیه
theory فرضیه
hypothesis فرضیه
theories فرضیه
postulation فرضیه
function table جدول تابعی
functional relation رابطه تابعی
functional relationship رابطه تابعی
i have a secure grasp of it انرا گرفته ام
i saw it انرا دیدم
had searched انرا می یافتید
neither i or he sees it نه من انرا می بینم نه او
validation of a hypothesis اعتبار یک فرضیه
evolution فرضیه سیرتکامل
drainage hypothesis فرضیه زهکشی
theories نگره فرضیه
whorf's hypothesis فرضیه وورف
theory نگره فرضیه
contraction hypothesis فرضیه انقباض
approximate assumption فرضیه تقریب
null hypothesis فرضیه صفر
presumed <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
assumed <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
preconditioned <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
premised <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
presupposed <adj.> <past-p.> فرضیه مقدم
relativity فرضیه نسبی
design assumption فرضیه حساب
hypothesis testing فرضیه ازمایی
voluntarism فرضیه ارادی
alternative hypothesis فرضیه مقابل
continuity of a function پیوستگی تابعی [ریاضی]
program function key کلید تابعی ای برنامه
functional تابعی وفیفه مندی
functional programming برنامه نویسی تابعی
functional analysis آنالیز تابعی [ریاضی]
modulo arithmetic ریاضی تابعی در پایه N
imyself saw it من خودم انرا دیدم
send it by post با پست انرا بفرستید
i am out of p with it دیگرحوصله انرا ندارم
lowlander اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
we must winnow away the refuse اشغال انرا باید
he sold the good ones خوبهای انرا فروخت
i can make nothing of it هیچ انرا نمیفهم
give it a shake انرا تکان دهید
give it a rinse انرا بشویید یا اب بکشید
i saw it my self من خودم انرا دیدم
i do not have the courage جرات انرا ندارم
i had it signed انرا به امضاء رساندم
give it a twist انرا پیچ بدهید
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
planetesimal hypothesis فرضیه ذرات سیارهای
theory فرضیه علمی تعلیم
theories فرضیه علمی تعلیم
sciametry فرضیه کسوف وخسوف
continuum hypothesis [CH] فرضیه پیوستار [ریاضی]
natural rate hypothesis فرضیه نرخ طبیعی
validation of a hypothesis تحقق پذیری یک فرضیه
prerecognition hypothesis فرضیه پیش شناخت
absolute income hypothesis فرضیه درآمد مطلق
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
argument [of a function] متغیر مستقل تابعی [ریاضی]
modularity تشکیل شده از بخشهای تابعی
who will pay for it کی هزینه انرا خواهد پرداخت
sculpsit انرا تراشیده یاحجاری کرد
we made heavy weather of it انرا خیلی سخت دیدیم
who will pay for it کی پول انرا خواهد داد
they give it a good scrub خوب انرا مالش میدهند
it mokes it yet easier انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
shearling گوسفندی که یک بار پشم انرا
you have perhaps seen it شاید انرا دیده باشید
i sold it to one abdullah به عبدالله نامی انرا فروختم
i am out of p with it دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
i kind of liked it من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i cannot a to buy that استطاعت خرید انرا ندارم
to collapse درهم شکستن [مذاکره یا فرضیه]
legal fiction فرض قانونی فرضیه حقوقی
to collapse بهم خوردن [مذاکره یا فرضیه]
polygenism فرضیه تحد دمبدا بشر
to collapse موفق نشدن [مذاکره یا فرضیه]
premise فرض قبلی فرضیه مقدم
premisses فرض قبلی فرضیه مقدم
premised فرض قبلی فرضیه مقدم
evolutionist معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
disable مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disables مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
disabling مانع عملیات وسیله یا تابعی شدن
continous دائمی
permanent دائمی
first string دائمی
sequential دائمی
perennials دائمی
perennial دائمی
ceaseless دائمی
constants دائمی
standing دائمی
constant دائمی
an inseparable prefix سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
inimitably چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
overshot wheel چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
ormer یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
irrecocilably چنانکه نتوان انرا وفق داد
you have perhaps seen it ممکن است انرا دیده باشید
it is past reclaim دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
kinetic theory فرضیه حرکت ذرات کوچک اجسام
null hypothesis فرضیه اولیهای که مورد ازمون قرارمیگیرد
coherence فرضیه تکنولوژی پیمایش صفحهای تلویزیون
modularization برنامههای طراحی از مجموعه از بخشهای تابعی استاندارد
adders وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
adder وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی
pf key key Function Program کلید تابعی ای برنامه
permanent hardness سختی دائمی
steady state حالت دائمی
permanent fault عیب دائمی
permanent error خطای دائمی
permanent storage انبارش دائمی
permanent insane مجنون دائمی
permanent سیر دائمی
premanent way خط ثابت خط دائمی
sustained speed سرعت دائمی
regular army ارتش دائمی
permanent saving پس انداز دائمی
permanent storage انباره دائمی
permanent storage حافظه دائمی
regular salary حقوق دائمی
standing committee کمیته دائمی
steady flow جریان دائمی
permanent magnet اهنربای دائمی
permanent load بار دائمی
persistent inflation تورم دائمی
permanent store انباره دائمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com