Dictiornary-Farsi | این کتاب چهار جلد است. | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
The works include 4 volumes.	این کتاب چهار جلد است.


Other Matches

capitulary	کتاب راهنمای کلمات کتاب مقدس کتاب دعا
cross-in-square	[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster	تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium	چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil	چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron	جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous	دارای چهار بال چهار جناحی
quadrumvir	انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana	چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal	دارای چهار زاویه چهار کنجی
deuteronomic	وابسته به کتاب تثنیه که دومین کتاب تورات است
reader	مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
book of reference	کتاب برای مراجعه گاهگاهی کتاب راهنما
caxton	کتاب کاکستون نخستین کتاب چاپ کن انگلیسی
readers	مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
quadrangle	چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil	چهار ترک چهار گوشه
qyaternary	چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles	چهار گوش چهار دیواری
invisible hand	منشاء این اصطلاح کتاب "ثروت ملل "ادام اسمیت است . بر اساس این کتاب
quadrupeds	چهار پا
tetragon	چهار بر
tetrad	چهار
four	چهار
quadrilaterals	چهار بر
quadruped	چهار پا
quarter	چهار یک
quadruple	چهار لا
quadrupled	چهار لا
quadruples	چهار لا
quadrilateral	چهار بر
quadrupling	چهار لا
quartile	چهار یک
quadrate	چهار یک
quatre	چهار
tetrad	چهار عنصری
quatrefoil	گل چهار گلبرگی
footstool	چهار پایه
quadrivalent	چهار ارزشی
quad	چهار گوش
qyaternary	چهار تایی
quad	چهار قلو
Wednesday	چهار شنبه
tetragon	چهار گوشه
quadruplets	چهار گانه
footstools	چهار پایه
square dome	چهار طاقی
quads	چهار گوش
tetradactylous	چهار پنجهای
quads	چهار قلو
tertramerous	چهار جزئی
tetragon	چهار ضلعی
quadruplet	چهار گانه
quadrivalent	چهار بنیانی
Wednesdays	چهار شنبه
tetrastichous	چهار جزیی
tetratomic	چهار اتمی
tetravalent	چهار فرفیتی
gallop	چهار نعل
galloped	چهار نعل
tetravalent	چهار بنیانی
close	چهار گوشه
twice is	دو دو تا چهار تا میشود
the four seasons	چهار فصل
quadrupling	چهار تایی
quadrupling	چهار گانه
quadruples	چهار تایی
quadruples	چهار گانه
quadrupled	چهار تایی
quadrupled	چهار گانه
quadruple	چهار گانه
tetrastich	چهار بیتی
tetrasporous	چهار هاگی
tetrahedral	چهار ضلعی
square	چهار گوش
squared	چهار گوش
squares	چهار گوش
squaring	چهار گوش
tetrahedral	چهار وجهی
tetrahedron	چهار وجهی
tetramerous	چهار جزیی
tetrameter	چهار وزنی
tetraphyllous	چهار برگه
the cardinal humours	چهار ابگونه
tetrapod	پروانه چهار پا
quadripartite	چهار جزئی
tetrasporic	چهار هاگی
quadruple	چهار تایی
creep	چهار دست و پا
double breasted	کت چهار دکمه
quadrant	چهار گوش
quadrant	چهار یک دایره
quadrate	چهار گوش
all eyes	چهار چشمی
quadric	چهار تایی
quadrifid	چهار شکافی
quadrangular	چهار گوشه
gallops	چهار نعل
four way	چهار راه
long legged	چهار پایه
backfour	چهار مدافع
point four	اصل چهار
all fours	چهار دست و پا
four	عدد چهار
foursquare	چهار ضلعی
quadraple	چهار برابر
intersection	چهار راه
quadrilateral	چهار جانبه
quadrilateral	چهار ضلعی
four way	چهار لولهای
quadrisyllabic	چهار هجائی
tetrasyllabic	چهار هجائی
cross legged	چهار زانو
four cycle	چهار چرخه
intersections	چهار راه
quadrilaterals	چهار ضلعی
four dimensional	چهار بعدی
four o'clock	ساعت چهار
four pole	چهار قطبی
quadrilaterals	چهار جانبه
delire a quatre	هذیان چهار نفری
tetrapetalous	دارای چهار گلبرگ
tetralogy	چهار درام یاتراژدی
fourth degree of readiness	امادگی درجه چهار
full edged	چهار تراش کامل
four wheel brake	ترمز چهار چرخ
four wire circuit	مدار چهار سیمه
tetrameter	شعر چهار وتدی
fourfold	چهار برابر چهارگانه
quadripartite	چهار تایی چهارسویی
distorted tetrahedron	چهار وجهی واپیچیده
tetrandrous	دارای چهار کاسبرگ
double pair royal	چهار برگ یکجور
four stroke cycle	سیکل چهار زمانه
four stroke cycle	دوره چهار زمانه
four powns attack	حمله چهار پیاده
four pictures test	ازمون چهار تصویر
four man team	تیم چهار نفره
four address computer	کامپیوتر چهار نشانی
four high rolling stand	خان چهار غلطکی
four high rolling stand	مقام چهار غلطکی
four core cable	کابل چهار سیمه
quadrumvirate	انجمنی مرکب از چهار تن
four stroke engine	موتور چهار زمانه
impaled	چهار میل کردن
the big four	بزرگان چهار گانه
tetrode	لامپ چهار قطبی
four knight's game	بازی چهار اسب
terrachord	یک رشته چهار پردهای
four terminal network	شبکه چهار قطبی
impaling	چهار میل کردن
impales	چهار میل کردن
impale	چهار میل کردن
quatrains	شعر چهار سطری
quadrilaterals	چهار پهلو چهارضلعی
quaternion	بخش چهارگانه چهار
quadrennial	چهار سال یکبار
quatrefoil	ارایش چهار پردهای
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
scow	قایق چهار گوش
space time	دستگاه چهار بعدی
square wave	موج چهار گوش
teragram	واژه چهار حرفی
tetrachromatism	دید چهار رنگی
quartan	چهار روز یکبار
quadruple pact	میثاق چهار جانبه
quatrain	شعر چهار سطری
skates	ماهی چهار گوش
skated	ماهی چهار گوش
skate	ماهی چهار گوش
quadrilateral	مربوط به چهار گوش
quadrilateral	چهار پهلو چهارضلعی
quadrilaterals	مربوط به چهار گوش
quadruple address	با نشانی چهار کانه
quadruple fission	انشقاق چهار برابر
quadruple pact	پیمان چهار جانبه
aft spring	طناب شماره چهار
quadded cable	کابل چهار سیمی
quadrangle	چهار ضلعی چهارگوشه
tetragonal distortion	واپیچش چهار گوشهای
cloverleaf	چهار راه اتوبان
cloverleaf	چهار راه شبدری
tetragonal system	دستگاه چهار گوشهای
coffin corner	چهار گوشه زمین
graticule	چهار خانه کردن
corpora quadrigemina	اجسام چهار قلو
cyrb roof	شیروانی چهار ترک
four gear drive	گیربکس چهار دنده
inclosure	چهار دیواری حصار
phantomed cable	کابل چهار سیمی
phantom circuit	مدار چهار سیمی
mooring swivel	مدور چهار راه
mansard	شیروانی چهار ترک
magnetic quadrupole	چهار قطبی مغناطیسی
creeps	چهار دست و پا رفتن
creep	چهار دست و پا رفتن
quadrangles	چهار ضلعی چهارگوشه
it is four months old	چهار ماهه است
it is 0 minutes past four	ده دقیقه از چهار می گذرد
d.'s bedpost	چهار گشنیزی یا خاج