Dictiornary-Farsi | این لباس چیز حسابی است | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
This dress is quite the thing.	این لباس چیز حسابی است


Search result with all words

Put on some decent clothes.	یک لباس حسابی تنت کن
Other Matches

to dress [put on your clothes or particular clothes]	لباس پوشیدن [لباس مهمانی یا لباس ویژه] [اصطلاح رسمی]
arithmetic mean	میانگین حسابی متوسط حسابی
average	میانگین حسابی متوسط حسابی
averaged	میانگین حسابی متوسط حسابی
averages	میانگین حسابی متوسط حسابی
averaging	میانگین حسابی متوسط حسابی
arithmetic expression	عبارت حسابی دستورالعمل حسابی
motley	مختلط لباس رنگارنگ دلقک ها لباس چهل تکه
hang out	پهن کردن لباس [روی بند لباس]
life jacket	لباس نجات لباس چوب پنبهای
arithmetical	حسابی
arithmetic	حسابی
calculative	حسابی
pursang	حسابی
incalculability	بی حسابی
thorough paced	حسابی
pitched	حسابی
smack dab	حسابی
arithmetic method	روش حسابی
areal cook	یک اشپز حسابی
simple mean	میانگین حسابی
well got up	پاکیزه حسابی
aregular cook	اشپز حسابی
arithmetic expression	مبین حسابی
arithmetic check	مقابله حسابی
arithmetic instruction	دستورالعمل حسابی
arithmetic operation	عملیات حسابی
arithmetic statement	حکم حسابی
squaring	منظم حسابی
squares	منظم حسابی
squared	منظم حسابی
mean square	یک مربع حسابی
square	منظم حسابی
roundly	بطور حسابی
arithmetic series	سریهای حسابی
arithmetic progression	تصاعد حسابی
arithmetic relation	رابطه حسابی
arithmetic mean	میانگین حسابی
arithmetic register	ثبات حسابی
arithmetic	حسابی حسابگر
arithmetic operation	عمل حسابی
to talk sense	حرف حسابی زدن
arithmetic shift	تغییر مکان حسابی
now you're talking	این شدحرف حسابی
He is a habitual defaulter.	آدم بد حسابی است
he is no less than a gambler	قمارباز حسابی است
arithmetic sequence	تصاعد حسابی [ریاضی]
He thrashed his son soundly .	پسرش را حسابی کتک زد
arithmetic function	تابع حسابی [ریاضی]
arithmetical function	تابع حسابی [ریاضی]
i have caught a thorough chill	سرمای حسابی خورده ام
To pay someone handsomely.	به کسی پ؟ ؟ حسابی دادن
number-theoretic function	تابع حسابی [ریاضی]
Now you are talking. That makes sense.	حالااین شد یک حرف حسابی
roll out the red carpet <idiom>	حسابی پذیرایی کردن
dishonour	بد حسابی عدم پرداخت
dishonored	بد حسابی عدم پرداخت
dishonours	بد حسابی عدم پرداخت
dishonoring	بد حسابی عدم پرداخت
dishonors	بد حسابی عدم پرداخت
dishonoured	بد حسابی عدم پرداخت
dishonouring	بد حسابی عدم پرداخت
He is a decent fellow(guy,chap)	طرف آدم حسابی است
She gave us quite a decent dinner.	یک شام خیلی حسابی به ماداد
I was totally tongue-tied.	زبانم حسابی بند آمد
lay into a person	کسی را کتک حسابی زدن
do something to one's hearts's content	کاری را حسابی انجام دادن
not on any account	اصلا روی هیچ حسابی
He always pays on the nail.	آدم خوش حسابی است
arithmetic operator	نشان حسابی عملگر ریاضی
to play up	درست و حسابی بازی کردن
We dont have qualified personnel in this company.	دراین شرکت آدم حسابی نداریم
We had a nice long walk today.	امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
You wouldnt be here if you had any sense	اگر عقل حسابی داشتی اینجانبودی
My good fello,why didnt you tell me?	آخر مرد حسابی چرا به من نگفتی ؟
We are quits. We are even.	دیگر با هم حسابی نداریم (نه بدهکارنه بستانکار )
Give the room a good clean.	اتاق را حسابی جمع وجور کردن
He threatened to thrash the life out of me.	مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
detailed	حسابی که همه موضوعات را لیست میکند
variance	میانگین حسابی توان دوم انحرافات از مقدارمتوسط
to be on the razzle	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a spree	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
to have a binge	حسابی جشن گرفتن [با مشروب خیلی زیاد و غیره ...]
budget account	حسابی در فروشگاه که وجه خرید اجناس و...به آن واریز می شود
debt of honour	بدهی که پرداخت ان به خوش حسابی بدهکار بستگی دارد
steam irons	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
steam iron	ماشین بخار لباس شویی دستگاه بخار لباس شویی
uniform	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
uniforms	لباس متحدالشکل لباس نظامی متحدالشکل
root mean square	ریشه دوم میانگین حسابی توانهای دوم همه مقادیرممکن یک تابع
operates	از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operate	از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated	از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
centroid	در مختصات هندسی نقطهای که مختصات ان میانگین حسابی مختصات همه نقاط ان شکل است
frou frou	خش خش لباس
dressing	لباس
dressings	لباس
oilskins	لباس ضد اب
out fit	لباس
costumes	لباس
vesture	لباس
vestment	لباس
clobbers	لباس
clobbering	لباس
rosettes	گل لباس
nightgowns	لباس شب
costume	لباس
rosette	گل لباس
donkey jacket	لباس
nightgown	لباس شب
clothing	لباس
outwall	لباس تن
evining dress	لباس شب
clobbered	لباس
clobber	لباس
untented	بی لباس
flannels	لباس
bibandtucker	لباس
costume	لباس
costumes	لباس ها
bathhouse	لباس کن
flannel	لباس
attire	لباس
acoutrement	لباس
accouterments	لباس
accouterment	لباس
garb	لباس
battle dress	لباس ضدگلوله
flight gear	لباس پرواز
dry suit	لباس غواصی
wet suits	لباس غواصی
braw	جوش لباس
underclothing	لباس زیر
gaberdine	لباس پوشش
garderobe	اشکاف لباس
gratuitous issue	لباس پیشکش
rainwear	لباس بارانی
wet suit	لباس غواصی
sportswear	لباس خودمانی
tux	لباس رسمی
undergarments	لباس بزیر
mab	لباس ژولیده
night robe	لباس خواب
laundress	لباس شوی زن
launderer	لباس شوی
knock about clothes	لباس کار
kiyi	برس لباس
asbestos kit	لباس نسوز
pajama	لباس خواب
playsuit	لباس ورزش
undergarment	لباس بزیر
haute couturer	طراح لباس
zipper	زیب لباس
Clinging clothes. Tight-fitting dress.	لباس چسب تن
print dress	لباس چیتی
habilitate	لباس پوشیده
habiliments	لباس مخصوص
habiliment	لباس زیبا
uniform of the day	لباس فصل
academicals	لباس دانشگاهی
dressed in white	لباس سفیدپوشیده
dress suit	لباس رسمی شب
smoking jacket	لباس اسموکینگ
woolie	لباس پشمی
wooly	لباس پشمی
menswear	لباس مردانه
slopwork	لباس دوخته
costumes	لباس محلی
dreadnought	لباس بارانی
skirt	دامن لباس
skirted	دامن لباس
skirts	دامن لباس
survival suit	لباس نجات
zippers	زیب لباس
vestment	لباس رسمی
driss uniform	لباس رسمی
water suit	لباس ضد فشار اب
wearer	پوشنده لباس
knitwear	لباس کشباف
academic costume	لباس دانشگاهی
antiblackout suit	لباس ضد فشار اب
costume	لباس محلی
silk	لباس ابریشمی
slack suit	لباس راحتی
sportswear	لباس ورزش
tuxedo	لباس رسمی
sportswear	لباس راحت
clothier	لباس فروش
clothes tree	چنگک لباس
toggery	لباس فروشی
finical	خوش لباس
tou book	لباس تکواندو
tunicle	لباس کوتاه
tuxedos	لباس رسمی
to dress up	لباس پوشیدن
spacesuits	لباس فضایی
ski suit	لباس اسکی
neckline	گردن لباس
the long robe	لباس قضائی
exposure suit	لباس محافظ