English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 40 (4 milliseconds)
English Persian
backs عقب
backs پشت
backs پس
backs عقبی گذشته
backs پشتی
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
backs به عقب
backs درعقب برگشت
backs پاداش
backs جبران ازعقب
backs پشت سر
backs بدهی پس افتاده
backs پشتی کردن پشت انداختن
backs بعقب رفتن بعقب بردن
backs برپشت چیزی قرارگرفتن
backs سوارشدن
backs پشت چیزی نوشتن
backs فهرنویسی کردن
backs پشتیبان
backs مدافع
backs بک
backs مدافع خط میدان
backs تنظیم بادبان پشت کمان
backs پشت نویسی کردن
backs فهر
backs پشت را تقویت کردن
backs پشت ریختن پشت انداختن
backs سمت عقب
backs سطح ازاد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
backs نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs تابلویی در پشت کامپیوتر که اتصالات را به وسایل جانبی مثل کلید و چاپگر و واحد نمایش تصویر و mouse نگه می دارد
backs کمک کردن
backs جهت مخالف جلو
Other Matches
full-backs عقب ترین بازی کن
pull-backs فنر
pull-backs چیزیکه بوسیله ان دامن زنانه راعقب نگاه میدارند
pull-backs بازداشت
pull-backs مانع
skew backs گوه مثلثی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com