English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
heraldry ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
Other Matches
ceremonialist کسیکه پای بند رعایت ایین وتشریفات است
king of arms متصدی تشخیص وتعیین نشانهای خانوادگی
hatchment صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
heraldry نجباوعلائم نجابت خانوادگی نشان نجابت خانوادگی
piped نشانهای
pipe نشانهای
the peculiarities of mammals نشانهای اختصاصی پستانداران
relational database management system نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
relational database نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
operators نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
operator نشانهای که یک عمل ریاضی را بیان کند.
pontificalia جامه و نشانهای اسقفی لباس رسمی
domestic خانوادگی
familial خانوادگی
flags نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
flag نشانهای که محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
family asset دارائی خانوادگی
family farm مزرعه خانوادگی
emblazonry نشان خانوادگی
family allowances مقرری خانوادگی
family background پیشینه خانوادگی
family industry صنعت خانوادگی
removed فاصله خانوادگی
household system نظام خانوادگی
nobility اصالت خانوادگی
homophyly شباهت خانوادگی
washerwoman زن رختشوی خانوادگی
surname نام خانوادگی
clannishness هواداری خانوادگی
domestic problem مساله خانوادگی
blazon نشان خانوادگی
family names نام خانوادگی
family names اسم خانوادگی
family name نام خانوادگی
patronymic نام خانوادگی
surnames نام خانوادگی
family name اسم خانوادگی
noughts and crosses یکجور دوز بازی که نشانهای صفرو چلیپادران بکارمیرود
symbolically دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
symbolic دستوری که در قالب نشانهای است و نه به صورت اعداد دودویی
quantifier علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
vendettas دشمنی خونی خانوادگی
vendetta دشمنی خونی خانوادگی
majordomo متصدی امور خانوادگی
domestically بطور خانوادگی و اهلی
family neurosis روان رنجوری خانوادگی
coat armour زره ونشانهای خانوادگی
prompted نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
prompts نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
role indicator نشانهای برای بیان ورودی شاخص دریک موضوع مشخص
prompt نشانهای که برای بیان نیاز به یک دستور نمایش داده میشود
PRN نشانهای در Dos-Ms برای نشان دادن پورت چاپگر استاندارد
emblazon بانشانهای نجابت خانوادگی اراستن
maiden names نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
blazonry علامت یانشان نجابت خانوادگی
hestia الهه اجاق خانوادگی وشهرها
tied down <idiom> مسئولیت شغلی یا خانوادگی داشتن
maiden name نام خانوادگی زن پیش ازشوهرکردن
scutcheon سپر سپرحاوی نشان خانوادگی
highbred دارای تربیت یانجابت خانوادگی
benchmarks نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
symbolic برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
check نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
benchmark نشانهای در اندیس که مهم است و قابل مقایسه با سایر نشانه هاست
symbolically برنامه رفع اشکال که نمایش نشانهای متغیرها و محل ها را هم ممکن می سازد
checked نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
trashcans نشانهای که مثل سط ل آشغال است و هر فایلی که وارد آن شود پاک میکند
checks نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
trashcan نشانهای که مثل سط ل آشغال است و هر فایلی که وارد آن شود پاک میکند
major-domos متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
blood feud کینه وعداوت خانوادگی دشمنی دیرین
major-domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
major domo متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
He cant be tied down to family life. پای بند زندگی خانوادگی نیست
ended نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
groups نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
bench mark نشانهای که ارتفاع ان مشخص است و برای نقشه برداری به عنوان مبنااستفاده میشود
group نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
end نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
Recycle Bin نشانهای روی صفحه نمایش ویندوزکه مانند محل نگهداری کاغذهای بیهوده است
scrolls میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scroll میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
pewage پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
suitcase نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
suitcases نشانهای که حاوی نوشتار صفحه نمایش است و امکان نصب راحت نوشتارها روی سیستم را می دهند
aiming field نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
My Computer نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
selection نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
selections نشانهای در میله ابزار که به کاربر امکان انتخاب یک ناحیه تصویر که بعداگ بریده , کپی یا پردازش میشود میدهد
ethic ایین
doctrines ایین
doctrine ایین
ceremony ایین
observandum ایین
religions ایین
religion ایین
ceremonies ایین
celebrates ایین
they act after their kind به ایین
ordinances ایین
ordinace ایین
ordinance ایین
celebrate ایین
celebrating ایین
delimiter 1-حرف یا نشانهای که به زبان یابرنامه شروع و پایان داده یا کورد یا اطلاع بیان میکند. 2-مرز بین دستور و آرگومان
byelaw ایین نامه
bylaw ایین نامه
bylaws ایین نامه
to unveil a statue ایین گشایش
christianism ایین مسیحیت
shintoism ایین شینتو
control of access ایین ورودی ها
kantianism ایین کانت
jacobinism ایین جاکوبین ها
epicurianism ایین اپیکور
monumentally به ایین یادگاری
nuptial ceremonies ایین عروسی
heathenism ایین کفار
parseeism ایین زرتشتی
voodooism ایین وودو
monkery ایین رهبانیت
prosodiacal ایین عروضی
pythogoreanism ایین فیثاغورث
monism ایین وحدت
magianism ایین مجوس
zoroastrianism ایین زرتشت
prosodial ایین عروضی
ordinances ایین نامه
ritual ایین پرستش
cult ایین دینی
regulation ایین نامه
methods ایین شیوه
by-law ایین نامه
method ایین شیوه
bye-law ایین نامه
bye-laws ایین نامه
codes of practice ایین نامه
function ایین رسمی
codes of practice ایین کار
interment ایین تدفین
Buddhism ایین بودا
Hinduism ایین هندو
etiquette ایین معاشرت
liturgies ایین نماز
liturgy ایین نماز
code of practice ایین کار
code of practice ایین نامه
functions ایین رسمی
sacraments ایین دینی
ordinance ایین نامه
brahmanism ایین برهمنی
ceremonially رسمابا ایین
by-laws ایین نامه
agnosticism ایین لاادری
brahminism ایین برهمایی
Taoism ایین تائو
orthodox درست ایین
manual ایین نامه
functioned ایین رسمی
by low ایین نامه
Judaism ایین یهود
cults ایین دینی
procedure ایین دادرسی
sacrament ایین دینی
stoicism ایین رواقی
doctrinaire ایین گرای
apostasy ترک ایین
pacificism ایین احتراز ازجنگ
liturgist عالم در ایین نماز
obsequies ایین تشیع جنازه
ritually برحسب ایین وشعائر
punishment book ایین نامه انضباطی
pacifism ایین احتراز ازجنگ
phallic cuit ایین قضیب پرستی
shrift ایین توبه وبخشش
Protestantism اصول ایین پروتستانت
rules for forming plurals ایین جمع بندی
supply manuals ایین نامههای تدارکاتی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
pantheism ایین وحدت وجود
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
hermeneutic ایین تفسیرکتاب مقدس
conventionalization توافق با ایین و رسوم
draft regulation طرح ایین نامه
exequies ایین خاک سپاری
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
funreal rites ایین تشییع جنازه
executive by law ایین نامه اجرایی
he has no manners ایین معاشرت نمیداند
housel ایین عشاء ربانی
code of procedure قانون ایین دادرسی
by law طبق ایین نامه
civil procedure ایین دادرسی مدنی
burial service ایین بخاک سپاری
wild card character نشانهای که در هنگام جستجوی فایل یا داده استفاده میشود و تمام فایل ها را نشان میدهد
supply catalog ایین نامه تدارکاتی یا امادی
ungrammatical مخالف ایین دستور نادرست
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com