Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
standby battery
باتری اضطراری
Other Matches
NiCad
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
to jump-start an engine
موتوری را با کابل باتری به باتری روشن کردن
booster cable
[jumper cable]
کابل باتری به باتری
[اتومبیل رانی ]
NiMH
نوعی باتری قابل شارژ در laptop که امکان شارژ شدن بهتر از باتری Nicad دارد. شارژ آن سریع تر است و نگران حافظه نیست
emergency generator set
دستگاه مولد برق اضطراری مولد برق اضطراری
involuntary
اضطراری
compulsive
اضطراری
auxiliaries
اضطراری
auxiliary
اضطراری
coactive
اضطراری
emergencies
اضطراری
emergency
اضطراری
emergency works
کارهای اضطراری
missed approach
فرود اضطراری
emergency priority
تقدم اضطراری
emergency station
محل اضطراری
emergency treatment
معالجه اضطراری
emergency shelter
پناهگاه اضطراری
emergency transmitter
فرستنده اضطراری
emergency switch
کلید اضطراری
emergency exit
در خروج اضطراری
emergency scramble
رهگیری اضطراری
emergency risk
ریسک اضطراری
emergency valve
شیر اضطراری
emergency repair
تعمیر اضطراری
emergency ration
جیره اضطراری
emergency push button
تکمه اضطراری
insurance stockage
ذخیره اضطراری
emergency measure
سنجش اضطراری
emergency maintenance
نگهداشت اضطراری
emergency conning position
پل فرماندهی اضطراری
emergency conditions
شرایط اضطراری
emergency fund
وجوه اضطراری
emergency cartridge
کارتریج اضطراری
emergency burial
تدفین اضطراری
emergency brake
ترمز اضطراری
emergency antenna
انتن اضطراری
emergency air
هوای اضطراری
ditching
فرود اضطراری
bingo field
فرودگاه اضطراری
mayday
پیام اضطراری
emergency leave
مرخصی اضطراری
emergency lighting
روشنایی اضطراری
maydays
پیام اضطراری
emergency exit
خروج اضطراری
emergency lamp
لامپ اضطراری
landing mat
باند فرود اضطراری
emergency operation
بهره برداری اضطراری
emergency brake equipment
تجهیزات ترمز اضطراری
emergencies
فوق العاده اضطراری
emergency leave
سطح اماد اضطراری
emergency
فوق العاده اضطراری
emergency call
خبر یا مکالمه اضطراری
emergency power supply
منبع قدرت اضطراری
Where is the emergency exit?
در خروج اضطراری کجاست؟
emergency scramble
درگیری اضطراری هواپیماها
air defense emergency
وضعیت اضطراری پدافندهوایی
fall back
سیستم پشتیبان در شرایط اضطراری
emergency complement
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
to declare a state of emergency
اعلان کردن حالت اضطراری
autorotation
روش فرود اضطراری هلیکوپتر
accident ambulance
اتومبیل اضطراری برای حوادث
emergency admission
پذیرش اضطراری
[در بیمارستان]
[پزشکی]
ditching
فرود اضطراری هواپیما روی اب
scuttling
غرق کردن اضطراری ناو هبله
fire escapes
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
fire escape
خروجی اضطراری در مواقع اتش سوزی
scuttle
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttles
غرق کردن اضطراری ناو هبله
scuttled
غرق کردن اضطراری ناو هبله
field expedient
روشهای اضطراری اخراجات در صحرا تدابیر صحرایی
to call 911
[American English]
تلفن اضطراری کردن
[به پلیس یا آتش نشانی]
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
Emergeny exit .
پله های فرار ( درهای خروجی برای مواقع اضطراری )
hot site
یک مرکز کاملا" مجهزکامپیوتری که برای حالت اضطراری اماده است
batteries
باتری
h.t. battery
باتری ب
battery
باتری
storage cell
باتری
b battery
باتری ب
battery charger
باتری پر کن
heater battery
باتری ا
battery charging rectifier
باتری پر کن
c battey
باتری سی
battery copper
مس باتری
battery water
اب باتری
charger
باتری پر کن
h.b. battery
باتری ا
filament battery
باتری ا
chargers
باتری پر کن
defense emergency
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
ejection seat
صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
starting battery
باتری استارت
lighting battery
باتری روشنایی
nickel iron battery
باتری ادیسن
battery liquid
الکترولیت باتری
stand by battery
باتری یدکی
pillar post of battery
ستون باتری
plante cell
باتری پلانته
secondary battery
باتری بارشدنی
storage battery
باتری انبارهای
impurities in battery
ناخالصیهای باتری
ignition battery
باتری استارت
storage battery
باتری بارشدنی
voltaic battery
باتری ولتایی
storage cell
پیل باتری
floating battery
باتری ذخیره
gelatine battery
باتری ژلاتینی
gelatine battery
باتری خشک
gravity battery
باتری وزنی
grid of a battery
شبکه باتری
secondary battery
پیل باتری
edison
باتری ادیسن
battery box
جعبه باتری
battery current
برق باتری
battery discharger
باتری خالی کن
alkaline battery
باتری قلیایی
battery electrode
الکترود باتری
battery electrolyte
الکترولیت باتری
solution of battery
الکترولیت باتری
battery filler
سرنگ باتری
air cell a battery
باتری رادیو
battery syringe
سرنگ باتری
battery hold down
میانگیردار باتری
hold down for batteryseparator
میانگیردار باتری
battery insulator
عایق باتری
battery insulator
میانگیر باتری
battery isolator
لایی باتری
battery cradle
کلاف باتری
automobile battery
باتری اتومبیل
battery carbon
زغال باتری
battery ammeter
امپرسنج باتری
battery carrier
شاسی باتری
battery case
جعبه باتری
battery cell
پیل باتری
secondary cell
پیل باتری
battery acid
اسید باتری
battery charging cable
کابل باتری پر کن
b. eliminator
جانشین باتری ب
battery charging plug
دو شاخه باتری پر کن
battery charging rheostat
رئوستای باتری پر کن
battery capacity
فرفیت باتری
sediment
درد باتری
batterty cover
سرپوش باتری
isolator for battery plate
لایی باتری
battery jar
فرف باتری
battery solution
محلول باتری
sediments
درد باتری
polarization
پلاریزاسیون باتری
battery vise
گیره باتری
battery terminal
قطب باتری
battery turntable
میز باتری
battery voltage
ولتاژ باتری
burning rack
قاب باتری
dry battery
باتری خشک
cell cover
درپوش باتری
acummulator battery
باتری بارشدنی
rechargeable battery
باتری بارشدنی
battery receiver
رادیو باتری
discharger for battery
باتری خالی کن
battery mounting
پایه باتری
battery oven
کوره باتری
battery paint
رنگ باتری
dry storage battery
باتری ژلاتینی
battery plate
صفحه باتری
battery polarization
قطبش باتری
battery liquid
مایع باتری
squawk may day
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه شناسایی دشمن وخودی را روی وضعیت اضطراری بگذارید
reversed battery plate
صفحه باتری معکوس
separator
میان گیر باتری
plunge battery
باتری با الکترد شناور
plate puller
انبر صفحه باتری
plante battery plate
صفحه باتری پلانته
porosity of battery plate
تخلخل صفحه باتری
to charge the battery
باتری را بار کردن
discharge
خالی کردن باتری
back
که یک باتری پشتیبان دارد
train lighting battery
باتری روشنایی ترن
thin plate battery
باتری صفحه نازک
universal receiver
رادیو برق و باتری
battery
که یک باتری پشتیبان دارد
batteries
که یک باتری پشتیبان دارد
area of battery plate
سطح صفحه باتری
ampere hour efficiency of storage batter
بازده باتری انبارهای
shedding of battery plate
ریزش صفحه باتری
plate press
پرس صفحه باتری
backs
که یک باتری پشتیبان دارد
twenty four hour charge rate
امپر مجاز باتری
overfilling of battery
سرشار کردن باتری
group of battery plates
دسته صفحات باتری
closed circuit battery
باتری با مدار بسته
cementation
سیمانی شدن باتری
cell tester
ولت سنج باتری
pasted plate
صفحه باتری خمیری
faure plate
صفحه باتری خمیری
battery hydrometer
چگالی سنج باتری
carbon battery plate
صفحه باتری کربنی
battery jar spacer
لایی فرف باتری
battery resistance
مقدار مقاومت باتری
battery steamer
کوره باتری بخاری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com